1. The grammatical and morphological information in learner's dictionaries also tend to be very explicit.
[ترجمه گوگل]اطلاعات دستوری و صرفی در لغت نامه های زبان آموز نیز بسیار واضح است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات گرامری و ریخت شناسی در فرهنگ های لغت یاد شده نیز بسیار صریح و صریح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اطلاعات گرامری و ریخت شناسی در فرهنگ های لغت یاد شده نیز بسیار صریح و صریح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The morphological structure of a language determines the basic information which must be expressed in that language.
[ترجمه گوگل]ساختار مورفولوژیکی یک زبان اطلاعات اساسی را که باید در آن زبان بیان شود را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]ساختار مورفولوژیکی یک زبان اطلاعات اولیه را تعیین می کند که باید در آن زبان بیان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ساختار مورفولوژیکی یک زبان اطلاعات اولیه را تعیین می کند که باید در آن زبان بیان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In the past simple morphological systems have used simple affix-stripping routines to determine the morphemes present in a word.
[ترجمه گوگل]در گذشته، سیستمهای ریختشناسی ساده از روالهای ساده حذف الصاق برای تعیین تکواژهای موجود در یک کلمه استفاده میکردند
[ترجمه ترگمان]در گذشته، سیستم های morphological ساده برای تعیین the موجود در یک کلمه، از affix ساده ای برای stripping استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در گذشته، سیستم های morphological ساده برای تعیین the موجود در یک کلمه، از affix ساده ای برای stripping استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. No other model of chronic ulcer shows such morphological and behavioural similarity to the human duodenal ulcer.
[ترجمه گوگل]هیچ مدل دیگری از زخم مزمن چنین شباهت مورفولوژیکی و رفتاری را با زخم اثنی عشر انسان نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان]هیچ مدل دیگری از زخم مزمن، شباهت morphological و رفتاری به زخم duodenal انسان را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ مدل دیگری از زخم مزمن، شباهت morphological و رفتاری به زخم duodenal انسان را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A morphological indexing system was developed whereby each word in the lexicon is associated with its root.
[ترجمه گوگل]یک سیستم نمایه سازی صرفی ایجاد شد که به موجب آن هر کلمه در فرهنگ لغت با ریشه آن مرتبط است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم نمایه سازی ماشینی توسعه داده شد که در آن هر کلمه در واژه نامه با ریشه آن مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک سیستم نمایه سازی ماشینی توسعه داده شد که در آن هر کلمه در واژه نامه با ریشه آن مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mike Stewart's morphological methods, however, could go beyond those of light microscopy to that of the electron microscope.
[ترجمه گوگل]با این حال، روشهای ریختشناسی مایک استوارت میتواند فراتر از روشهای میکروسکوپ نوری به روش میکروسکوپ الکترونی باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، روش های مورفولوژیکی مایک استوارت می توانند فراتر از میکروسکوپ نوری برای میکروسکوپ الکترونی حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، روش های مورفولوژیکی مایک استوارت می توانند فراتر از میکروسکوپ نوری برای میکروسکوپ الکترونی حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Such evidence provides useful insights into the site's morphological development, both inside and outside the central core.
[ترجمه گوگل]چنین شواهدی بینش های مفیدی را در مورد توسعه مورفولوژیکی سایت، هم در داخل و هم در خارج از هسته مرکزی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]چنین شواهدی بینش مفیدی را در مورد توسعه ریخت شناسی این سایت، هم در داخل و هم خارج از هسته مرکزی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چنین شواهدی بینش مفیدی را در مورد توسعه ریخت شناسی این سایت، هم در داخل و هم خارج از هسته مرکزی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Sometimes, though, morphological agreement can make further distinctions not overtly made by the pronouns themselves.
[ترجمه گوگل]با این حال، گاهی اوقات، توافق صرفی می تواند تمایزات بیشتری ایجاد کند که آشکارا توسط خود ضمایر ایجاد نمی شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی اوقات، قرارداد مورفولوژیکی می تواند تفاوت های بیشتری را که توسط خود ضمیر بیان نمی شوند، ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی اوقات، قرارداد مورفولوژیکی می تواند تفاوت های بیشتری را که توسط خود ضمیر بیان نمی شوند، ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The morphological system can require a long time to obtain the syntactic information for a word.
[ترجمه گوگل]سیستم صرفی می تواند به زمان طولانی برای به دست آوردن اطلاعات نحوی یک کلمه نیاز داشته باشد
[ترجمه ترگمان]سیستم مورفولوژیکی به مدت زمان طولانی نیاز دارد تا اطلاعات نحوی را برای یک کلمه به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیستم مورفولوژیکی به مدت زمان طولانی نیاز دارد تا اطلاعات نحوی را برای یک کلمه به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Morphological measurements and enzyme activities carried out on intestinal mucosa are another good method of assessing dietary nitrogen quality.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری های مورفولوژیکی و فعالیت های آنزیمی انجام شده بر روی مخاط روده یکی دیگر از روش های خوب ارزیابی کیفیت نیتروژن جیره است
[ترجمه ترگمان]سنجش های مورفولوژیکی و فعالیت های آنزیمی که بر روی مخاط روده انجام می شود، روش خوب دیگری برای ارزیابی کیفیت مواد غذایی رژیم غذایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سنجش های مورفولوژیکی و فعالیت های آنزیمی که بر روی مخاط روده انجام می شود، روش خوب دیگری برای ارزیابی کیفیت مواد غذایی رژیم غذایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Transmission electron microscopy was used to analyse the morphological features of the growing cells.
[ترجمه گوگل]میکروسکوپ الکترونی عبوری برای تجزیه و تحلیل ویژگی های مورفولوژیکی سلول های در حال رشد استفاده شد
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ الکترونی عبوری برای تحلیل ویژگی های مورفولوژیکی سلول های رو به رشد مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ الکترونی عبوری برای تحلیل ویژگی های مورفولوژیکی سلول های رو به رشد مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Does the idea of homology apply only to morphological patterns, he asks, or can it be applied to developmental processes?
[ترجمه گوگل]او میپرسد، آیا ایده همسانی فقط در مورد الگوهای ریختشناختی کاربرد دارد یا میتوان آن را در فرآیندهای رشد به کار برد؟
[ترجمه ترگمان]او می پرسد: آیا ایده of فقط به الگوهای مورفولوژیکی اعمال می شود، یا می تواند برای فرآیندهای رشدی بکار رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او می پرسد: آیا ایده of فقط به الگوهای مورفولوژیکی اعمال می شود، یا می تواند برای فرآیندهای رشدی بکار رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Morphological processing is not quite so trivial for a computer as it is for a human.
[ترجمه گوگل]پردازش مورفولوژیکی برای یک کامپیوتر چندان پیش پا افتاده نیست که برای یک انسان
[ترجمه ترگمان]پردازش ریخت شناسی به اندازه یک انسان به اندازه یک انسان ناچیز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پردازش ریخت شناسی به اندازه یک انسان به اندازه یک انسان ناچیز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The variety of genetic and morphological forms is severely restricted.
[ترجمه گوگل]تنوع اشکال ژنتیکی و مورفولوژیکی به شدت محدود شده است
[ترجمه ترگمان]تنوع ژنتیکی و ریخت شناسی به شدت محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنوع ژنتیکی و ریخت شناسی به شدت محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It is based principally on morphological characteristics readily identifiable in the field.
[ترجمه گوگل]اساساً بر اساس ویژگی های مورفولوژیکی است که به راحتی در مزرعه قابل شناسایی است
[ترجمه ترگمان]این امر اصولا براساس خصوصیات مورفولوژیکی به آسانی در این زمینه قابل شناسایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر اصولا براساس خصوصیات مورفولوژیکی به آسانی در این زمینه قابل شناسایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید