morale

/məˈræl//məˈrɑːl/

معنی: دل گرمی، روحیه، روحیه جنگجویان، روحیه افراد مردم
معانی دیگر: روحیه، دلگرمی، روحیه جنگجویان، روحیه افراد مردم

جمله های نمونه

1. their morale is high
روحیه ی آنها خوب است.

2. the soldiers' morale was low
روحیه ی سربازان بد بود.

3. to bolster one's morale
روحیه ی کسی را تقویت کردن

4. to keep up one's morale
روحیه ی خود را حفظ کردن

5. he tried to uphold the morale of his soldiers
او کوشید که روحیه ی سربازان خود را حفظ کند.

6. his speech boosted the soldiers' morale
نطق او روحیه ی سربازان را تقویت کرد.

7. the arrival of help boosted their morale
رسیدن کمک،روحیه ی آنها را قوی کرد.

8. . . . with consequent injury to the men's morale and efficiency
. . . با لطمه ی بعدی به روحیه ی افراد و کارایی آنان

9. the enemy command was worried about the troop's morale
فرماندهی ارتش دشمن نگران روحیه ی افراد بود.

10. the officer tried to build up the soldiers' morale
افسر کوشید روحیه ی سربازان را بالا ببرد.

11. Morale amongst the players is very high at the moment.
[ترجمه گوگل]روحیه بازیکنان در حال حاضر بسیار بالاست
[ترجمه ترگمان]Morale در میان بازیکنان در حال حاضر بسیار بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Morale has been low since the latest round of job-cuts.
[ترجمه گوگل]روحیه از آخرین دور کاهش مشاغل پایین بوده است
[ترجمه ترگمان]Morale از آخرین دور از اصلاحات شغلی کم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a need to raise morale in the teaching profession.
[ترجمه گوگل]نیاز به افزایش روحیه در حرفه معلمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیاز به بالا بردن روحیه در حرفه تدریس وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her mission was to improve staff morale and output.
[ترجمه مهتاب] ماموریت اودر جهت بهبود روحیه کارمندان وافزایش تولید بود
|
[ترجمه گوگل]ماموریت او بهبود روحیه و بازده کارکنان بود
[ترجمه ترگمان]ماموریت او بهبود روحیه کارکنان و خروجی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Recent changes have undermined teachers' morale.
[ترجمه گوگل]تغییرات اخیر روحیه معلمان را تضعیف کرده است
[ترجمه ترگمان]تغییرات اخیر روحیه آموزگاران را تضعیف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The news is good for morale.
[ترجمه گوگل]این خبر برای روحیه خوب است
[ترجمه ترگمان]این خبر برای روحیه خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلگرمی (اسم)
encouragement, assurance, reliance, morale

روحیه (اسم)
spirit, morale, moral, morality, mentality

روحیه جنگجویان (اسم)
morale

روحیه افراد مردم (اسم)
morale

انگلیسی به انگلیسی

• emotional state; spirit, mood
morale is the amount of confidence and optimism that people have.

پیشنهاد کاربران

وضعیت روحی، شرایط روانی
روحیه، دلگرمی
قوت قلب، دلگرمی، روحیه جمعی
روحیه جمعی
روحیه گروهی
1. a state of individual psychological well - being based upon a sense of confidence, usefulness and purpose
2. the spirit of a group that makes its members want the group to succeed
Noun
روحیه
چیز روحیه بخش
the confidence, enthusiasm, and discipline of a person or group at a particular time
روحیه جمعی ( به فرانسوی: esprit de corps ) ظرفیت اعضای یک گروه است در حفظ اعتقاد به هدف یا کارایی یک نهاد به ویژه در هنگام بروز سختی ها و بالا گرفتن مخالفت ها
...
[مشاهده متن کامل]

The team’s morale was high after winning the game.
The soldiers kept their morale up by singing songs and telling jokes.
The manager tried to boost the morale of the staff by giving them a bonus.

منابع• http://www.oxforddictionaries.com/• https://en.wikipedia.org/wiki/Morale
( مدیریت، اقتصاد و. . . ) روحیه سازمانی
دلگرمی روحیه آرامش
The reminiscence and morales of the gracious grandmother is always in our hearts
خاطرات و دلگرمی مادربزرگ مهربان همیشه در دل ماست

رضایت شغلی ( مدیریت )

بپرس