moral sense


حس تشخیص خوب و بد

جمله های نمونه

1. Man is gifted with a moral sense by which he distinguishes good from evil.
[ترجمه گوگل]انسان دارای یک حس اخلاقی است که به وسیله آن خوب را از بد تشخیص می دهد
[ترجمه ترگمان]انسان با یک حس اخلاقی که از شر بد تشخیص می دهد استعداد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. America has the moral sense and willingness to reform and change so as to become a better nation. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]آمریکا حس اخلاقی و تمایل به اصلاح و تغییر برای تبدیل شدن به کشور بهتری را دارد دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]آمریکا دارای حس اخلاقی و تمایل به اصلاح و تغییر جهت تبدیل شدن به کشوری بهتر است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My moral sense has been dulled by too many years here.
[ترجمه گوگل]حس اخلاقی من سال‌هاست اینجا کسل‌شده است
[ترجمه ترگمان]حس اخلاقی من سال ها از این جا کنده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Individuals, except in an ultimate moral sense, are unequal.
[ترجمه گوگل]افراد، به جز در معنای نهایی اخلاقی، نابرابر هستند
[ترجمه ترگمان]افراد، به جز در مفهوم اخلاقی نهایی، نابرابر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Babies are born without a moral sense.
[ترجمه گوگل]نوزادان بدون احساس اخلاقی به دنیا می آیند
[ترجمه ترگمان]بچه ها بدون احساس اخلاقی به دنیا می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One loses one's moral sense when lust becomes dominant.
[ترجمه گوگل]وقتی شهوت غالب می شود، انسان عقل اخلاقی خود را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]وقتی هوس حاکم می شود، انسان حس اخلاقی خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Are we free to modify Our moral sense by rational reflection and conscious goal-setting or not?
[ترجمه گوگل]آیا ما آزادیم که حس اخلاقی خود را با تأمل عقلانی و هدف گذاری آگاهانه اصلاح کنیم یا خیر؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما آزاد هستیم که حس اخلاقی خود را با تفکر عقلانی و تنظیم هدف آگاهانه تغییر دهیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her moral sense let her made a decision.
[ترجمه گوگل]حس اخلاقی او به او اجازه داد تصمیم بگیرد
[ترجمه ترگمان]حس اخلاقی او به او اجازه تصمیم گیری داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is defective in moral sense.
[ترجمه گوگل]او از نظر اخلاقی ناقص است
[ترجمه ترگمان]از لحاظ اخلاقی معیوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The vocation moral sense, society duty sense and philosophy of tangent is the deep - seated thinking cause.
[ترجمه گوگل]مسلک حس اخلاقی، احساس وظیفه اجتماعی و فلسفه مماس علت تفکر عمیق است
[ترجمه ترگمان]مفهوم اخلاقی، حس وظیفه جامعه و فلسفه مماس یک دلیل تفکر عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The moral sense of the books becomes confused in the film.
[ترجمه گوگل]حس اخلاقی کتاب ها در فیلم گیج می شود
[ترجمه ترگمان]حس اخلاقی کتاب در فیلم گیج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. DOES OUR MORAL SENSE HAVE A DARWINIAN ORIGIN?
[ترجمه گوگل]آیا عقل اخلاقی ما منشأ داروینی دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا MORAL SENSE دارای A ORIGIN هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By declaring him sane, the jury implied that he had a moral sense.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه با اعلام عاقل بودن او به این نتیجه رسیدند که او دارای عقل اخلاقی است
[ترجمه ترگمان]با اعلام این که عاقل است، هیئت منصفه به این نکته اشاره کرد که عقل خود را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She treated her crisis as a literary event; she lost her moral sense, her judgment, her power to distinguish.
[ترجمه گوگل]او با بحران خود به عنوان یک رویداد ادبی برخورد کرد او حس اخلاقی، قضاوت و قدرت تشخیص خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]او با بحران او به عنوان یک رویداد ادبی رفتار می کرد؛ او عقل اخلاقی خود را از دست داده بود و قدرت تشخیص و تشخیص او را از دست می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• comprehension of what is and is not ethical

پیشنهاد کاربران

moral sense: حس اخلاقی
شمّ اخلاقی
moral sense ( فلسفه )
واژه مصوب: حس اخلاقی
تعریف: قوه ای که به کمک آن درست و نادرست اخلاقی از هم بازشناخته می شوند
توانایی تشخیص خوب و بد

بپرس