1. The colored students held a one-week moratorium on classes to oppose racism.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان رنگین پوست برای مقابله با نژادپرستی کلاس ها را به مدت یک هفته تعطیل کردند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان رنگین یک مهلت قانونی یک هفته ای را برای مخالفت با نژاد پرستی برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان رنگین یک مهلت قانونی یک هفته ای را برای مخالفت با نژاد پرستی برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The convention called for a two-year moratorium on commercial whaling.
[ترجمه محمد] کنوانسیون وضع مهلت منع دوساله شکار تجاری نهنگ را مطالبه نمود|
[ترجمه گوگل]این کنوانسیون خواستار توقف دو ساله صید تجاری نهنگ شد[ترجمه ترگمان]مجمع برای یک ممنوعیت دو سال از وال گیری بازرگانی تماس گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The coloured students held a one-week moratorium on classes to oppose racism.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان رنگین پوست برای مقابله با نژادپرستی کلاس ها را به مدت یک هفته تعطیل کردند
[ترجمه ترگمان]دانشجویان رنگی یک مهلت قانونی یک هفته ای را برای مخالفت با نژاد پرستی برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دانشجویان رنگی یک مهلت قانونی یک هفته ای را برای مخالفت با نژاد پرستی برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The House voted to impose a one-year moratorium on nuclear testing.
[ترجمه گوگل]مجلس نمایندگان به تعلیق یک ساله آزمایشهای هستهای رای داد
[ترجمه ترگمان]مجلس به اعمال یک مهلت قانونی یک ساله در مورد آزمایش هسته ای رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مجلس به اعمال یک مهلت قانونی یک ساله در مورد آزمایش هسته ای رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The government has called for a moratorium on weapons testing.
[ترجمه گوگل]دولت خواستار توقف آزمایش های تسلیحاتی شده است
[ترجمه ترگمان]دولت درخواست مهلت قانونی برای آزمایش سلاح را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت درخواست مهلت قانونی برای آزمایش سلاح را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Finally, he pro-posed a moratorium on nuclear weapons testing.
[ترجمه گوگل]در نهایت، او پیشنهاد تعلیق آزمایش سلاح های هسته ای را داد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، او مهلت قانونی برای آزمایش سلاح های هسته ای را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، او مهلت قانونی برای آزمایش سلاح های هسته ای را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But his environment colleague, Finnin Aerts, wants a moratorium on further nuclear plants.
[ترجمه گوگل]اما همکار محیط زیست او، Finnin Aerts، خواهان توقف فعالیت نیروگاه های هسته ای بیشتر است
[ترجمه ترگمان]اما هم کار محیط زیست او، finnin Aerts، خواستار مهلت قانونی برای نیروگاه های هسته ای بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما هم کار محیط زیست او، finnin Aerts، خواستار مهلت قانونی برای نیروگاه های هسته ای بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Two years later the moratorium was confirmed, although it has never become a formal agreement.
[ترجمه گوگل]دو سال بعد، مهلت قانونی تایید شد، اگرچه هرگز به یک توافق رسمی تبدیل نشد
[ترجمه ترگمان]دو سال بعد این مهلت قانونی تایید شد، هر چند که هرگز به یک توافق رسمی تبدیل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو سال بعد این مهلت قانونی تایید شد، هر چند که هرگز به یک توافق رسمی تبدیل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The moratorium would last 45 days but could be extended for up to two years.
[ترجمه گوگل]این تعلیق 45 روز طول می کشد اما می تواند تا دو سال تمدید شود
[ترجمه ترگمان]این مهلت قانونی ۴۵ روز طول خواهد کشید اما ممکن است تا دو سال تمدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مهلت قانونی ۴۵ روز طول خواهد کشید اما ممکن است تا دو سال تمدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The move, on Thursday, will end a three-year moratorium on the commercial use of GMOs.
[ترجمه گوگل]این اقدام روز پنجشنبه به تعلیق سه ساله استفاده تجاری از GMO پایان می دهد
[ترجمه ترگمان]این حرکت، روز پنجشنبه، مهلت قانونی سه ساله در مورد استفاده تجاری محصولات اصلاح شده را پایان خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این حرکت، روز پنجشنبه، مهلت قانونی سه ساله در مورد استفاده تجاری محصولات اصلاح شده را پایان خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He promised a moratorium on pit closures if Labour won.
[ترجمه گوگل]او قول داد در صورت پیروزی حزب کارگر، تعطیلی گودال ها را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]او قول داد که در صورتی که حزب کارگر برنده شود، مهلت قانونی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او قول داد که در صورتی که حزب کارگر برنده شود، مهلت قانونی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. George Ryan, a Republican, has imposed a moratorium on executions.
[ترجمه گوگل]جورج رایان، یک جمهوری خواه، اعدام را متوقف کرده است
[ترجمه ترگمان]جورج رایان، یک جمهوری خواه، مهلت قانونی اعدام را اعمال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جورج رایان، یک جمهوری خواه، مهلت قانونی اعدام را اعمال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The amendment would put a moratorium on offshore drilling for oil.
[ترجمه گوگل]این اصلاحیه حفاری نفت در دریا را متوقف می کند
[ترجمه ترگمان]این اصلاحیه مهلت قانونی برای حفاری دریایی را برای نفت تعیین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اصلاحیه مهلت قانونی برای حفاری دریایی را برای نفت تعیین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The cost of granting an interest rate moratorium would not be that high.
[ترجمه گوگل]هزینه اعطای تعلیق نرخ بهره آنقدر زیاد نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]هزینه اعطای یک مهلت قانونی نرخ بهره چندان بالا نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هزینه اعطای یک مهلت قانونی نرخ بهره چندان بالا نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید