1. damped motion
حرکت میرا
2. eccentric motion
لنگ چرخش
3. insensible motion
حرکت غیرمحسوس
4. on motion of the defendant's lawyer
به درخواست وکیل خوانده
5. repetitive motion sickness
بیماری حرکت پی درپی
6. rotational motion
حرکت چرخشی
7. the motion picture industry
صنعت فیلمبرداری و سینما
8. the motion was passed with a majority vote
طرح با اکثریت آرا به تصویب رسید.
9. in motion
جنبا،درجنبش،در تحرک،در حرکت
10. a forward motion
حرکت به جلو
11. the circular motion of the arms
حرکت دورانی دست ها
12. the even motion of the airplane
حرکت یکنواخت هواپیما
13. the periodic motion of a planet
حرکت ادواری یک سیاره
14. the perpetual motion machine
ماشین حرکت همیشگی
15. the queasy motion of the waves
حرکت تهوع آور امواج
16. the slightest motion of the camera ruins the picture
کمترین تکان دوربین عکاسی،عکس را خراب می کند.
17. with the motion of his arm
با اشاره ی دستش
18. propose a motion
طرح یا پیشنهادی را به رای گذاشتن،طرح پیشنهاد کردن
19. a class b motion picture
فیلم سینمایی درجه ی دو
20. of his own motion
به خواست خودش
21. they rejected the motion to adjourn
آنها پیشنهاد ختم جلسه را رد کردند.
22. this axle transfers motion from the motor to the wheels
این محور،حرکت را از موتور به چرخ ها منتقل می کند.
23. he is always in motion
او همیشه در جنب و جوش است.
24. he moved and his motion passed by a vote of 50 to 16
او پیشنهاد کرد و پیشنهادش با 50 رای در برابر 16 تصویب شد.
25. some deputies brought a motion to censure the government
برخی از نمایندگان در خواست استیضاح دولت را کردند.
26. the spoiled pets of motion picture magazines
سوگلی های لوس مجلات سینمایی
27. they have tabled a motion criticising the government
آنها پیشنهادی را برای انتقاد از دولت مطرح کرده اند.
28. to vote down a motion
پیشنهادی را با رای دادن رد کردن
29. never pan the camera except to follow motion
هرگز دوربین را نچرخان مگر برای فیلم برداری از چیزی متحرک.
30. he moved to adjourn the meeting and i seconded his motion
او پیشنهاد ختم جلسه را کرد و من پیشنهاد او را تایید کردم.