moor

/ˈmʊr//mʊə/

معنی: دشت، زمین بایر، لنگر انداختن
معانی دیگر: عرب شمال افریقا (مسلمان و از تبار عرب و بربر)، رجوع شود به: heath، (کشتی) به اسکله بستن، به بویه ی مهار (mooring buoy) بستن، کران نشین کردن، اهل شمال افریقا، مسلمان

جمله های نمونه

1. the open moor
دشت هموار

2. The house stands on a bleak, windswept moor.
[ترجمه گوگل]خانه بر روی یک لنگه تاریک و بادگیر قرار دارد
[ترجمه ترگمان]خانه در آن خلنگ زار، آشفته و دلگیر، می ایستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Keep to the path parts of the moor are bog.
[ترجمه گوگل]نگه دارید به مسیر بخش هایی از لنگر باتلاق است
[ترجمه ترگمان]به قسمت های کوره راه خلنگ زار ادامه بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Keep to the track the moor is very boggy around here.
[ترجمه گوگل]به مسیر ادامه دهید که لنگرگاه در اینجا بسیار باتلاق است
[ترجمه ترگمان]ادامه بده خلنگ زار این اطراف خیلی باتلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They pitched camp on the moor for the night.
[ترجمه گوگل]آنها برای شب در لنگرگاه اردو زدند
[ترجمه ترگمان]شب را در خلنگ زار اردو زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The search party spread out over the moor.
[ترجمه گوگل]گروه جست و جو بر فراز تالاب گسترده شد
[ترجمه ترگمان]گروه تجسس در خلنگ زار گسترده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The route then heads west over Gerrick Moor.
[ترجمه گوگل]مسیر سپس بر فراز جریک مور به سمت غرب می رود
[ترجمه ترگمان]در این هنگام راه به طرف غرب به سوی غرب بربر حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thick cloud hung over the moor.
[ترجمه گوگل]ابر ضخیم بر فراز تالاب آویزان بود
[ترجمه ترگمان]ابری غلیظ بر خلنگ زار آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I decided to moor near some tourist boats.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم نزدیک چند قایق توریستی پهلو بگیرم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم به خلنگ زار نزدیک چند تا قایق توریستی بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then on we walked, over heather moor land now.
[ترجمه گوگل]سپس به راه افتادیم، روی زمین هدر مور در حال حاضر
[ترجمه ترگمان]بعد، روی زمین خلنگ زار قدم زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A moor hen's nest floating away on a swollen tyke told a sad story.
[ترجمه گوگل]لانه مرغ موری که روی ماهی متورم شناور بود داستان غم انگیزی را روایت می کرد
[ترجمه ترگمان]یک لانه مرغی که باد کرده بود روی یک tyke ورم کرده بود و داستان غم انگیزی را تعریف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Five years later came the Dinsdale Moor Iron Works, but these were troubled times for heavy industry.
[ترجمه گوگل]پنج سال بعد کارخانه آهن دینسدیل مور شروع شد، اما این دوران برای صنایع سنگین دشوار بود
[ترجمه ترگمان]پنج سال بعد، Dinsdale مور کار آهن را آغاز کرد، اما این بار برای صنایع سنگین بار مشکل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As to Broughton moor, we shall do all that we can to take environmental considerations into account.
[ترجمه گوگل]در مورد اسکله بروتون، ما تمام تلاش خود را انجام خواهیم داد تا ملاحظات زیست محیطی را در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]اما در مورد Broughton خلنگ زار ما هر کاری از دستمان بربیاید انجام می دهیم تا مسائل محیطی را به حساب بیاوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Why were you on the Moor alone?
[ترجمه گوگل]چرا تنها در مور بودی؟
[ترجمه ترگمان]چرا شما روی مور مور تنها بودید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You can moor just about anywhere the bank will take an iron peg or where a mooring ring is available.
[ترجمه گوگل]شما می توانید تقریباً در هر جایی که بانک یک گیره آهنی می گیرد یا جایی که حلقه پهلوگیری در دسترس است، لنگر بزنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تنها در هر نقطه از ساحل یک میخ آهنی بردارید و یا یک حلقه طناب در آن وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دشت (اسم)
desert, plain, field, moor, flat, champaign, pampas, pedogenesis, weald

زمین بایر (اسم)
moor, wasteland

لنگر انداختن (فعل)
anchor, moor, harbor, harbour

تخصصی

[زمین شناسی] باطلاق مرطوب تورب
[آب و خاک] مور

انگلیسی به انگلیسی

• person of mixed berber and arab ancestry; moorish person, muslim from northwest africa
tie a boat, secure a boat; anchor a boat; secure with ropes
infertile or undeveloped land; swampy land; land reserved for hunting
a moor is a high area of open land covered mainly with rough grass and heather.
if a boat is moored, it is on the water but is attached to the land with a rope.
see also mooring.

پیشنهاد کاربران

بستن قایق یا کشتی به جایی مثل درخت ، اسکله و. .
an open area of hills covered with rough grass
مَغربی؛ عربِ مَغربی
moor ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دولنگراندازی
تعریف: روشی برای مهار شناور که در آن دست کم دو لنگر به آب انداخته می شود
The ship is now permanently moored in Buenos Aires
لنگر انداختن دائمی در Buenos Aires
دشت

بپرس