most

/moʊst//məʊst/

معنی: مقدار زیاد، بیشترین، بیش از همه، زیادترین
معانی دیگر: (صفت عالی: much) بیشترین مقدار، بیشتر، (صفت عالی: many) بیشترین تعداد، اکثر، در بیشتر حالات، اکثرا، غالبا، بخش عمده (با فعل جمع)، (صفت عالی: more - پیش از صفت ها و قیدهای دو هجایی یا بیشتر) - ترین، بسیار، (عامیانه) تقریبا، بیش از همه
most_
پسوند: - ترین [hindmost]

جمله های نمونه

1. most are under 25 (years old)
اکثرشان زیر 25 سال هستند.

2. most babies begin to drool at about four months
در حدود چهار ماهگی اکثر نوزادان شروع می کنند به گلیز دادن.

3. most banks have safes
اکثر بانک ها گاو صندوق دارند.

4. most birds lay eggs
اکثر پرندگان تخم می گذارند.

5. most birds rest in their nest
بیشتر پرندگان در آشیانه ی خود استراحت می کنند.

6. most bookshops do not stock encyclopedias
اغلب کتاب فروشی ها دایره المعارف عرضه نمی کنند.

7. most certainly
محققا،حتما

8. most european countries are small in area
اکثر کشورهای اروپایی کم وسعت می باشند.

9. most every body heard
تقریباهمه خبر را شنیدند.

10. most fame is fleeting
شهرت غالبا زودگذر است.

11. most famous actors hire bodyguards
اکثر هنرپیشگان معروف نگهبان شخصی استخدام می کنند.

12. most fashions have a short life
بیشتر مدها عمر کوتاهی دارند.

13. most fish and reptiles are coldblooded
اکثر ماهیان و خزندگان خونسرد هستند.

14. most fruits are healthful
اکثر میوه ها برای سلامتی مفید هستند.

15. most homes have electricity and plumbing
بیشتر خانه ها برق و لوله کشی دارند.

16. most insects have wings
بیشتر حشرات بال دارند.

17. most metals are subject to magnetism
بیشتر فلزات تحت تاثیر خاصیت مغناطیسی قرار می گیرند.

18. most monkeys have prehensile tails
اکثر میمون ها دم های گرفتگر دارند.

19. most mushrooms are not edible
بیشتر قارچ ها خوراکی نیستند.

20. most of canada's people are anglophones
بیشتر مردم کانادا انگلیسی زبانند.

21. most of his assets were in gold
بیشتر دارایی او به صورت طلا بود.

22. most of his contemporaries are dead
اکثر هم سن های او مرده اند.

23. most of his short stories are quite pedestrian and flat
اکثر داستان های او معمولی و خسته کننده اند.

24. most of my classes were in hellems hall
بیشتر کلاس های من در ساختمان هلمز بودند.

25. most of north africa is covered by a huge desert
قسمت اعظم افریقای شمالی از صحرای عظیمی تشکیل شده است.

26. most of our fabrications are exported
بیشتر فرآورده های ما صادر می شود.

27. most of our problems rise out of ignorance
بیشتر مسایل،از نادانی ناشی می شوند.

28. most of the activities centered around sports
بیشتر فعالیت ها مربوط به ورزش بود.

29. most of the building's weight is on the central pillar
بیشتر وزن ساختمان روی پایه ی مرکزی قرار دارد.

30. most of the criticism against him emanates from his defeated rivals
بیشتر انتقاداتی که از او می شود از رقیب شکست خورده اش سرچشمه می گیرد.

31. most of the earth is covered by water
بیشتر سطح زمین از آب پوشیده شده است.

32. most of the earth's energy is from the sun
بیشتر انرژی کره ی زمین از خورشید است.

33. most of the effects of science have been really quite beneficial to people
بیشتر پیامدهای علوم واقعا برای مردم سودمند بوده است.

34. most of the employees of that country's foreign ministry are professional diplomats
بیشتر کارمندان وزرات خارجه ی آن کشور دیپلمات های حرفه ای هستند.

35. most of the evidence he offered was anecdotal
بیشتر شواهدی که ارائه داد شایعه مانند بود.

36. most of the people in attendance were young
اکثر مردمی که حضور داشتند جوان بودند.

37. most of the people who died in the fire had been asphyxiated by the fumes
اکثر کسانی که در آتش سوزی مردند به واسطه ی گاز و بخار خفه شده بودند.

38. most of the students
بیشتر دانش آموزان

39. most of the time he keeps to himself
اکثر اوقات او تک و تنها می ماند.

40. most of the time my car is sitting in the garage
اتومبیل من بیشتر اوقات در گاراژ افتاده است.

41. most of the tribe members either died or expatriated
بیشتر افراد قبیله یا مردند یا جلای وطن کردند.

42. most of the wheat will be transported by trucks
بیشتر آن گندم ها توسط کامیون حمل خواهد شد.

43. most of the world was divided into two camps: the communist camp and the capitalist camp
اکثر نقاط دنیا به دو گروه تقسیم شده بود: بلوک کمونیستی و بلوک کاپیتالیستی

44. most of their income comes from farming
بیشتر درآمد آنها از کشاورزی است.

45. most of them are young
اکثر آنها جوان هستند.

46. most of this surgeon's grafts take
اکثر پیوندهایی که این جراح می زند می گیرد.

47. most of your sentences are incorrect
اکثر جملات شما غلط هستند.

48. most people are unable to have a conceptual understanding of computers
بیشتر مردم از درک ذهنی کامپیوتر عاجزند.

49. most people can learn this maneuver in a short time
اکثر مردم می توانند این عمل را در مدت کوتاهی بیاموزند.

50. most quickly
با بیشترین سرعت

51. most religions have their own saints
بیشتر ادیان اشخاص مقدس ویژه ی خود را دارند.

52. most religious and racial discrimination is based on ignorance
بیشتر تبعیضات مذهبی و نژادی به علت جهل است.

53. most runners wear spikes
بیشتر دوندگان کفش میخ دار می پوشند.

54. most skills are acquired
بیشتر مهارت ها اکتسابی است.

55. most students are supported by theire parents
هزینه ی اکثر شاگردان توسط والدین آنها تامین می شود.

56. most students live on campus and a few (of them) live in town
بیشتر دانشجویان در پردیس دانشگاه و معدودی از آنان در شهر زندگی می کنند.

57. most women menstruate once a month
بیشتر زنان ماهی یک بار قاعده (رگل) می شوند.

58. a most conscientious piece of work
اثری بسیار خوش ساخت

59. a most favorite nation
کشور برخوردار از امتیازات ویژه

60. a most interesting story
داستانی بسیار جالب توجه

61. a most painstaking worker
یک کارگر بسیار دقیق و کوشا

62. her most recent poem
تازه ترین شعر او

63. in most instances, the payments are in cash
در بیشتر موارد پرداخت ها به صورت نقدی است.

64. iran's most beautiful city
زیباترین شهر ایران

65. iran's most favorite poet
محبوب ترین شاعر ایران

66. the most beautiful school i have ever seen
زیباترین مدرسه ای که تاکنون دیده ام

67. the most beneficent political regime in the world
خیرخواهانه ترین نظام سیاسی جهان

68. the most critical moment in her life
حیاتی ترین لحظه ی عمرش

69. the most dangerous beasts
خطرناک ترین حیوانات

70. the most difficult
دشوارترین

مترادف ها

مقدار زیاد (اسم)
store, pile, lump, armful, scads, potful, most, slump, jillion

بیشترین (صفت)
most, maximum, superlative, utmost, uttermost

بیش از همه (صفت)
most

زیادترین (صفت)
most

تخصصی

[ریاضیات] بیشترین

انگلیسی به انگلیسی

• highest in number; largest; majority; principal; highest degree; greatest degree
highest in number; largest; predominant; principal; highest in degree; greatest in extent, almost (old english)
to the greatest extent, to the highest degree; mainly; nearly (old english)
-most is added to adjectives to form other adjectives that describe something as being further in a particular direction than other things of the same kind. for example, the northernmost part of a country is the part that is farthest to the north.
you can use most to refer to the majority of a group of things or people or the largest part of something.
the most means a larger amount than anyone or anything else, or the largest amount possible.
you can use most or the most to indicate that something is true or happens to a greater degree or extent than anything else.
most is used in front of adjectives or adverbs to form superlatives.
you can use most to emphasize an adjective or adverb. for example, if you say that something is most interesting, you mean that it is very interesting; a formal use.
you use at most or at the most to emphasize that a number or amount that you have mentioned is the maximum number that is possible or likely.
if you make the most of something, you get the maximum use or advantage from it.

پیشنهاد کاربران

بیشترین، بیشتر
مثال: Most people prefer sunny weather.
بیشتر مردم آب وهوای آفتابی را ترجیح می دهند.
مرطوب هم معنی میده⁦�\_ ( ツ ) _/�⁩
وقتی most با than بیاید چون حالت مقایسه دارد، می توان آن را ( دیگران ) ترجمه کرد.
بیشترین ، از صفات عالی است ، قبل از استفاده ازش the استفاده میشه
The most important thing is family
Or
Family is the most important thing
اکثر موارد
most
[adj/adverb ]
formal
very
Thank you for a most interesting evening
I was most surprised to hear of your engagement
most
[adj/adverb ]
formal
very
Most:اکثر اکثر چیز ها - اکثر اوقات - اکثر فیلم ها . . .
Most =زیاد بیشتر
best
to the greatest degree SYN most
The part I like best is the meal afterwards
He’s perhaps best known for his role in ‘Midnight Cowboy
Most: بیشتر، بیشترین
Must:باید
The vast majority=most
معنی most دیگه بدیهیه و منم بیهوده تکرار نمی کنم.
فقط یه نکته مهمی که درموردش وجود داره ر ، ذکر می کنم.
اگه قبل most ، کلمه a بیاد به معنی very میشه اما فرقش اینکه معنای رسمی می ده؛
پس فرق A most و very ، فقط در حد رسمی و غیررسمی بودنه و این دو واژه، هم معنا هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

متن ذیل ر از دیکشنری آنلاین کمبریج که معنی A most ر داخلش سرچ کردم، کپی کردم:
A most :
formal
very:
It was a most beautiful morning.
اینم از دیکشنری دیگه:
very ( often preceded by a )
a most beautiful morning
سابقا از اساتیدی شنیده بودم که میگفتن معنای یکی از . . . . ترین می ده، کاری به استدلالشون ندارم. . . فقط وقتی دیکشنریهای انگلیسی به انگلیسی هستند، بهتره اول به اینا که مرجع هستند، مراجعه کرد.

به معنی ترین هست مثلا خوشگل ترین
Most beautiful
یا زشت تزین
Most ugly
معنی بیشتر هم معنی میده
Most of people are not good anymore
بیشر مردم دیگه خوب نیستن
به وفور
اکثرا
فرق بین most و most of
اگر بصورت کلی به گروهس اشاره کنیم از most استفاده می کنیم.
Most students are lazy. دانش آموزان در اینجا کلی هستند و اشاره به جای خاصی ندارد.
اگر به گروه خاصی اشاره شود از most of استفاده می کنیم.
Most of the students are lazy.
Most =بیشترین
Must=باید
اشتباه نگیرین فرقشونو
Most > موست
Must > ماست
تلفظشون هم فرق داره
بیشتر ، بیشترین
most of the students are absent today
بیشتر دانش آموزان امروز غایب هستند 💁🏻‍♀️
هر چه تمام تر، هر چه بیشتر، به بیشترین شکل، به بیشترین میزان
at most حداکثر
بیشتر از همه، بیشتر
بسیار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس