moonlit

/ˈmuːnˌlɪt//ˈmuːnlɪt/

روشن از نور ماه، مهتابی

جمله های نمونه

1. the moonlit surface of the silvery lake
سطح مهتاب پوشیده ی دریاچه ی سیمین

2. It was a cold moonlit night.
[ترجمه گوگل]یک شب سرد مهتابی بود
[ترجمه ترگمان]شب مهتابی سردی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The allure of the moonlit swimming pool proved too much for him.
[ترجمه گوگل]جذابیت استخر مهتابی برای او بیش از حد ثابت شد
[ترجمه ترگمان]جذابیت استخر شنا با نور مهتاب بیش از حد به او ثابت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The stage lighting gives the effect of a moonlit scene.
[ترجمه گوگل]نورپردازی صحنه جلوه یک صحنه مهتابی را می دهد
[ترجمه ترگمان]روشنایی صحنه، تاثیر یک صحنه روشن از نور را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Finally, the big bomber roared into the moonlit midsummer sky.
[ترجمه گوگل]سرانجام، بمب افکن بزرگ به آسمان مهتابی نیمه تابستان غرش کرد
[ترجمه ترگمان]در آخر، بمب گذار بزرگ در آسمان نیمه تابستان نعره زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There, some twenty paces away across the moonlit clearing, was a crouched figure pointing a shotgun straight at them.
[ترجمه گوگل]در آنجا، حدود بیست قدم دورتر از مهتاب، چهره ای خمیده بود که تفنگ ساچمه ای را مستقیماً به سمت آنها نشانه می رفت
[ترجمه ترگمان]در آنجا، حدود بیست قدم دورتر، روی زمین زیر نور مهتاب، هیکل قوز دار بود که به آن ها خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One moonlit night they enjoyed a barbecue in a bay on the coast of Ithaca.
[ترجمه گوگل]یک شب مهتابی آنها از کباب کردن در خلیجی در ساحل ایتاکا لذت بردند
[ترجمه ترگمان]یک شب مهتابی، آن ها از جشن کباب در خلیج of لذت می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With Richard, I wanted moonlit dinners, and what did I get?
[ترجمه گوگل]با ریچارد، شام مهتابی می خواستم، و چه به دست آوردم؟
[ترجمه ترگمان]با \"ریچارد\"، من یه شام درست و حسابی می خواستم و چی گرفتم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But one moonlit night, when the aging Oriental Fedallah is in the lookout, a silvery jet is seen far ahead.
[ترجمه گوگل]اما یک شب مهتابی، زمانی که فتح الله شرقی پیر دیده می شود، یک جت نقره ای بسیار جلوتر دیده می شود
[ترجمه ترگمان]اما یک شب مهتابی که فتح الله سن رشد کرده به نظر می رسد، یک جت نقره فام جلو دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She peered out into the moonlit garden and felt a wave of desperation sweep over her.
[ترجمه گوگل]او به باغ مهتابی نگاه کرد و احساس کرد که موجی از ناامیدی او را فرا گرفته است
[ترجمه ترگمان]با دقت به باغ زیر نور نگاه کرد و موجی از ناامیدی وجودش را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was a bright moonlit night and frost glistened on the rooftops.
[ترجمه گوگل]شب مهتابی روشنی بود و یخ روی پشت بام ها می درخشید
[ترجمه ترگمان]شب مهتابی درخشان و یخ بندان بود بر فراز بام ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You experienced a moonlit night with an intensity never experienced before?
[ترجمه گوگل]شب مهتابی را با شدتی تجربه کردید که قبلا تجربه نکرده اید؟
[ترجمه ترگمان]تو یک شب مهتابی با احساسی که هرگز قبلا تجربه نکرده بودی، تجربه کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On a moonlit evening, they break the pen door and follow the wild boar's spoor run to the vast forest.
[ترجمه گوگل]در یک غروب مهتابی، آنها درب قلم را می شکنند و به دنبال هجوم گراز وحشی به سمت جنگل وسیع می روند
[ترجمه ترگمان]در یک شب مهتابی، در خودکار را شکستند و به دنبال شکار گراز وحشی به سوی جنگل پهناور رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They came out into a moonlit night heavy with flower scent.
[ترجمه گوگل]آنها به شبی مهتابی پر از بوی گل آمدند
[ترجمه ترگمان]ان ها به یک شب مهتابی با عطر گل بیرون امدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lit by the light of the moon
something that is moonlit is lit by moonlight.

پیشنهاد کاربران

بپرس