1. a dainty morsel
لقمه ی دلچسب
2. he took a morsel and said, "i don't want it"
یک لقمه خورد و گفت ((نمی خواهم. ))
3. When Reynaldo went into the restaurant, he pledged to eat every morsel on his plate.
[ترجمه گوگل]وقتی رینالدو به رستوران رفت، قول داد که هر لقمه ای را که در بشقابش بود بخورد
[ترجمه ترگمان]وقتی سید به رستوران رفت، او قول داد هر لقمه را در بشقاب خود بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی سید به رستوران رفت، او قول داد هر لقمه را در بشقاب خود بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Suzanne was reluctant to try even a morsel of the lobster.
[ترجمه گوگل]سوزان تمایلی نداشت حتی یک لقمه از خرچنگ را امتحان کند
[ترجمه ترگمان]سوزان بی میل نبود که حتی یک لقمه خرچنگ را امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوزان بی میل نبود که حتی یک لقمه خرچنگ را امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If you had a morsel of intelligence, you would be uneasy, too.
[ترجمه Peter Strahm] اگر ذره ای هوشمند بودی ( عقل داشتی ) تو هم ناراحت میشدی|
[ترجمه گوگل]اگر لقمه ای هوش داشتی، تو هم ناراحت می شدی[ترجمه ترگمان]اگر یک ذره عقل داشتی، تو هم ناراحت می شوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Between the cup and the lip a morsel may slip.
[ترجمه گوگل]بین فنجان و لب ممکن است یک لقمه بلغزد
[ترجمه ترگمان]میان فنجان و لب چیزی ممکن است لیز بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میان فنجان و لب چیزی ممکن است لیز بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He ate it all, down to the last morsel.
[ترجمه Nima xz] او همه آن را خورد، تا اخرین لقمه|
[ترجمه گوگل]همه را تا آخرین لقمه خورد[ترجمه ترگمان]همه آن را خورد و تا آخرین لقمه غذا خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He refused to touch a morsel of the food they had brought.
[ترجمه گوگل]او حاضر نشد به لقمه ای از غذایی که آورده بودند دست بزند
[ترجمه ترگمان]او از لمس کردن یک لقمه غذایی که آورده بودند امتناع ورزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از لمس کردن یک لقمه غذایی که آورده بودند امتناع ورزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The prisoners ate every last morsel.
[ترجمه گوگل]زندانیان لقمه آخر را می خوردند
[ترجمه ترگمان]زندانی ها هر لقمه آخری را می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زندانی ها هر لقمه آخری را می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He ate every savoury morsel of a delectable stew at the dinner.
[ترجمه گوگل]او هر لقمه خوش طعم یک خورش لذیذ را در شام خورد
[ترجمه ترگمان]شام خوشمزه ای را در شام خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شام خوشمزه ای را در شام خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sarella couldn't eat a morsel of anything.
[ترجمه گوگل]سارلا نمی توانست یک لقمه از چیزی بخورد
[ترجمه ترگمان]Sarella نمی توانست یک لقمه نان بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Sarella نمی توانست یک لقمه نان بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Claudia couldn't eat more than a morsel of the beef Roman had ordered.
[ترجمه گوگل]کلودیا نمی توانست بیشتر از یک لقمه گوشت گاو که رومن سفارش داده بود بخورد
[ترجمه ترگمان]کلودیا هم نمی توانست بیشتر از یک تکه گوشت گوسفند که رومی سفارش داده بود بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلودیا هم نمی توانست بیشتر از یک تکه گوشت گوسفند که رومی سفارش داده بود بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She had cleared her plate of every morsel.
[ترجمه گوگل]بشقابش را از هر لقمه پاک کرده بود
[ترجمه ترگمان]بشقاب او را پاک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بشقاب او را پاک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She is adept at eating every last morsel she is served.
[ترجمه گوگل]او در خوردن آخرین لقمه ای که سرو می شود مهارت دارد
[ترجمه ترگمان]او در خوردن هر لقمه نانی که به او خدمت می کند ماهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در خوردن هر لقمه نانی که به او خدمت می کند ماهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. My editors were hungry for every morsel of Hollywood gossip.
[ترجمه گوگل]سردبیران من تشنه هر لقمه شایعات هالیوود بودند
[ترجمه ترگمان]تدوینگران من به خاطر همه morsel هالیوود گرسنه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تدوینگران من به خاطر همه morsel هالیوود گرسنه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Two gulls were fighting over a morsel of food.
[ترجمه گوگل]دو مرغ بر سر یک لقمه غذا دعوا می کردند
[ترجمه ترگمان]دو مرغ دریایی با یک لقمه غذا در حال جنگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو مرغ دریایی با یک لقمه غذا در حال جنگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Though one would think not a morsel had passed her lips for months.
[ترجمه گوگل]هر چند که فکر می کرد ماه ها لقمه ای از لبانش رد نشده بود
[ترجمه ترگمان]با وجود این، ماه ها بود که حتی یک لقمه هم از دهان او رد نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با وجود این، ماه ها بود که حتی یک لقمه هم از دهان او رد نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. I couldn't eat another morsel.
[ترجمه گوگل]نتونستم یه لقمه دیگه بخورم
[ترجمه ترگمان]یک لقمه دیگر هم نمی توانستم بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک لقمه دیگر هم نمی توانستم بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. A long plastic tube containing a tasty morsel of food in the middle was placed in their cage.
[ترجمه گوگل]یک لوله پلاستیکی بلند که وسط آن یک لقمه غذای خوش طعم بود در قفس آنها قرار داده شد
[ترجمه ترگمان]یک لوله پلاستیکی بلند حاوی مواد غذایی خوش مزه در وسط قفس قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک لوله پلاستیکی بلند حاوی مواد غذایی خوش مزه در وسط قفس قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید