🔸 معادل فارسی:
مادر مراقب / آدم نگران / کسی که زیادی مراقب دیگرانه
در زبان محاوره ای:
مثل ماماناست، هی نگرانته، همه چی رو چک می کنه، نمی ذاره آب تو دلت تکون بخوره
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رفتاری – مراقبتی ) :**
توصیف کسی ( اغلب زن یا مادر ) که بیش ازحد مراقب دیگرانه، دائم نگران سلامتی، امنیت، یا راحتی اطرافیانشه.
مثال: She’s such a mother hen—always checking if we’ve eaten.
خیلی مادرانه ست—همیشه چک می کنه غذا خوردیم یا نه.
2. ** ( طنزآمیز – دوستانه ) :**
گاهی برای شوخی یا توصیف بامزه ی کسی که رفتارهای مراقبتی اغراق شده داره، مثل کنترل کردن یا دخالت از روی محبت.
مثال: Don’t be a mother hen—I can take care of myself.
انقدر مادرانه رفتار نکن—خودم بلدم مراقب خودم باشم.
3. ** ( استعاری – سازمانی یا گروهی ) :**
در محیط های کاری یا گروهی، به کسی گفته می شه که نقش غیررسمی مراقبت از اعضای تیم رو داره—مثل چک کردن حال بقیه، یادآوری وظایف، یا حمایت عاطفی.
مثال: He’s the mother hen of the office.
اون مراقب همه ی بچه های اداره ست.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
caretaker – nurturer – worrier – protector – overprotective person
مادر مراقب / آدم نگران / کسی که زیادی مراقب دیگرانه
در زبان محاوره ای:
مثل ماماناست، هی نگرانته، همه چی رو چک می کنه، نمی ذاره آب تو دلت تکون بخوره
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رفتاری – مراقبتی ) :**
توصیف کسی ( اغلب زن یا مادر ) که بیش ازحد مراقب دیگرانه، دائم نگران سلامتی، امنیت، یا راحتی اطرافیانشه.
مثال: She’s such a mother hen—always checking if we’ve eaten.
خیلی مادرانه ست—همیشه چک می کنه غذا خوردیم یا نه.
2. ** ( طنزآمیز – دوستانه ) :**
گاهی برای شوخی یا توصیف بامزه ی کسی که رفتارهای مراقبتی اغراق شده داره، مثل کنترل کردن یا دخالت از روی محبت.
مثال: Don’t be a mother hen—I can take care of myself.
انقدر مادرانه رفتار نکن—خودم بلدم مراقب خودم باشم.
3. ** ( استعاری – سازمانی یا گروهی ) :**
در محیط های کاری یا گروهی، به کسی گفته می شه که نقش غیررسمی مراقبت از اعضای تیم رو داره—مثل چک کردن حال بقیه، یادآوری وظایف، یا حمایت عاطفی.
مثال: He’s the mother hen of the office.
اون مراقب همه ی بچه های اداره ست.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
بچه سوسول
بچه ننه
نازک نارنجی
بچه ننه
نازک نارنجی
مادرانه با کسی رفتار کردن
مثل مادر دلسوز کسی شدن
بچه ننه، بگونه فعل: کسی را لوس کردن