moralist

/ˈmɔːrəˌlɪst//ˈmɒrəlɪst/

معنی: فیلسوف یا معلم اخلاق، اخلاقی
معانی دیگر: اخلاق گرای (معتقد به اخلاقیات مستقل از مذهب)، معلم اخلاق، سرمشق اخلاقی، پند دهنده

جمله های نمونه

1. He always fancied himself a moralist.
[ترجمه گوگل]او همیشه خود را یک اخلاق گرا تصور می کرد
[ترجمه ترگمان]او همیشه خودش را یک فیلسوف می پنداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Politically, Mr Ashdown is a mountebank, not a moralist.
[ترجمه گوگل]از نظر سیاسی، آقای اشدان یک بانک کوهستانی است، نه یک اخلاق گرا
[ترجمه ترگمان]از لحاظ سیاسی، آقای Ashdown یک mountebank است، نه a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But Anderson is no simple moralist.
[ترجمه گوگل]اما اندرسون اخلاق‌گرای ساده‌ای نیست
[ترجمه ترگمان]اما اندرسون هیچ معلم ساده ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A statesman cannot afford to a moralist.
[ترجمه گوگل]یک دولتمرد نمی تواند به یک اخلاق مدار پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مدار نمی تواند یک معلم اخلاق داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A moralist who preaches to people doesn't get anywhere ,'Mr. Hargrove says.
[ترجمه گوگل]اخلاق گرا که به مردم موعظه می کند به جایی نمی رسد هارگرو می گوید
[ترجمه ترگمان]آقای Hargrove می گوید: کسی که به مردم موعظه می کند به هیچ جا نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You had better not to come the moralist with us.
[ترجمه گوگل]بهتر است اخلاق مدار با ما نیایید
[ترجمه ترگمان]بهتر است که تو هم با ما فیلسوف نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A moralist, Krylov used popular language to satirize human weaknesses, social customs, and political events.
[ترجمه گوگل]کریلوف که اخلاق‌گرا بود، از زبان عامه برای هجو ضعف‌های انسانی، آداب و رسوم اجتماعی و رویدادهای سیاسی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]کریلوف معلم اخلاق بود و از زبان مردمی استفاده می کرد تا ضعف های بشری، آداب و رسوم اجتماعی و رویداده ای سیاسی را تشریح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "The terraces behind the House of the Moralist have collapsed, bringing down the garden wall," Pompeii superintendency said in an emailed statement, blaming the heavy rainfall for the smashup.
[ترجمه گوگل]سرپرست پمپئی در بیانیه ای ایمیلی گفت: "تراس های پشت خانه اخلاق گراها فرو ریخته و دیوار باغ را فرو ریخته است "
[ترجمه ترگمان]Pompeii superintendency در یک بیانیه ایمیلی گفت: \" The پشت عمارت of ویران شده اند و دیوار باغ را پایین آورده اند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is a paradoxical aesthete as well as a paradoxical moralist.
[ترجمه گوگل]او یک اصیل متناقض و همچنین یک اخلاق گرا متناقض است
[ترجمه ترگمان]او یک aesthete پارادوکسیکال است و یک معلم اخلاق متناقض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Morals play an important part in both novels and the reader notices that Jane Austen is actually a moralist.
[ترجمه گوگل]اخلاق نقش مهمی در هر دو رمان دارد و خواننده متوجه می شود که جین آستن در واقع یک اخلاق گرا است
[ترجمه ترگمان]اخلاقیات در هر دو رمان نقش مهمی ایفا می کند و خواننده متوجه می شود که جین آستین در حقیقت یک معلم اخلاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adam Smith was not only a master of economy but also a moralist in history.
[ترجمه گوگل]آدام اسمیت نه تنها استاد اقتصاد بود، بلکه یک اخلاق گرا در تاریخ نیز بود
[ترجمه ترگمان]آدام اسمیت نه تنها استاد اقتصاد بلکه یک معلم اخلاق در تاریخ نیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As he grew old, he turned into a crusty Confucian moralist.
[ترجمه گوگل]وقتی پیر شد، به اخلاق‌گرای کنفوسیوسی بدل شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که پیر شده بود تبدیل به یک اخلاق خشن خشمگین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The satisfaction derived from this act was all that the most ardent moralist could have desired.
[ترجمه گوگل]رضایت حاصل از این عمل تمام چیزی بود که سرسخت ترین اخلاق گرا می توانست بخواهد
[ترجمه ترگمان]رضایت حاصل از این عمل همه حاکی از آن بود که most ardent ممکن است آرزوی آن را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "Classic and romantic, wise and iconoclast, light and serious, sentimental and moralist, he created the 'Rohmer' style, which will outlive him, " Sarkozy said in a statement.
[ترجمه گوگل]سارکوزی در بیانیه ای گفت: «کلاسیک و رمانتیک، خردمند و شمایل شکن، سبک و جدی، احساساتی و اخلاق گرا، او سبک «رومر» را خلق کرد که از او بیشتر خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]سارکوزی در بیانیه ای گفت: \" کلاسیک و رمانتیک، عاقل و iconoclast، سبک و جدی، احساساتی و moralist، او سبک Rohmer را خلق کرد که از او بیشتر عمر می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فیلسوف یا معلم اخلاق (اسم)
moralist

اخلاقی (صفت)
moral, gnomic, moralist

انگلیسی به انگلیسی

• one who follows principles of morality; person who preaches morality
a moralist is someone with strong ideas about right and wrong behaviour.

پیشنهاد کاربران

بپرس