mortuary

/ˈmɔːrt͡ʃuːˌeri//ˈmɔːt͡ʃəri/

معنی: دفن، مرده شوی خانه، مردهای
معانی دیگر: (محلی که جسد را تا هنگام خاک سپاری در آنجا نگهداری می کنند) سردخانه ی اجساد، مرده گاه، وابسته به مردگان، امواتی

جمله های نمونه

1. His body was taken to Brighton mortuary for identification.
[ترجمه گوگل]جسد او برای شناسایی به سردخانه برایتون منتقل شد
[ترجمه ترگمان] جسدش رو برای شناسایی به \"برایتون\" برده بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A post-mortem will take place tomorrow at Poplar mortuary in east London.
[ترجمه گوگل]فردا در سردخانه Poplar واقع در شرق لندن یک آزمایش پس از مرگ انجام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]مرگ پس از مرگ در Poplar مرده شوی خانه در شرق لندن رخ خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The mortuary was out of commission because its doors needed oiling and maintenance.
[ترجمه گوگل]سردخانه از کار افتاده بود زیرا درهای آن نیاز به روغن کاری و نگهداری داشت
[ترجمه ترگمان]مرده شوی خانه به علت نیاز به روغنکاری و تعمیر و نگهداری، از کمیسیون خارج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An earlier announcement named the wrong mortuary.
[ترجمه گوگل]یک اطلاعیه قبلی نام سردخانه اشتباه را داشت
[ترجمه ترگمان]خبر قبلی مربوط به مرده شوی خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Scathach had entered the mortuary house.
[ترجمه گوگل]اسکاتاچ وارد سردخانه شده بود
[ترجمه ترگمان]Scathach وارد خانه mortuary شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mortuary van had moved closer to the rim of the hollow and the stretcher was being manoeuvred into place.
[ترجمه گوگل]ون سردخانه به لبه گود نزدیکتر شده بود و برانکارد در جای خود مانور می داد
[ترجمه ترگمان]بارکش بی روح به لبه گودال نزدیک شد و تخت روان روی تخت روان قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When they arrived at the temporary mortuary they halted outside.
[ترجمه گوگل]وقتی به سردخانه موقت رسیدند بیرون ایستادند
[ترجمه ترگمان]وقتی به the موقتی رسیدند، ایستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Differences in mortuary remains between Sumer and the Indus Valley civilization are noteworthy.
[ترجمه گوگل]تفاوت در بقایای مرده بین سومر و تمدن دره سند قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]تفاوت ها در مرده شوی خانه بین سومر و تمدن دره ایندوس باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mortuary science programs include courses in business management, accounting, and use of computers in funeral home management and client services.
[ترجمه گوگل]برنامه های علوم مرده شامل دوره هایی در مدیریت بازرگانی، حسابداری، و استفاده از رایانه در مدیریت خانه تشییع جنازه و خدمات مشتری است
[ترجمه ترگمان]برنامه های علمی Mortuary شامل دوره های مدیریت کسب وکار، حسابداری و استفاده از کامپیوترها در مراسم تدفین و خدمات مشتری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was like a cross between a mortuary and a doll's house.
[ترجمه گوگل]مثل تلاقی میان سردخانه و خانه عروسک بود
[ترجمه ترگمان]مثل یک صلیب میان یک خانه و یک عروسک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A further £ 5m is being spent on new mortuary and laboratory services and an extension to the School of Dentistry.
[ترجمه گوگل]5 میلیون پوند دیگر برای خدمات جدید سردخانه و آزمایشگاه و گسترش دانشکده دندانپزشکی هزینه می شود
[ترجمه ترگمان]۵ میلیون پوند دیگر در مرده شوی خانه و خدمات آزمایشگاهی و گسترش دانشکده دندان پزشکی صرف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The body was taken to the city mortuary.
[ترجمه گوگل]جسد به سردخانه شهر منتقل شد
[ترجمه ترگمان]جنازه به مرده شوی خونه برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tallis glanced towards the exit from the mortuary house, then frowned and looked around.
[ترجمه گوگل]تالیس نگاهی به سمت خروجی خانه مرده انداخت، سپس اخم کرد و به اطراف نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]به سمت خروجی خانه بی روح نگاهی انداخت، سپس اخم کرد و به اطراف نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was laid out in the mortuary.
[ترجمه گوگل]او را در سردخانه گذاشتند
[ترجمه ترگمان] اون توی مرده شوی خونه بستری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفن (اسم)
sepulcher, sepulchre, burial, interment, mortuary, sepulture, inhumation

مرده شوی خانه (اسم)
mortuary, funeral home

مردهای (صفت)
mortuary

انگلیسی به انگلیسی

• morgue; funeral home
of or pertaining to death or burial, of funerals
a mortuary is a building or a room, for example in a hospital, where dead bodies are kept before they are buried or cremated.

پیشنهاد کاربران

📋 دوستان در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم mort
📌 این ریشه، معادل "death" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "death" مربوط هستند.
📂 مثال:
🔘 mortality: The state of being subject to death
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 mortal: Capable of experiencing death
🔘 mortuary: A place where the dead are prepared for burial
🔘 mortician: A professional who prepares the dead for burial
🔘 postmortem: Occurring after death
🔘 immortal: Not subject to death
🔘 immortality: The state of being free from death
🔘 mortify: To cause deep embarrassment as if leading to death
🔘 mortification: A feeling of extreme shame, as if experiencing death
🔘 mortgage: A financial agreement linked to property until death or full payment
🔘 mortiferous: Causing death
🔘 moribund: Nearing death or decline
🔘 rigor mortis: The stiffness of the body after death
🔘 mortmain: The control of property beyond the death of the owner
🔘 mortally: In a manner related to death
🔘 antemortem: Occurring before death
🔘 perimortem: Occurring around the time of death
🔘 immortalize: To make someone or something remembered beyond death
🔘 mortified: Deeply embarrassed, as if facing death
🔘 mortifying: Causing extreme embarrassment, as if leading to death
🔘 mortificatory: Relating to suffering or discipline as if facing death
🔘 premortem: Before death
🔘 mortifacient: Causing death
🔘 mortgagee: A lender who holds property rights until death or repayment
🔘 mortgagor: A borrower who pledges property until death or full payment
🔘 mort: A term referring to death
🔘 mortiferously: In a manner that brings death
🔘 mortem: A term referring to death, often in legal or medical contexts
🔘 morticianship: The profession of preparing the dead for burial
🔘 immortalism: The belief in life beyond death or avoiding death entirely

ساختمان یا اتاقی، به عنوان مثال، در یک بیمارستان، که اجساد قبل از دفن یا سوزاندن در آنها نگهداری می شود.
سردخانۀ اجساد
سردخانۀ اموات
سردخانه میّت
مرده گاه
مرده خانه
جسدخانه
غسال خانه
1. ساختمانی که اجساد مردگان را قبل از سوزاندن یا دفن در آن نگهداری می کنند
3. دفن میت یا مربوط به آن
4. مربوط به مرگ
2. هدایای متعارفی که قبلاً توسط و به دلیل متصدی یک محله در انگلستان از دارایی یک شهروند متوفی مطالبه شده است.
مکانی که مرده رو قبل از خاکسپاری نگه میدارند . در کشور های غربی معمولا یک مکان خصوصی است . با کلمه morgue از این لحاظ فرق دارد

بپرس