moonlighting

/ˈmuːnˌlaɪtɪŋ//ˈmuːnlaɪtɪŋ/

داشتن شغل ثانوی، دوکاری

جمله های نمونه

1. He's been doing some moonlighting for another company.
[ترجمه گوگل]او در حال انجام مهتابی برای یک شرکت دیگر است
[ترجمه ترگمان]او کسی را به خاطر یک شرکت دیگر انجام داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He spent years moonlighting as a cab driver.
[ترجمه گوگل]او سالها به عنوان راننده تاکسی مهتابی سپری کرد
[ترجمه ترگمان] اون سال ها کسی رو به عنوان یه راننده تاکسی خرج می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's been moonlighting as a waitress in the evenings.
[ترجمه گوگل]او عصرها به عنوان پیشخدمت مهتابی می کند
[ترجمه ترگمان]او معمولا به عنوان پیشخدمتی در شب ها کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some officers were moonlighting as security guards.
[ترجمه گوگل]برخی از افسران به عنوان نگهبان در حال مهتابی بودند
[ترجمه ترگمان]بعضی از افسرها کسی را به عنوان گارد امنیتی انتخاب نکرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Maybe he's moonlighting on an offer he couldn't refuse.
[ترجمه گوگل]شاید او در حال مهتاب به پیشنهادی است که نتوانسته رد کند
[ترجمه ترگمان]شاید این کار را کسی انجام نداده است که نمی تواند رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sarton has been moonlighting for five years to supplement his income.
[ترجمه گوگل]سارتون پنج سال است که برای تکمیل درآمد خود مهتابی می کند
[ترجمه ترگمان]سارتن برای تکمیل درآمد خود به مدت پنج سال به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Once a mere security guard, now he is moonlighting as a management consultant.
[ترجمه گوگل]زمانی که صرفاً یک نگهبان امنیتی بود، اکنون به عنوان مشاور مدیریت مشغول به کار است
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک محافظ امنیتی صرف شد، اکنون به عنوان مشاور مدیریت منصوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Frank:That's OK. But some companies frown upon moonlighting.
[ترجمه گوگل]فرانک: اشکالی نداره اما برخی از شرکت ها از مهتابی اخم می کنند
[ترجمه ترگمان] چیزی نیست اما بعضی از شرکت ها روی این کار اخم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The law student is moonlighting as a taxi driver.
[ترجمه گوگل]دانشجوی حقوق به عنوان راننده تاکسی در حال مهتاب است
[ترجمه ترگمان]این دانشجوی حقوق به عنوان راننده تاکسی منصوب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the research area of proteomics, moonlighting proteins are increasingly attracting scientists'attention.
[ترجمه گوگل]در حوزه تحقیقاتی پروتئومیکس، پروتئین های مهتابی به طور فزاینده ای توجه دانشمندان را به خود جلب می کنند
[ترجمه ترگمان]در حوزه تحقیقات of، پروتیین های moonlighting به طور فزاینده ای مورد توجه دانشمندان قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Moonlighting traditionally has meant juggling two hourly jobs, or an hourly job plus freelancing.
[ترجمه گوگل]مهتابی به طور سنتی به معنای شعبده بازی دو کار ساعتی یا یک کار ساعتی به اضافه کار آزاد است
[ترجمه ترگمان]Moonlighting به طور سنتی به معنای بازی با دو شغل ساعتی، یا یک شغل ساعتی به علاوه freelancing است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Victor : I will have to start moonlighting to make both ends meet.
[ترجمه گوگل]ویکتور: من باید مهتابی را شروع کنم تا هر دو به پایان برسند
[ترجمه ترگمان](ویکتور): من باید moonlighting را شروع کنم تا هر دو طرف ملاقات داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Worse still, investment bankers moonlighting as replacement refs are responsible for the Facebook IPO debacle.
[ترجمه گوگل]بدتر از آن، بانکداران سرمایه‌گذاری که به‌عنوان داوران جایگزین در نظر گرفته می‌شوند، مسئول خرابی IPO فیس‌بوک هستند
[ترجمه ترگمان]بدتر از این، بانکداران سرمایه گذاری به عنوان refs جایگزین، مسئول شکست (IPO ها در فیس بوک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Certain ventures suit moonlighting: e - commerce, direct marketing, franchises, property and suchlike.
[ترجمه گوگل]برخی از سرمایه‌گذاری‌ها برای مهتاب مناسب هستند: تجارت الکترونیک، بازاریابی مستقیم، حق رای دادن، املاک و موارد مشابه
[ترجمه ترگمان]برخی از فعالیت های اقتصادی خاص عبارتند از: تجارت الکترونیک، بازاریابی مستقیم، franchises، دارایی و suchlike
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of working two jobs at once; act of holding two jobs, dual job holding

پیشنهاد کاربران

داشتن شغل دوم، دوکاری
مثال:
He's been doing some moonlighting for another company.
او {بصورت پنهانی} برای شرکت دیگری به عنوان شغل دوم کار می کرده.
the act of working at an extra job, especially without telling your main employer
اسم
کار کردن در یک شغل اضافی، به خصوص بدون اینکه به کارفرمای اصلی خود بگویید
You'll lose your job if the boss finds out you've been moonlighting.
...
[مشاهده متن کامل]

Sometimes, when you want to change direction or move into a new industry, moonlighting is the only option.
With average wages a miserable $38 a month, people are heavily dependent on moonlighting.
moonlighting pay/jobs/work

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/moonlighting?q=Moonlighting
داشتن کار دوم به غیر از شغل اصلی که معمولا از کافرمایان شغل اصلی پنهان میباشد.
کسی پنهانی و "شبانه" افزون بر کار اصلی، شغل دوم نیز داشته باشد.
نورپردازی ماه نما

بپرس