mot

/moʊ//məʊ/

معنی: بذله، نکته، سخن نغز، کلمه
معانی دیگر: (جمع) کلمات قصار، کلام پرمغز، لطیفه

جمله های نمونه

1. The car will fail its MOT if we don't get the brakes fixed.
[ترجمه گوگل]اگر ترمزها را تعمیر نکنیم، خودرو MOT خود را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]اگر ترمز را ثابت نکنیم، اتومبیل با شکست مواجه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Has your car been MOT'd/had its MOT?
[ترجمه گوگل]آیا ماشین شما MOT'd شده است / MOT خود را داشته است؟
[ترجمه ترگمان]ماشینت MOT کرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They loved a bon mot or anecdote but despised gossip.
[ترجمه گوگل]آنها عاشق یک داستان یا حکایت بودند، اما شایعات را تحقیر کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها لطیفه یا قصه را دوست داشتند اما شایعات despised
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She paused, searching for the mot juste.
[ترجمه گوگل]او مکث کرد و به دنبال قانون اساسی گشت
[ترجمه ترگمان]مکث کرد و دنبال حرفم را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My car's just failed its MOT.
[ترجمه گوگل]ماشین من به تازگی از کار افتاده است
[ترجمه ترگمان]ماشینم خراب شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My car failed its MOT test.
[ترجمه نور] اتومبیل من، در معاینه فنی مردود شد.
|
[ترجمه گوگل]ماشین من تست MOT خود را شکست داد
[ترجمه ترگمان] ماشینم موفق نشد آزمایش MOT انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My car is due for its MOT in two days' time.
[ترجمه نور] دو روز دیگر، موعد معاینه فنی اتومبیل من فرا می رسد.
|
[ترجمه گوگل]ماشین من تا دو روز دیگر موعد MOT خود را دارد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل من به علت MOT در دو روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Passed MOT Last week: will only swap for some-Thing quite unique. 1986 low mileage Brother.
[ترجمه گوگل]هفته گذشته MOT را پشت سر گذاشت: فقط با چیزی کاملاً منحصر به فرد مبادله خواهد شد 1986 مسافت پیموده شده برادر
[ترجمه ترگمان]در هفته گذشته از MOT مورد استفاده قرار گرفت: تنها برای چیز کاملا منحصر به فرد مبادله خواهد شد سال ۱۹۸۶ برادر مسافت سنج گاز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The right word, le mot juste, he had recognized, can wound; can even kill.
[ترجمه گوگل]کلمه درست، le mot juste، او تشخیص داده بود، می تواند زخمی شود حتی می تواند بکشد
[ترجمه ترگمان]واژه مناسب، فقط حرفم اینه که اون تشخیص داده بود، میتونه زخمی بشه، حتی میتونه کشته بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The milometer says 3000 miles, but the last MOT certificate says 5000 miles.
[ترجمه گوگل]میلی متر می گوید 3000 مایل، اما آخرین گواهی MOT می گوید 5000 مایل
[ترجمه ترگمان]The ۳۰۰۰ مایل می گوید، اما آخرین گواهی MOT ۵۰۰۰ مایل می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Malpas brigade are appealing for MoT failures which would be uneconomical to repair so they can practise their firefighting skills.
[ترجمه گوگل]تیپ Malpas برای خرابی های MoT که تعمیر آنها غیراقتصادی است درخواست می کند تا بتوانند مهارت های آتش نشانی خود را تمرین کنند
[ترجمه ترگمان]تیپ Malpas از شکست های MoT که برای تعمیر لازم است درخواست استیناف می دهند تا بتوانند مهارت های آتش نشانی خود را تمرین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Random undercover checks at 50 MOT garages in the Durham and Cleveland area showed almost half were not up to scratch.
[ترجمه گوگل]بررسی‌های مخفی تصادفی در 50 گاراژ MOT در منطقه دورهام و کلیولند نشان داد که تقریباً نیمی از آن‌ها اصلاً قابل قبول نبودند
[ترجمه ترگمان]بازرسی مخفی تصادفی در ۵۰ پارکینگ زیرزمینی در ناحیه دوره ام و کلیولند تقریبا نیمی از آن ها به صفر نرسیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To build upon it initial success the MOT aimed to reposition the Museum from an experiential learning center into a cultural center for the Westside of Los Angeles.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد موفقیت اولیه، MOT قصد داشت موزه را از یک مرکز یادگیری تجربی به یک مرکز فرهنگی در غرب لس آنجلس تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]هدف اولیه این پروژه ساخت موزه از مرکز یادگیری تجربی به مرکز فرهنگی لس آنجلس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She could mot read or write at that time.
[ترجمه گوگل]او در آن زمان می توانست بخواند یا بنویسد
[ترجمه ترگمان]در آن زمان می توانست کتاب بخواند یا بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This is the mot difficult period I have ever experienced.
[ترجمه گوگل]این دوران سختی است که من تا به حال تجربه کرده ام
[ترجمه ترگمان]این همان دوره دشواری است که تا به حال تجربه کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بذله (اسم)
quip, joke, jest, bon mot, gambit, mot, facetiae

نکته (اسم)
matter, point, mot

سخن نغز (اسم)
mot

کلمه (اسم)
word, verb, parol, mot

انگلیسی به انگلیسی

• witty remark, smart saying; note on a bugle (archaic)
in britain an mot is a test which is made each year on all road vehicles that are more than 3 years old, in order to check that they are safe to drive.

پیشنهاد کاربران

از نظر ریشه شناسی به معنای حرکت یا جابجایی هست.
مثال:
Motion: حرکت، جنبش.
Motivate: تحریک کردن، انگیزه دادن برای انجام کاری.
Promote: ترویج دادن، ارتقاء دادن، بهتر شدن.
معاینه ی فنی سالانه ی خودرو

بپرس