1. He's been doing some moonlighting for another company.
[ترجمه گوگل]او در حال انجام مهتابی برای یک شرکت دیگر است
[ترجمه ترگمان]او کسی را به خاطر یک شرکت دیگر انجام داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او کسی را به خاطر یک شرکت دیگر انجام داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He spent years moonlighting as a cab driver.
[ترجمه گوگل]او سالها به عنوان راننده تاکسی مهتابی سپری کرد
[ترجمه ترگمان] اون سال ها کسی رو به عنوان یه راننده تاکسی خرج می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون سال ها کسی رو به عنوان یه راننده تاکسی خرج می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She's been moonlighting as a waitress in the evenings.
[ترجمه گوگل]او عصرها به عنوان پیشخدمت مهتابی می کند
[ترجمه ترگمان]او معمولا به عنوان پیشخدمتی در شب ها کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او معمولا به عنوان پیشخدمتی در شب ها کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some officers were moonlighting as security guards.
[ترجمه گوگل]برخی از افسران به عنوان نگهبان در حال مهتابی بودند
[ترجمه ترگمان]بعضی از افسرها کسی را به عنوان گارد امنیتی انتخاب نکرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعضی از افسرها کسی را به عنوان گارد امنیتی انتخاب نکرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Maybe he's moonlighting on an offer he couldn't refuse.
[ترجمه گوگل]شاید او در حال مهتاب به پیشنهادی است که نتوانسته رد کند
[ترجمه ترگمان]شاید این کار را کسی انجام نداده است که نمی تواند رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاید این کار را کسی انجام نداده است که نمی تواند رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sarton has been moonlighting for five years to supplement his income.
[ترجمه گوگل]سارتون پنج سال است که برای تکمیل درآمد خود مهتابی می کند
[ترجمه ترگمان]سارتن برای تکمیل درآمد خود به مدت پنج سال به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سارتن برای تکمیل درآمد خود به مدت پنج سال به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Once a mere security guard, now he is moonlighting as a management consultant.
[ترجمه گوگل]زمانی که صرفاً یک نگهبان امنیتی بود، اکنون به عنوان مشاور مدیریت مشغول به کار است
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک محافظ امنیتی صرف شد، اکنون به عنوان مشاور مدیریت منصوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک محافظ امنیتی صرف شد، اکنون به عنوان مشاور مدیریت منصوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Frank:That's OK. But some companies frown upon moonlighting.
[ترجمه گوگل]فرانک: اشکالی نداره اما برخی از شرکت ها از مهتابی اخم می کنند
[ترجمه ترگمان] چیزی نیست اما بعضی از شرکت ها روی این کار اخم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چیزی نیست اما بعضی از شرکت ها روی این کار اخم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The law student is moonlighting as a taxi driver.
[ترجمه گوگل]دانشجوی حقوق به عنوان راننده تاکسی در حال مهتاب است
[ترجمه ترگمان]این دانشجوی حقوق به عنوان راننده تاکسی منصوب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دانشجوی حقوق به عنوان راننده تاکسی منصوب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the research area of proteomics, moonlighting proteins are increasingly attracting scientists'attention.
[ترجمه گوگل]در حوزه تحقیقاتی پروتئومیکس، پروتئین های مهتابی به طور فزاینده ای توجه دانشمندان را به خود جلب می کنند
[ترجمه ترگمان]در حوزه تحقیقات of، پروتیین های moonlighting به طور فزاینده ای مورد توجه دانشمندان قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حوزه تحقیقات of، پروتیین های moonlighting به طور فزاینده ای مورد توجه دانشمندان قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Moonlighting traditionally has meant juggling two hourly jobs, or an hourly job plus freelancing.
[ترجمه گوگل]مهتابی به طور سنتی به معنای شعبده بازی دو کار ساعتی یا یک کار ساعتی به اضافه کار آزاد است
[ترجمه ترگمان]Moonlighting به طور سنتی به معنای بازی با دو شغل ساعتی، یا یک شغل ساعتی به علاوه freelancing است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Moonlighting به طور سنتی به معنای بازی با دو شغل ساعتی، یا یک شغل ساعتی به علاوه freelancing است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Victor : I will have to start moonlighting to make both ends meet.
[ترجمه گوگل]ویکتور: من باید مهتابی را شروع کنم تا هر دو به پایان برسند
[ترجمه ترگمان](ویکتور): من باید moonlighting را شروع کنم تا هر دو طرف ملاقات داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان](ویکتور): من باید moonlighting را شروع کنم تا هر دو طرف ملاقات داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Worse still, investment bankers moonlighting as replacement refs are responsible for the Facebook IPO debacle.
[ترجمه گوگل]بدتر از آن، بانکداران سرمایهگذاری که بهعنوان داوران جایگزین در نظر گرفته میشوند، مسئول خرابی IPO فیسبوک هستند
[ترجمه ترگمان]بدتر از این، بانکداران سرمایه گذاری به عنوان refs جایگزین، مسئول شکست (IPO ها در فیس بوک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدتر از این، بانکداران سرمایه گذاری به عنوان refs جایگزین، مسئول شکست (IPO ها در فیس بوک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Certain ventures suit moonlighting: e - commerce, direct marketing, franchises, property and suchlike.
[ترجمه گوگل]برخی از سرمایهگذاریها برای مهتاب مناسب هستند: تجارت الکترونیک، بازاریابی مستقیم، حق رای دادن، املاک و موارد مشابه
[ترجمه ترگمان]برخی از فعالیت های اقتصادی خاص عبارتند از: تجارت الکترونیک، بازاریابی مستقیم، franchises، دارایی و suchlike
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی از فعالیت های اقتصادی خاص عبارتند از: تجارت الکترونیک، بازاریابی مستقیم، franchises، دارایی و suchlike
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید