mother board


(کامپیوتر و دیگر دستگاه های الکترونیکی) برد مادر، برد اصلی، تخته ی اصلی، تخته ی مادر

جمله های نمونه

1. First, the socket type of the mother board must be known.
[ترجمه گوگل]ابتدا باید نوع سوکت مادربرد مشخص شود
[ترجمه ترگمان]ابتدا، نوع سوکت تخته مادر باید شناخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If i can get this mother board i can be make a goods business with you for other computer parts and other types.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانم این مادربرد را تهیه کنم، می‌توانم با شما یک تجارت کالا برای سایر قطعات کامپیوتر و انواع دیگر انجام دهم
[ترجمه ترگمان]اگر من بتوانم این کار را بکنم، می توانم کاری بکنم که با شما قسمت های دیگر کامپیوتر و دیگر انواع دیگر کار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. CMOS chip 89C52 or 374 on the mother board damaged, can also cause such phenomenon and at the same time, caused much noisy on the small carriage and axis.
[ترجمه گوگل]تراشه CMOS 89C52 یا 374 روی برد مادر آسیب دیده است، همچنین می تواند چنین پدیده ای را ایجاد کند و در عین حال باعث ایجاد نویز زیادی در واگن کوچک و محور شود
[ترجمه ترگمان]تراشه های CMOS ۸۹ C۵۲ یا ۳۷۴ روی بورد مادر آسیب دیده اند، همچنین می توانند باعث ایجاد چنین پدیده ای شوند و در عین حال باعث شلوغی نسبت به کالسکه و محور کوچک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These devices are ideal for PC mother board, computer peripheral products and general electronics applications.
[ترجمه گوگل]این دستگاه ها برای مادربرد رایانه شخصی، محصولات جانبی رایانه و کاربردهای الکترونیک عمومی ایده آل هستند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه ها برای تخته مادر PC، محصولات محیطی رایانه ای و کاربردهای الکترونیک عمومی ایده آل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The mother board of directors will hold off msimilarg a determin until next Wednesday.
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره مادر تصمیمات مشابهی را تا چهارشنبه آینده به تعویق خواهد انداخت
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره مادر تا چهارشنبه آینده msimilarg را تعطیل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is a program that comes with any mother board and it is placed in a chip on the mother board checks all the computer components to make sure that they are all working.
[ترجمه گوگل]این برنامه ای است که همراه با هر مادربردی ارائه می شود و در یک تراشه روی مادربرد قرار می گیرد و تمام اجزای کامپیوتر را بررسی می کند تا مطمئن شود که همه آنها کار می کنند
[ترجمه ترگمان]این برنامه ای است که همراه با هر صندلی مادر و در یک چیپ روی میز مادر قرار داده می شود تا تمام اجزای کامپیوتر را چک کند تا مطمئن شود که همه آن ها کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An image processing software and a multilayer instrument which connects the PC mother board with an optical bench were developed base on RGB average method.
[ترجمه گوگل]یک نرم‌افزار پردازش تصویر و یک ابزار چند لایه که مادر برد رایانه شخصی را با یک میز نوری متصل می‌کند بر اساس روش میانگین RGB توسعه داده شد
[ترجمه ترگمان]یک نرم افزار پردازش تصویر و یک ابزار چند لایه که صفحه مادر PC را با یک نیمکت نوری پیوند می دهد براساس روش میانگین RGB ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Basic Input-Output System, which affects the fact performance of the mother board, is a key component on it.
[ترجمه گوگل]سیستم ورودی-خروجی پایه، که بر عملکرد واقعی برد مادر تأثیر می گذارد، یک جزء کلیدی در آن است
[ترجمه ترگمان]سیستم ورودی - خروجی اصلی، که بر عملکرد هیات مدیره مادر تاثیر می گذارد، یک مولفه کلیدی در آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An Application of Design of Experiment for SMT Process Parameters in Mother Board Factory of . . .
[ترجمه گوگل]کاربرد طراحی آزمایش برای پارامترهای فرآیند SMT در کارخانه مادربرد
[ترجمه ترگمان]کاربرد طراحی آزمایش برای پارامترهای فرآیند SMT در کارخانه Mother مادر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I removed the screws for the top and slid it off, revealing the mother board and a metal box for the drives.
[ترجمه گوگل]پیچ های قسمت بالایی را برداشتم و آن را بیرون کشیدم و مادر برد و یک جعبه فلزی برای درایوها نمایان شد
[ترجمه ترگمان]پیچ ها را برای بالا کشیدن باز کردم و آن را کنار زدم و تخته مادر و یک جعبه فلزی برای درایو را آشکار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The power supply will need repair and, possibly, the mother board as well.
[ترجمه گوگل]منبع تغذیه نیاز به تعمیر دارد و احتمالاً مادربرد نیز نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]تامین برق نیاز به تعمیر و احتمالا تخته مادر خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The spread spectrum technology is introduced to reduce EMI on the mother board.
[ترجمه گوگل]فناوری طیف گسترده برای کاهش EMI در مادربرد معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی طیف گسترده به منظور کاهش EMI در صفحه مادر معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How well is the motherboard fitted?
[ترجمه گوگل]مادربرد چقدر خوب نصب شده است؟
[ترجمه ترگمان]این motherboard چقدر متناسب هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the new motherboard is smaller then you will have some mounting pillars left over - keep them safe.
[ترجمه گوگل]اگر مادربرد جدید کوچکتر است، ستون های نصب باقی مانده است - آنها را ایمن نگه دارید
[ترجمه ترگمان]اگر the جدید کوچک تر باشند، برخی از ستون های سوار بر آن ها باقی خواهند ماند - آن ها را ایمن نگاه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That fancy motherboard that runs your computer is dipped in toxic chemicals.
[ترجمه گوگل]آن مادربرد فانتزی که کامپیوتر شما را اجرا می کند، آغشته به مواد شیمیایی سمی است
[ترجمه ترگمان]اون motherboard رویایی که کامپیوتر تو رو اداره می کنه تو مواد شیمیایی مسموم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They regarded its motherboard, the main circuit board, as a beautiful work of art.
[ترجمه گوگل]آنها مادربرد آن، برد مدار اصلی، را یک اثر هنری زیبا می دانستند
[ترجمه ترگمان]آن ها motherboard را، تخته مدار اصلی، به عنوان یک اثر زیبا از هنر در نظر گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Loosen dust and debris from the motherboard and expansion cards with a soft bristle brush.
[ترجمه گوگل]گرد و غبار و زباله های مادربرد و کارت های انبساط را با یک برس موی نرم پاک کنید
[ترجمه ترگمان]شل کردن گرد و غبار و آوار از طریق کارت های اشتراک با یک برس زبر و خشک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Apparently the machine's screen and the motherboard survived intact - but alas not the floppy drive.
[ترجمه گوگل]ظاهراً صفحه‌نمایش دستگاه و مادربرد سالم مانده‌اند - اما افسوس که درایو فلاپی نیست
[ترجمه ترگمان]ظاهرا نمایشگر ماشین و the سالم مانده بودند - اما افسوس که دیسک گردان نرم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A VGA card is also built into the motherboard.
[ترجمه گوگل]یک کارت VGA نیز در مادربرد تعبیه شده است
[ترجمه ترگمان]یک کارت VGA نیز به the داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Notice that you should treat the new motherboard with great care as it can easily be damaged.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که باید با دقت زیادی با مادربرد جدید رفتار کنید زیرا ممکن است به راحتی آسیب ببیند
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که شما باید the جدید را با دقت زیادی درمان کنید چون به راحتی می تواند آسیب ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The motherboard of ambry also is " concept " heavily.
[ترجمه گوگل]مادربرد آمبری نیز به شدت "مفهوم" است
[ترجمه ترگمان]برد ambry نیز \"مفهوم\" به شدت \" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Itis strongly recommended that you know the exact motherboard part number prior to ordering a replacement.
[ترجمه گوگل]اکیداً توصیه می شود قبل از سفارش تعویض، شماره قطعه دقیق مادربرد را بدانید
[ترجمه ترگمان]این بازی به شدت توصیه می شود که تعداد motherboard دقیق قبل از سفارش دادن را بدانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Low cost solution for PC motherboard and digital board functional test.
[ترجمه گوگل]راه حل کم هزینه برای تست عملکرد مادربرد کامپیوتر و برد دیجیتال
[ترجمه ترگمان]راه حل هزینه پایین برای motherboard کامپیوتر و تست کارکردی صفحه دیجیتالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The system board, as the basic motherboard, plays an important role in microcomputer ? ? s system running.
[ترجمه گوگل]برد سیستم به عنوان مادربرد اصلی نقش مهمی در میکرو کامپیوتر دارد؟ ? سیستم در حال اجرا
[ترجمه ترگمان]بورد سیستم، به عنوان the ابتدایی، نقش مهمی در microcomputer بازی می کند؟ سیستم اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. My foot motherboard grows a monkey is develop wart very pained!
[ترجمه گوگل]مادربرد پای من میمون رشد می کند زگیل بسیار دردناک است!
[ترجمه ترگمان]مادر motherboard که یک میمون رشد می کند به صورت یک میمون رشد می کند که بسیار دردناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The card fits into a free expansion slot on the motherboard.
[ترجمه گوگل]کارت در یک شکاف توسعه آزاد روی مادربرد قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]این کارت در یک بازه گسترش آزاد روی the قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The case is supplied with the power supply already in place and the motherboard with its memory modules fitted.
[ترجمه گوگل]کیس با منبع تغذیه از قبل در محل و مادربرد با ماژول‌های حافظه آن عرضه می‌شود
[ترجمه ترگمان]این مورد با تامین برق از قبل تامین می شود و the با ماژول های حافظه خود نصب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] تخته اصلی، برد اصلی، برد مادر، برد مدار چاپی اصلی .
[برق و الکترونیک] برد مادر برد مدار چاپی ساخته شده برای اتصال داخلی آرایه ای از بردهای الکترونیکی جازدنی ( دختر )
[کامپیوتر] تخته مدار اصلی، برد مادر - تخته مادر اصلی کامپیوتر که دارای CPUو حافظه است .برخی از کامپیوترها دستگاه های دیگری مانند چاپگر را نیز روی این تخته مدار قرار داده اند.

انگلیسی به انگلیسی

• main circuit board of a computer to which the processor chip expansions cards and other units are attached
main board of a computer where the memory processor and expansion cards are located (computers)

پیشنهاد کاربران

❶ مادرسلم ( madərselm )
مادر ( اصلی ) سلم ( لوح که به مانک بُرد گرفته شد )
❷ مامسلم ( mamselm )
مام ( مادر ) سلم ( برد )
ن. ک. به واژه یاب

بپرس