motherland

/ˈməðərˌlænd//ˈmʌðəlænd/

معنی: موطن، میهن، مادر میهن
معانی دیگر: کشور اصلی، کشور سرچشمه، وطن، سرزمین مادری، مام وطن، (در مورد مهاجران) سرزمین پدری، میهن ابا و اجدادی (که با میهن فعلی آنها فرق دارد)

جمله های نمونه

1. greece: the motherland of democracy
یونان: میهن اصلی دموکراسی

2. Henry was forced to leave his motherland for political reasons.
[ترجمه گوگل]هنری به دلایل سیاسی مجبور به ترک سرزمین مادری خود شد
[ترجمه ترگمان]هنری مجبور شد به دلایل سیاسی سرزمین مادری خود را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We must defend our motherland from the enemy.
[ترجمه گوگل]ما باید از سرزمین مادری خود در برابر دشمن دفاع کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از سرزمین دشمن دفاع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He devoted his youth to the motherland.
[ترجمه گوگل]او جوانی خود را وقف میهن کرد
[ترجمه ترگمان]او جوانان خود را به سرزمین مادری سپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We are determined to defend our motherland at all costs.
[ترجمه گوگل]ما مصمم هستیم به هر قیمتی از میهن خود دفاع کنیم
[ترجمه ترگمان]ما مصمم هستیم که به هر قیمتی از سرزمین مادری خود دفاع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The honour remained with our motherland.
[ترجمه گوگل]افتخار برای وطن ما ماند
[ترجمه ترگمان]این افتخار در سرزمین مادری ما باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are willing to die for the motherland.
[ترجمه گوگل]آنها حاضرند برای وطن بمیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها مایل به مرگ برای سرزمین مادری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The invaders brazened their way into our motherland.
[ترجمه گوگل]مهاجمان راه خود را به سرزمین مادری ما گستاخانه کردند
[ترجمه ترگمان]مهاجمان راهشان را به سرزمین مادری ما باز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Anyone who betrays his motherland shall inevitably fall into the abyss of eternal sin and shame.
[ترجمه گوگل]هر کس به وطن خود خیانت کند، ناگزیر به ورطه گناه و شرم ابدی خواهد افتاد
[ترجمه ترگمان]هر کس که به میهن خود خیانت کند، به دام عشق و شرمساری ابدی خواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you think anything of your motherland, you are in a position to do something about her.
[ترجمه گوگل]اگر به سرزمین مادری خود فکر می کنید، در موقعیتی هستید که می توانید کاری در مورد او انجام دهید
[ترجمه ترگمان]اگر به میهن خود فکر می کنید، در موقعیتی قرار دارید که کاری به او بکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We must reeducate people to love their motherland.
[ترجمه گوگل]ما باید مردم را دوباره آموزش دهیم که به سرزمین مادری خود عشق بورزند
[ترجمه ترگمان]ما باید مردم را تا سرزمین مادری دوست داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We are proud of our motherland.
[ترجمه گوگل]ما به سرزمین مادری خود افتخار می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به سرزمین مادری خود افتخار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We love our motherland.
[ترجمه گوگل]ما سرزمین مادری خود را دوست داریم
[ترجمه ترگمان]ما سرزمین مادری خود را دوست داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Songs of extolling the motherland are ringing far and near.
[ترجمه گوگل]آوازهای ستایش سرزمین مادری از دور و نزدیک به صدا در می آید
[ترجمه ترگمان]سروده ای کشور سرزمین مادری بسیار دور و نزدیک به صدا در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موطن (اسم)
home, birthplace, matrix, motherland, fatherland

میهن (اسم)
home, motherland, fatherland

مادر میهن (اسم)
motherland

انگلیسی به انگلیسی

• one's native land; land of one's ancestors
someone's motherland is the country where they were born or where their ancestors originally came from, and to which they still feel emotionally linked, wherever they might live.

پیشنهاد کاربران

بپرس