1. Mentally handicapped man in motiveless gang attack.
[ترجمه گوگل]مرد معلول ذهنی در حمله گروهی بی انگیزه
[ترجمه ترگمان]از نظر ذهنی handicapped که از انگیزه خالی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از نظر ذهنی handicapped که از انگیزه خالی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Characters are apparently motiveless, compulsive liars, who shy from eye contact.
[ترجمه گوگل]شخصیت ها ظاهراً دروغگویان بی انگیزه و اجباری هستند که از تماس چشمی خجالت می کشند
[ترجمه ترگمان]شخصیت ها ظاهرا دروغ گو هستند و دروغ می گویند و از تماس چشمی خجالت می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شخصیت ها ظاهرا دروغ گو هستند و دروغ می گویند و از تماس چشمی خجالت می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sexless, motiveless, enmeshed in guilt for the crimes of some one else.
[ترجمه گوگل]بی جنس، بی انگیزه، غرق در گناه برای جنایات یکی دیگر
[ترجمه ترگمان]Sexless، خالی از انگیزه و از احساس گناه به خاطر جنایات یکی دیگر گرفتار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Sexless، خالی از انگیزه و از احساس گناه به خاطر جنایات یکی دیگر گرفتار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He told the jury that the crime was motiveless and in no way premeditated.
[ترجمه گوگل]او به هیئت منصفه گفت که این جنایت بدون انگیزه بوده و به هیچ وجه از پیش طراحی نشده است
[ترجمه ترگمان]به هیئت منصفه گفت که این جنایت از روی قصد و از روی قصد قبلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به هیئت منصفه گفت که این جنایت از روی قصد و از روی قصد قبلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Then, by one of those convulsive, motiveless actions by which the wretched leap from temporary sorrow to life-long misery, she determined to marry Adam.
[ترجمه گوگل]سپس، با یکی از آن اقدامات تشنج آور و بی انگیزه که توسط آن بدبخت از اندوه موقت به بدبختی مادام العمر جهش کرد، تصمیم گرفت با آدام ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]آن وقت، با یکی از آن حرکات متشنج و خالی از انگیزه که از غم و اندوه ناشی از غم و اندوه موقتی به زندگی، با آدم ازدواج کند، مصمم شد با آدم ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن وقت، با یکی از آن حرکات متشنج و خالی از انگیزه که از غم و اندوه ناشی از غم و اندوه موقتی به زندگی، با آدم ازدواج کند، مصمم شد با آدم ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Moreover, players with softball experience showed lower self-determination, higher external control motivation and more motiveless willingness toward baseball than those without softball experience.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بازیکنان با تجربه سافت بال نسبت به آنهایی که تجربه سافت بال نداشتند، عزم خود را کمتر، انگیزه کنترل بیرونی بالاتر و تمایل بی انگیزه بیشتری نسبت به بیسبال نشان دادند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بازیکنان با تجربه سافت بال استفاده از خودمختاری، انگیزه کنترل خارجی بالاتر و تمایل بیشتر به بیسبال را نسبت به بازیکنان بدون تجربه سافت بال نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بازیکنان با تجربه سافت بال استفاده از خودمختاری، انگیزه کنترل خارجی بالاتر و تمایل بیشتر به بیسبال را نسبت به بازیکنان بدون تجربه سافت بال نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ryder is hired to investigate a brutal and apparently motiveless murder.
[ترجمه گوگل]رایدر برای تحقیق در مورد یک قتل وحشیانه و ظاهراً بی انگیزه استخدام می شود
[ترجمه ترگمان]Ryder استخدام شده بود که از قتل وحشیانه و ظاهرا خالی از انگیزه قتل تحقیق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Ryder استخدام شده بود که از قتل وحشیانه و ظاهرا خالی از انگیزه قتل تحقیق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He practised austerities to gain his father's kingdom. But Prahlada's love for God was motiveless -a love that sought no return.
[ترجمه گوگل]او برای به دست آوردن سلطنت پدرش ریاضت کشید اما عشق پراهلادا به خدا بی انگیزه بود - عشقی که به دنبال بازگشتی نبود
[ترجمه ترگمان]برای بدست آوردن قلمرو پدرش، از آن استفاده کرد اما عشق او به خدا از انگیزه و علاقه بود - عشقی بود که به دنبال بازگشت نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای بدست آوردن قلمرو پدرش، از آن استفاده کرد اما عشق او به خدا از انگیزه و علاقه بود - عشقی بود که به دنبال بازگشت نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید