mortgagor

/ˌmɔːɡɪˈdʒɔːr//ˌmɔːɡɪˈdʒɔː/

معنی: راهن، گروگذار
معانی دیگر: mortgager گروگذار

جمله های نمونه

1. The mortgagor had been ordered to pay the mortgagee's costs which had been taxed at £60.
[ترجمه گوگل]مرتهن موظف به پرداخت هزینه های مرتهن شده بود که 60 پوند مالیات گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]به mortgagor دستور داده شده بود هزینه های mortgagee را که در ۶۰ پوند مالیات گرفته بودند بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mortgagor creates by deed a legal charge upon the land.
[ترجمه گوگل]راهن به موجب سند بر زمین هزینه قانونی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]The با اعمال یک اتهام قانونی بر روی زمین ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If the mortgagor is a lessee for years he effects the mortgage by a sub-lease.
[ترجمه گوگل]اگر راهن سالها مستأجر باشد رهن را با اجاره فرعی منعقد می کند
[ترجمه ترگمان]اگر the به مدت چند سال یک lessee باشد، قسط وام را با اجاره زیر اجاره خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If default is made by the mortgagor and not rectified the mortgagee has power to foreclose.
[ترجمه گوگل]اگر نکول توسط راهن انجام شود و اصلاح نشود، مرتهن قدرت دارد که سلب مالکیت کند
[ترجمه ترگمان]اگر عدم پرداخت بدهی توسط the انجام شود و عدم تصحیح the، قدرت را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In practice the mortgagor will usually remain in possession of the property.
[ترجمه گوگل]در عمل مرتهن معمولاً در مالکیت ملک باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]در عمل، mortgagor معمولا دارایی خود را به دست خواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The payment has to countersigned by the mortgagor.
[ترجمه گوگل]پرداخت باید توسط راهن امضا شود
[ترجمه ترگمان]این پرداخت باید توسط mortgagor انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To mortgagor rental housing mortgage, they must obtain the consent of the mortgagee.
[ترجمه گوگل]برای رهن مسکن اجاره ای، باید رضایت رهن را جلب کنند
[ترجمه ترگمان]برای اجاره مسکن اجاره مسکن، آن ها باید رضایت of را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The borrower is referred to as the mortgagor.
[ترجمه گوگل]وام گیرنده به عنوان راهن خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]وام گیرنده بعنوان the منسوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The real estate mortgage means that the mortgagor uses his real estate without transferring the way of occupancy to provide guarantee of obligation for his mortgagee.
[ترجمه گوگل]رهن ملک به این معناست که راهن از مال غیر منقول خود بدون انتقال طریق تصرف برای تأمین ضمانت التزام برای مرتهن خود استفاده کند
[ترجمه ترگمان]رهن املاک به این معنی است که the از املاک و مستغلات خود بدون انتقال روش اشغال به منظور تضمین تعهد به تعهدات خود استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Article 51 Where a mortgagors acts are likely to cause the value of the mortgaged property to decline, the mortgagee shall be entitled to demand that the mortgagor cease and deist from such acts.
[ترجمه گوگل]ماده 51 - هرگاه مرتهن عمل کند که موجب کاهش ارزش مال مرهونه شود، مرتهن حق خواهد داشت که مرتهن را از این اعمال منصرف کند
[ترجمه ترگمان]ماده ۵۱ در جایی که اقدامات mortgagors به احتمال زیاد موجب کاهش ارزش املاک خریداری شده می شود، the مجاز خواهد بود که تقاضا کند که \"mortgagor\" و deist از چنین اقداماتی پایان یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After the mortgaged real property is insured, the mortgagor shall hand over the insurance policy to the mortgagee for safe custody.
[ترجمه گوگل]پس از بیمه شدن اموال غیرمنقول در رهن، راهن بیمه نامه را برای نگهداری مطمئن به مرتهن تحویل می دهد
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه ملک واقعی رهن بیمه شد، صندوق بیمه گذاران باید سیاست بیمه را به the برای حبس ایمن تحویل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mortgagor retains a right to redeem the land once all mortgage moneys have been repaid.
[ترجمه گوگل]راهن حق بازخرید زمین را پس از بازپرداخت تمام پول رهن برای خود محفوظ می دارد
[ترجمه ترگمان]The حق دارند که وقتی همه پول های رهن را بازپرداخت کنند، زمین را دوباره از گرو درآورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A mortgage contract should be concluded in writing. Mortgagor, mortgagee and the third party who set up the right of mortgage on his own property are all in different circulation of interest.
[ترجمه گوگل]قرارداد رهن باید به صورت کتبی منعقد شود راهن، مرتهن و شخص ثالثی که حق رهن را در ملک خود تنظیم کرده است، همگی در گردش سود متفاوتی هستند
[ترجمه ترگمان]قرارداد رهن باید به صورت کتبی به پایان برسد mortgagor، mortgagee، و دسته سوم کسانی که حق رهن گذاشتن بر املاک خود را دارند، همگی در گردش مالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A mortgagor may at the same time mortgage all the property listed in the preceding paragraph.
[ترجمه گوگل]راهن می تواند در همان زمان تمام اموال مندرج در بند قبل را رهن کند
[ترجمه ترگمان]یک mortgagor ممکن است در همان زمان تمام اموال فهرست شده در بند گذشته را گرو بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Prior to the maturity of the loan, the mortgagor cannot prepay the loan.
[ترجمه گوگل]قبل از سررسید وام، راهن نمی تواند وام را پیش پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]پیش از بلوغ این وام، وام دهندگان قادر به پرداخت وام نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهن (اسم)
obligee, mortgager, mortgagor

گروگذار (اسم)
mortgager, mortgagor, stakeholder, pawner

تخصصی

[حقوق] راهن

انگلیسی به انگلیسی

• one who mortgages property

پیشنهاد کاربران

بپرس