moratorium

/ˌmɔːrəˈtɔːriəm//ˌmɒrəˈtɔːrɪəm/

معنی: مهلت، مهلت قانونی، استمهال
معانی دیگر: ضرب الاجل، (بازپرداخت وام) اجازه ی دیرکرد، مدت دیرکرد مجاز

جمله های نمونه

1. The colored students held a one-week moratorium on classes to oppose racism.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان رنگین پوست برای مقابله با نژادپرستی کلاس ها را به مدت یک هفته تعطیل کردند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان رنگین یک مهلت قانونی یک هفته ای را برای مخالفت با نژاد پرستی برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The convention called for a two-year moratorium on commercial whaling.
[ترجمه محمد] کنوانسیون وضع مهلت منع دوساله شکار تجاری نهنگ را مطالبه نمود
|
[ترجمه گوگل]این کنوانسیون خواستار توقف دو ساله صید تجاری نهنگ شد
[ترجمه ترگمان]مجمع برای یک ممنوعیت دو سال از وال گیری بازرگانی تماس گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The coloured students held a one-week moratorium on classes to oppose racism.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان رنگین پوست برای مقابله با نژادپرستی کلاس ها را به مدت یک هفته تعطیل کردند
[ترجمه ترگمان]دانشجویان رنگی یک مهلت قانونی یک هفته ای را برای مخالفت با نژاد پرستی برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The House voted to impose a one-year moratorium on nuclear testing.
[ترجمه گوگل]مجلس نمایندگان به تعلیق یک ساله آزمایش‌های هسته‌ای رای داد
[ترجمه ترگمان]مجلس به اعمال یک مهلت قانونی یک ساله در مورد آزمایش هسته ای رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government has called for a moratorium on weapons testing.
[ترجمه گوگل]دولت خواستار توقف آزمایش های تسلیحاتی شده است
[ترجمه ترگمان]دولت درخواست مهلت قانونی برای آزمایش سلاح را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finally, he pro-posed a moratorium on nuclear weapons testing.
[ترجمه گوگل]در نهایت، او پیشنهاد تعلیق آزمایش سلاح های هسته ای را داد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، او مهلت قانونی برای آزمایش سلاح های هسته ای را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But his environment colleague, Finnin Aerts, wants a moratorium on further nuclear plants.
[ترجمه گوگل]اما همکار محیط زیست او، Finnin Aerts، خواهان توقف فعالیت نیروگاه های هسته ای بیشتر است
[ترجمه ترگمان]اما هم کار محیط زیست او، finnin Aerts، خواستار مهلت قانونی برای نیروگاه های هسته ای بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two years later the moratorium was confirmed, although it has never become a formal agreement.
[ترجمه گوگل]دو سال بعد، مهلت قانونی تایید شد، اگرچه هرگز به یک توافق رسمی تبدیل نشد
[ترجمه ترگمان]دو سال بعد این مهلت قانونی تایید شد، هر چند که هرگز به یک توافق رسمی تبدیل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The moratorium would last 45 days but could be extended for up to two years.
[ترجمه گوگل]این تعلیق 45 روز طول می کشد اما می تواند تا دو سال تمدید شود
[ترجمه ترگمان]این مهلت قانونی ۴۵ روز طول خواهد کشید اما ممکن است تا دو سال تمدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The move, on Thursday, will end a three-year moratorium on the commercial use of GMOs.
[ترجمه گوگل]این اقدام روز پنجشنبه به تعلیق سه ساله استفاده تجاری از GMO پایان می دهد
[ترجمه ترگمان]این حرکت، روز پنجشنبه، مهلت قانونی سه ساله در مورد استفاده تجاری محصولات اصلاح شده را پایان خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He promised a moratorium on pit closures if Labour won.
[ترجمه گوگل]او قول داد در صورت پیروزی حزب کارگر، تعطیلی گودال ها را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]او قول داد که در صورتی که حزب کارگر برنده شود، مهلت قانونی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. George Ryan, a Republican, has imposed a moratorium on executions.
[ترجمه گوگل]جورج رایان، یک جمهوری خواه، اعدام را متوقف کرده است
[ترجمه ترگمان]جورج رایان، یک جمهوری خواه، مهلت قانونی اعدام را اعمال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The amendment would put a moratorium on offshore drilling for oil.
[ترجمه گوگل]این اصلاحیه حفاری نفت در دریا را متوقف می کند
[ترجمه ترگمان]این اصلاحیه مهلت قانونی برای حفاری دریایی را برای نفت تعیین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cost of granting an interest rate moratorium would not be that high.
[ترجمه گوگل]هزینه اعطای تعلیق نرخ بهره آنقدر زیاد نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]هزینه اعطای یک مهلت قانونی نرخ بهره چندان بالا نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهلت (اسم)
break, term, timeout, respite, leeway, moratorium, reprieve

مهلت قانونی (اسم)
moratorium

استمهال (اسم)
moratorium

تخصصی

[حقوق] استمهال، تمدید یا تعویق مهلت پرداخت دین یا ایفای تعهد، به موجب قانون

انگلیسی به انگلیسی

• legally authorized delay in the payment of money due; abandonment of debts; temporary cessation of an activity (especially when dangerous or harmful)
if there is a moratorium on a particular activity, it is officially stopped for a period of time; a formal word.

پیشنهاد کاربران

( در انگلیسی، این پسوند اغلب برای بیان "محل" یا "شرایط" به کار می رود. )
1. Moratorium
- ریشه ها:
- mora ( لاتین: تأخیر، توقف )
- - torium ( محل یا وضعیت مربوط به عمل )
- معنی انگلیسی:
...
[مشاهده متن کامل]

A temporary suspension or delay of an activity.
- معنی فارسی:
تعلیق موقت، توقف موقت فعالیتی
- - -
2. Sanatorium
- ریشه ها:
- sanare ( لاتین: درمان کردن، شفادادن )
- - torium ( محل یا وضعیت )
- معنی انگلیسی:
A medical facility for long - term illness recovery.
- معنی فارسی:
آسایشگاه بیماران، مرکز درمان و بهبود بیماری های مزمن
- - -
3. Crematorium
- ریشه ها:
- cremare ( لاتین: سوزاندن )
- - torium ( محل یا وضعیت )
- معنی انگلیسی:
A place where dead bodies are cremated.
- معنی فارسی:
مرده سوزخانه، محل سوزاندن اجساد
- - -
4. Laboratorium ( ریشه ی لاتین laboratory )
- ریشه ها:
- laborare ( لاتین: کار کردن )
- - torium ( محل یا وضعیت )
- معنی انگلیسی:
A place for scientific work and experiments.
- معنی فارسی:
آزمایشگاه ( محل کارهای علمی و آزمایشگاهی )
- - -
5. Dormitorium ( ریشه ی لاتین dormitory )
- ریشه ها:
- dormire ( لاتین: خوابیدن )
- - torium ( محل یا وضعیت )
- معنی انگلیسی:
A place where people sleep, typically a communal sleeping room.
- معنی فارسی:
خوابگاه، محل خواب گروهی
- - -
6. Auditorium
- ریشه ها:
- audire ( لاتین: شنیدن )
- - torium ( محل یا وضعیت )
- معنی انگلیسی:
A place where people gather to hear performances, lectures, etc.
- معنی فارسی:
تالار اجتماعات، سالن سخنرانی یا کنسرت
- - -
7. Reformatory
- ریشه ها:
- reformare ( لاتین: اصلاح کردن )
- - torium ( محل یا وضعیت )
- معنی انگلیسی:
An institution to reform young offenders instead of punishing them.
- معنی فارسی:
دارالتأدیب، مرکز اصلاح نوجوانان بزهکار
- - -
8. Depositorium ( نادر )
- ریشه ها:
- deponere ( لاتین: گذاشتن، سپردن )
- - torium ( محل یا وضعیت )
- معنی انگلیسی:
A place where valuables are kept safely.
- معنی فارسی:
محل نگهداری امانت، انبار امانات
- - -
# خلاصه ی کلی:
- پسوند - torium همیشه روی فعلی لاتین سوار می شود و معنای �محل یا وضعیت برای یک عمل خاص� را می دهد.
- ریشه ی هر کلمه، از یک فعل لاتین گرفته شده که عمل اصلی را بیان می کند.
- در بعضی واژه ها مثل auditorium، تاکید روی شنیدن است؛ در بعضی مثل crematorium، روی سوزاندن.
chatgpt

وقفۀ موقت
ممنوعیت موقت یک فعالیت
تعلیق یا تعویق موقت یک فعالیت برنامه ریزی شده
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A temporary halt or suspension of an activity ⏸️
🔍 مترادف: Suspension
✅ مثال: The government declared a moratorium on fishing to allow the fish population to recover
a stopping of an activity for an agreed amount of time
تعلیق یک فعالیت برای یک مدت توافق شده، وقفه
A five - year worldwide moratorium on nuclear weapons testing
They are proposing a five - year moratorium on whaling
...
[مشاهده متن کامل]

The European Union imposed a two - year moratorium on new GM imports

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/moratorium?q=moratorium
اجازه دیرکرد ( بازپرداخت )
مهلت قانونی
تعلیق ( موقت ) ، ممنوعیت موقتی، وقفه.
وقفه
تعلیق، وقفه، توقف موقت

بپرس