1. The rhythmic forms of nothingness and existence, motionlessness and motion well intertwine each painting element into an organic and new whole and associate the visual images with viewers.
[ترجمه گوگل]فرم های موزون نیستی و هستی، بی حرکتی و حرکت به خوبی هر عنصر نقاشی را در یک کل ارگانیک و جدید در هم می آمیزند و تصاویر بصری را با بینندگان مرتبط می کند
[ترجمه ترگمان]فرم ریتمیک پوچی و هستی، motionlessness و حرکت به خوبی هر عنصر نقاشی را به یک کل و جدید تبدیل می کند و تصاویر بصری را با بیننده مرتبط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فرم ریتمیک پوچی و هستی، motionlessness و حرکت به خوبی هر عنصر نقاشی را به یک کل و جدید تبدیل می کند و تصاویر بصری را با بیننده مرتبط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is this warmth that makes the motionlessness of distant horizon and the muteness of "trees and me" imply a certain fulfillment, as if they are waiting for an unannounced fall of something.
[ترجمه گوگل]همین گرما است که بی حرکتی افق دور و لال بودن «من و درختان» حاکی از تحقق خاصی است، گویی در انتظار سقوطی بی خبر از چیزی هستند
[ترجمه ترگمان]این گرما است که افق را از افق دور می سازد و \"درختان\" و \"من\" دلالت بر اجرای قطعی دارند، گویی منتظر افتادن ناخواسته چیزی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این گرما است که افق را از افق دور می سازد و \"درختان\" و \"من\" دلالت بر اجرای قطعی دارند، گویی منتظر افتادن ناخواسته چیزی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This article makes a preliminary analysis and study of the expressions between "motion" and "motionlessness" in a violinist's physical function and playing psychology and their dialectical relations.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تحلیل و بررسی مقدماتی عبارات بین «حرکت» و «بی حرکتی» در عملکرد جسمانی ویولن و روانشناسی نوازندگی و روابط دیالکتیکی آنها می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله تجزیه و تحلیل اولیه و مطالعه عبارات \"حرکت\" و \"motionlessness\" را در کارکرد فیزیکی ویولن نواز و بازی روانشناسی و ارتباطات دیالکتیکی به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقاله تجزیه و تحلیل اولیه و مطالعه عبارات \"حرکت\" و \"motionlessness\" را در کارکرد فیزیکی ویولن نواز و بازی روانشناسی و ارتباطات دیالکتیکی به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The principal view of mathematics has changed from motionlessness and absolutism to action and dialectics with the development of mathematics.
[ترجمه گوگل]با توسعه ریاضیات، نگاه اصلی به ریاضیات از بی حرکتی و مطلق گرایی به عمل و دیالکتیک تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه اصلی ریاضیات از motionlessness و استبداد به عمل و دیالکتیک با توسعه ریاضیات تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دیدگاه اصلی ریاضیات از motionlessness و استبداد به عمل و دیالکتیک با توسعه ریاضیات تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. By making samyama on the tube within the chest, one acquires absolute motionlessness.
[ترجمه گوگل]با ساختن سامیاما بر روی لوله داخل قفسه سینه، فرد دچار بی حرکتی مطلق می شود
[ترجمه ترگمان]با ساختن samyama روی لوله در داخل سینه، یکی از آن ها motionlessness مطلق بدست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با ساختن samyama روی لوله در داخل سینه، یکی از آن ها motionlessness مطلق بدست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. At moments like this, one can sink into deep reverie, a motionlessness that is not sleep, but where one is somehow held by the sound of the surf, lulled by the tidal movement.
[ترجمه گوگل]در چنین لحظاتی، میتوان در حسی عمیق فرو رفت، بیحرکتی که خواب نیست، اما جایی که به نوعی با صدای موجسواری نگه داشته میشود که توسط حرکت جزر و مدی آرام میگیرد
[ترجمه ترگمان]در لحظاتی مانند این، فرد می تواند به خواب عمیق فرو رود، رویایی که خواب نیست، بلکه به گونه ای است که در آن صدای امواج و امواج جزر و مد به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در لحظاتی مانند این، فرد می تواند به خواب عمیق فرو رود، رویایی که خواب نیست، بلکه به گونه ای است که در آن صدای امواج و امواج جزر و مد به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Obsecene folk tempers were always in the state of the motionlessness and developments.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی عامیانه زشت همیشه در حالت بی حرکتی و تحولات بود
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی مردم همیشه در حالت of و تحولات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی مردم همیشه در حالت of و تحولات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید