mop

/ˈmɑːp//mɒp/

معنی: پاک کن، با چوب گردگیری پاک کردن، پاک کردن
معانی دیگر: با زمین شوی شستن یا پاک کردن، هر چیز همانند زمین شوی: سرپرمو، موی ژولیده، (ابزار) زمین شوی، (قدیمی)، اخم کردن، چهره در هم کشیدن، چوبی که کهنه یا پشم بر سر ان می پیچند ومانند جاروبکار میبرند، با چوب گردگیری پاک کردن اطاق وغیره

جمله های نمونه

1. mop (up) the floor with
(خودمانی) شکست قطعی دادن

2. mop up
(عامیانه) 1- تمام کردن یا شدن،به پایان رسیدن یا رساندن 2- کاملا شکست دادن،کاملا برطرف کردن 3- (ارتش) پاکسازی بقایای نیروهای شکست خورده ی دشمن

3. his hair was a disorderly yellow mop
موی سرش همچون زمین شوی ژولیده و زرد رنگ بود.

4. She bought a new white mop.
[ترجمه افشین] او یک "تی" سفید جدید خرید
|
[ترجمه ایلا] اون دختر یک تی سفید جدید خرید
|
[ترجمه گوگل]او یک دستشویی سفید جدید خرید
[ترجمه ترگمان]یک جاروی سفید نو خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You'd better mop up that pool of water on the floor before father sees it.
[ترجمه افشین] بهتره اون استخر آبو ( حجم زیاد آب ) که رو کف زمینه قبل از اینکه پدر ببینه ، " تی" بکشی
|
[ترجمه گوگل]بهتر است حوض آب روی زمین را قبل از اینکه پدر ببیند پاک کنید
[ترجمه ترگمان]بهتره قبل از اینکه پدر اون رو ببینه، آب رو روی زمین تمیز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He ran a hand through his mop of fair hair.
[ترجمه گوگل]دستی به موی روشنش کشید
[ترجمه ترگمان]دستی به موهای بورش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I mop the kitchen floor twice a week.
[ترجمه افشین] من کف آشپزخانه رو هفته ای دوبا "تی" میکشم
|
[ترجمه گوگل]هفته ای دوبار کف آشپزخانه را تمیز می کنم
[ترجمه ترگمان]هفته ای دو بار کف آشپزخانه را تمیز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It takes two men half the morning to mop down the hospital floors.
[ترجمه افشین] اندازه نصف صبح روز کاری دو مرد طول میکشه تا طبقات بیمارستان "تی" کشیده بشه
|
[ترجمه iii] سگ توروحت
|
[ترجمه گوگل]نیمی از صبح دو مرد طول می کشد تا کف بیمارستان را تمیز کنند
[ترجمه ترگمان]نصف روز طول میکشه تا کف بیمارستان رو تمیز کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The houseboy comes to mop our kitchen floor twice a week.
[ترجمه گوگل]پسر خانه دار هفته ای دو بار می آید تا کف آشپزخانه ما را تمیز کند
[ترجمه ترگمان]The هفته ای دو بار زمین رو تمیز می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I shall be glad to mop up the last of the office work that was waiting for me on my return from holiday.
[ترجمه گوگل]خوشحال خواهم شد که آخرین کارهای اداری را که در بازگشت از تعطیلات در انتظارم بود، پاک کنم
[ترجمه ترگمان]خوشحال خواهم شد که آخرین کار دفتری را که در انتظار بازگشت من از تعطیلات بود تمیز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mop the floor with this old cloth.
[ترجمه افشین] با این کهنه پارچه ، کف زمین رو "تی" بکشید
|
[ترجمه گوگل]با این پارچه قدیمی زمین را تمیز کنید
[ترجمه ترگمان]زمین رو با این پارچه کهنه بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Please mop the floor.
[ترجمه pouya44] لطفا کف رو تی بکش
|
[ترجمه گوگل]لطفاً زمین را تمیز کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا زمین رو تمیز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The housemaid comes to mop our kitchen floor twice a week.
[ترجمه گوگل]خدمتکار خانه هفته ای دو بار برای تمیز کردن کف آشپزخانه ما می آید
[ترجمه ترگمان]کلفت خانه هفته ای دو بار زمین را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Troops combed the area to mop up any remaining resistance.
[ترجمه گوگل]سربازان منطقه را شانه زدند تا هرگونه مقاومت باقی مانده را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی منطقه را برای پاک سازی هر مقاومت باقی مانده جستجو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He was long-limbed and dark-eyed, with a mop of tight, dark curls.
[ترجمه گوگل]او اندام دراز و چشمانی تیره داشت، با فرهای تنگ و تیره
[ترجمه ترگمان]او مردی بود دراز و خمیده، با چشمانی سیاه و با چشمانی تنگ و تیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاک کن (اسم)
brush, eraser, mop, wiper, rubber

با چوب گردگیری پاک کردن (فعل)
mop

پاک کردن (فعل)
wash, wipe, abrade, erase, clean, purify, cleanse, rub, scrape, absolve, absterge, purge, assoil, obliterate, expiate, mop, furbish, lustrate, deterge, efface, sublimate, willow, winnow, wipe up

تخصصی

[زمین شناسی] کلرور پتاسیم - کلرور پتاسیم محتوی 60 درصد K2O است. 90 درصد از کل مصرف پتاس در جهان به کلرور پتاسیم اختصاص دارد و مصرف آن در ایران به عنوان کود شیمیای اخیراً توسعه یافته است. از مزایای آن می توان به ارزانتر بودن نسبت به دیگر کودهای پتاسه، محلول بودن آن و سهولت استفاده اشاره کرد. البته این کود به دلیل داشتن عمصر کلر برای محصولاتی که ظرفیت پذیرش کلر ندارند (مانند تنباکو، سیب زمینی و …..) مناسب نیست.

انگلیسی به انگلیسی

• rag or sponge attached to the end of a stick for cleaning the floor; rag; lock of messy hair
clean with a mop; wipe one's face of excessive sweat; clean up a mess
a mop is a tool for washing floors. it consists of a sponge or many pieces of string attached to a long handle.
if you mop a floor, you clean it with a mop.
if you mop a liquid from a surface or if you mop the surface, you wipe the surface with a dry cloth in order to remove the liquid.
a mop of hair is a large amount of loose or untidy hair.
if you mop up a liquid from a surface, you clean it up and get rid of it.
if you mop up something that you think is undesirable or dangerous, you remove it or deal with it so that it is no longer a problem.

پیشنهاد کاربران

Mop: جارو.
Please stop mopping around
لطفا اخم نکن
to mop – to clean floors by dipping a stick with a long handle and soft material at
one end into water and then moving it over the floors
When the spaghetti sauce spilled, she asked me to help her mop the floor.
ابرو در خم کشیدن و اخم کردن
mop 2 ( n ) =a mass of thick, often messy, hair, e. g. a mop of curly red hair.
MOP
mop 1 ( n ) ( mɑp ) =a tool for washing floors that has a long handle with a bunch of thick strings or soft material at the end, e. g. a mop and bucket.
MOP
Mop
MOP
MoP = Method of Procedure
روال یا روشی از روند ( MOP ) یک راهنمای گام به گام برای تکمیل یک کار یا پروژه است. این یک طرح دقیق است که گام های خاصی را که باید برداشته شود، منابعی که مورد نیاز خواهد بود و نتایج مورد انتظار را مشخص می کند.
معنی این کلمه جارو است
پیشنهاد میکنم این، کلمه را بپذیرد.
a stick with soft material attached to one end, especially used for washing floors:
مصطلح آن "طی" است برای زمین ولی در کمبریج و دیگر آمده برای شستن هر سطح دیگری و دو مثال زیر دقیقا در کمبریج دیکشنری آمده 👇
a floor mop
a dish mop
زمین شور سَر پارچه ای ، زمین شور سر نخی
تِی پارچه ای ، تی نخی
تی سَر پارچه ای ، تی سر نخی
برنامه کامل وخوبیست
تِیروبیدن/طبروبیدن .
تیروبی کردن/طیروبی کردن.
تیروبش/طیروبش کردن .
طی/تی روبیدن.
تی، تی کشیدن
جارو
تِی کشیدن

تی کشیدن بر کف زمین

تی
یک نوع جارو که مخصوص خشک کردن جای ( خیس ) است، ولیbroom مال خشک اشتباه نگیرین.
تی، و تی کشیدن هم معنی میده.
کشیدن طی خیس روی کاشی
a tool for washing floors that has a long handle with soft material or a bunch of thick strings at the end. Ox
تی، زمین شوی
گردگیر یا تی اما
broomیعنی جارو. . .
تی کشیدن
طی یا طی کشیدن برروی زمین
• اگه فعل باشه:
طی کشیدن
to use a mop to wash something
• اگه اسم باشه:
طی
a stick with soft material attached to one end, especially used for washing floors
به روز رسانی: ۱۴۰۲/۰۳/۲۱
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/mop
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس