mostly

/ˈmoʊstli//ˈməʊstli/

معنی: غالبا
معانی دیگر: بیشتر، عمدتا، در اکثر موارد، در بیشتر حالات، اساسا

جمله های نمونه

1. that young man moves mostly in literary circles
آن مرد جوان بیشتر در محافل ادبی رفت و آمد دارد.

2. the value of the book is mostly due to the late dr. ghani's comments
ارزش آن کتاب بیشتر به خاطر حواشی مرحوم دکتر غنی است.

3. This area of the country is mostly desert.
[ترجمه Negin] این ناحیه از کشور غالبا بیابانی است
|
[ترجمه گوگل]این منطقه از کشور بیشتر کویری است
[ترجمه ترگمان]این منطقه از کشور بیشتر بیابانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The audience consisted mostly of women.
[ترجمه گوگل]تماشاگران را بیشتر خانم ها تشکیل می دادند
[ترجمه ترگمان]بیشتر حضار از زنان تشکیل می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The highest quality paper is made mostly from rags.
[ترجمه گوگل]با کیفیت ترین کاغذ بیشتر از پارچه های پارچه ای ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]عالی ترین کاغذ کیفیت، بیشتر از لباس کهنه ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The disease mostly affects people over 50, causing paralysis and uncontrollable tremors.
[ترجمه گوگل]این بیماری بیشتر افراد بالای 50 سال را مبتلا می کند و باعث فلج و لرزش غیرقابل کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری عمدتا بر روی افراد بالای ۵۰ سال تاثیر می گذارد و باعث ایجاد رعشه و لرزش غیرقابل کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The glass of beer was mostly froth.
[ترجمه گوگل]لیوان آبجو بیشتر کف کرده بود
[ترجمه ترگمان]لیوان آبجو بیشتر کف دستش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She uses her car mostly for driving to work.
[ترجمه گوگل]او بیشتر از ماشین خود برای رانندگی به محل کار استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از ماشینش برای رانندگی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conservationists are mostly wedded to preserving diversity in nature.
[ترجمه گوگل]حافظان محیط زیست عمدتاً به دنبال حفظ تنوع در طبیعت هستند
[ترجمه ترگمان]Conservationists عمدتا به حفظ تنوع در طبیعت پیوند دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I am working with mostly highly motivated people.
[ترجمه گوگل]من بیشتر با افراد با انگیزه کار می کنم
[ترجمه ترگمان]من با افراد بسیار با انگیزه کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jewelry and lace are mostly feminine belongings.
[ترجمه گوگل]جواهرات و توری ها بیشتر متعلقات زنانه هستند
[ترجمه ترگمان]جواهر و تور اغلب وسایل زنانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Green teas are mostly from China or Japan.
[ترجمه گوگل]چای سبز بیشتر از چین یا ژاپن است
[ترجمه ترگمان]چای سبز بیشتر از چین یا ژاپن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Back then, women on TV were mostly seen as eye candy.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، زنان در تلویزیون بیشتر به عنوان آب نبات چشم دیده می شدند
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، زنان در تلویزیون اغلب به عنوان شکلات چشم دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His fan base is mostly middle-aged ladies.
[ترجمه علی] عمده هواداران وی را خانم های میان سال تشکیل می دهند
|
[ترجمه گوگل]طرفداران او بیشتر خانم های میانسال هستند
[ترجمه ترگمان]پایه بادبزن او بیشتر زنان میانسال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غالبا (قید)
often, frequently, mostly

انگلیسی به انگلیسی

• mainly; in most situations, usually
mostly is used to indicate that a statement is generally true, for example true about the majority of a group of things or people, or true most of the time.

پیشنهاد کاربران

بیشتر
اغلب
غالباً
تا حد زیادی
mainly
اغلب - اساسا
اغلب، بیشتر
مثال: The restaurant is mostly empty during the day.
غالباً رستوران در طول روز خالی است.
predominantly
in large part/for the most part
largely
in the main
pretty much
in large part
این قید بر خلاف داشتن ly در آخر، اصلا هم قید حالت نیست، چون چگونگی انجام یک عمل رو به ما نمیگه. این قید یا میتونه قید تاکید ( focusing adverb ) یا قید تکرار ( frequency adverb ) باشه. بیشتر به عنوان قید تاکید به کار میره که در دسته نیمه محدود کننده جای میگیره ( partialy limiting ) . قید های تاکید به یک بخش جمله تاکید میکنند. به خاطر همین جایگیری آن ها در جمله مهم است. مثلا قید تاکید only که از نوع محدود کننده ( limiting ) هستش، با جا به جایی در جمله معنی های متفاوتی میده.
...
[مشاهده متن کامل]

Ali came home
علی اومد خونه. جمله بالا چون قید تاکید نداره هیچ بخشی از اون خاص و تاکید شده نیست.
Only Ali came home
فقط علی اومد خونه ( کسی به جز او نیومد ) . اینجا به Ali تاکید شده.
Ali only came home
علی فقط خونه اومد ( هیچ کار دیگه ای نکرد ) اینجا به فعل came تاکید شده.
Ali came only home
علی فقط به خونه اومد ( به جای دیگه ای نیومد. اینجا به home تاکید شده.
قید mostly هم همینطوره اما تفاوتش با only اینه که محدود نمیکنه تاکید میکنه در واقع هایلایت میکنه. قید های تاکید دقیقا کلمه، عبارت یا نیم جمله پس از خودشون رو تاکید میکنند. mostly به معنای اکثرا، بیشتر است.
Malaria occur mostly in tropical part of earth
بیماری مالاریا بیشتر در بخش های استوایی کره زمین رخ میدهد
اینجا قید mostly به عبارت حرف اضافه ( prepositional phrase ) پس از خودش یعنی in tropical part of earth تاکید میکنه اونو بیشتر به چشم میاره.
اگه قید تکرار باشه به معنای بیشتر اوقات هستش ولی کاربرد کمی به عنوان این نوع از قید داره.
I mostly come to this park
من بیشتر اوقات به این پارک میام
دیگه زیاد به جزئیات نمیرم امیدوارم مفید واقع شده باشه موفق و سربلند باشید😉

اغلب
اکثراً، غالباً
Mostly =almost
اکثرا. بیشتر
قید حالت
بیشتر، اساسا ، اکثرا
. The students in my class are mostly form this area
بیشتر دانش آموزان کلاسم از این منطقه هستند.
اکثرا
بیشتر اوقات ، در بیشتر اوقات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس