mooch

/ˈmuːt͡ʃ//muːt͡ʃ/

معنی: ولگردی کردن، تلکه کردن
معانی دیگر: پرسه زدن، (تفریحانه) گشت زدن، قدم زدن، در کشیدن، (با التماس یا اصرار) گرفتن، سرکیسه کردن، (خودمانی) دزدیدن، بلند کردن، کش رفتن، دزدانه رفتن یا آمدن

جمله های نمونه

1. a dark-haired boy came up and tried to mooch a cigarette
پسر بچه ی موسیاهی جلو آمد و سعی کرد سیگاری (از ما) گدایی کند.

2. He tried to mooch a drink off me.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد یک نوشیدنی از من بنوشد
[ترجمه ترگمان]اون سعی کرد از من مشروب بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Andrew was left to mooch around the house on his own.
[ترجمه گوگل]اندرو رها شد تا خودش در خانه بچرخد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده آندره از خانه بیرون رفت و از خانه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Beth was happy to mooch around for hours in her nightdress.
[ترجمه گوگل]بث خوشحال بود که ساعت‌ها با لباس شبش به اطراف می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]بت خوشحال بود که برای ساعت ها در لباس خوابش کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's happy to mooch around the house all day.
[ترجمه گوگل]او خوشحال است که تمام روز در خانه غواصی می کند
[ترجمه ترگمان]اون خوشحال می شه که تمام روز اطراف خونه پرسه بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Paige lay back, watching him mooch about, putting a pot over the fire and ranging their clothes to dry.
[ترجمه گوگل]پیج دراز کشیده بود و او را نگاه می کرد که در حال غر زدن است، یک قابلمه روی آتش گذاشته و لباس هایشان را خشک می کند
[ترجمه ترگمان]پیج به پشت دراز کشید و mooch را تماشا کرد، یک دیگ را روی آتش گذاشت و لباس هایش را خشک کرد تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We can not mooch off without recording the 1991 Co Durham crime figures.
[ترجمه گوگل]ما نمی‌توانیم بدون ثبت ارقام جنایت در سال 1991 در Co Durham دست از کار بکشیم
[ترجمه ترگمان]ما بدون ثبت آمار جرائم سازمان هم کاری ۱۹۹۱ نمی توانیم خارج شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And they mooch free meals in part by waggling their heads to beg for food like all the other ant grubs.
[ترجمه گوگل]و غذای رایگان را تا حدی با تکان دادن سرشان برای التماس غذا مانند همه مورچه های دیگر میل می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها غذاهای رایگان را از هم جدا می کنند تا مثل همه کرم حشره دیگر غذا بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mooch, you didn't have to give me anything.
[ترجمه گوگل]موچ، لازم نبود چیزی به من بدهی
[ترجمه ترگمان]موک، تو مجبور نبودی چیزی به من بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. LL: A mooch, that's someone who, instead of getting things for herself, borrows or takes things from others.
[ترجمه گوگل]LL: یک موچ، کسی است که به جای اینکه چیزهایی را برای خودش بگیرد، چیزهایی را از دیگران قرض می گیرد یا می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک مدرک دانشگاهی: یک mooch، کسی است که به جای گرفتن چیزها برای خود، قرض می گیرد و یا چیزهایی از دیگران می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Old Flint's son does nothing but mooch about from morning till night.
[ترجمه گوگل]پسر فلینت پیر از صبح تا شب هیچ کاری انجام نمی دهد جز این که غر بزند
[ترجمه ترگمان]پسر فلینت پیر هیچ کاری از صبح تا شب انجام نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your religious donations fund freeloaders who mooch off society but who generally provide little or no value in return.
[ترجمه گوگل]کمک‌های مذهبی شما به افرادی که جامعه را از خود دور می‌کنند، اما عموماً ارزش کمی ارائه می‌کنند یا هیچ ارزشی در ازای آن ندارند، تأمین مالی می‌کند
[ترجمه ترگمان]کمک های مالی شما fund است که جامعه را ترک می کند اما به طور کلی هیچ ارزشی در بازگشت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At what point does a friend become a mooch ? It's a matter of frequency.
[ترجمه گوگل]در چه مرحله ای یک دوست تبدیل به یک موچ می شود؟ موضوع فرکانس است
[ترجمه ترگمان]در چه نقطه ای یک دوست به یک mooch تبدیل می شود؟ موضوع فراوانی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That doesn't mean you mooch off of other people.
[ترجمه گوگل]این به این معنی نیست که شما از دیگران دوری می کنید
[ترجمه ترگمان]این به این معنی نیست که تو از بقیه جدا شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ولگردی کردن (فعل)
lout, hull, vagabond, gallivant, loaf, mooch, saunter

تلکه کردن (فعل)
mooch

انگلیسی به انگلیسی

• beg, borrow without intention to return; steal; sneak around (slang)

if you mooch about or mooch around, you walk around slowly with no particular purpose; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

- **سربار بودن، چسبیدن به دیگران، یا استفاده کردن از چیزهای دیگران بدون پرداخت یا تشکر**
- **پرسه زدن، بدون هدف خاصی گردش کردن**
- - -
### **کاربرد در جمله**
1. **سربار بودن یا چسبیدن به دیگران**
...
[مشاهده متن کامل]

- **مثال:**
- *He always mooches off his friends. *
( او همیشه از دوستانش سربار می شود. )
- *Stop mooching food from your brother!*
( دیگه از برادرت غذا نخور! )
2. **پرسه زدن یا گردش کردن بدون هدف**
- **مثال:**
- *She mooched around the mall all afternoon. *
( او تمام بعدازظهر در مرکز خرید پرسه زد. )
- *He just mooches about the house all day. *
( او تمام روز در خانه پرسه می زند. )
- - -
### **معادل های فارسی**
- **سربار بودن**
- **چسبیدن به دیگران**
- **پرسه زدن**
- **گردش بی هدف کردن**
- - -
### **نکته**
- **این فعل بسیار غیررسمی است** و در گفتگوهای دوستانه یا عامیانه به کار می رود.
- **معمولاً بار منفی دارد** و برای توصیف کسی به کار می رود که از دیگران سوءاستفاده می کند یا وقتش را بی هدف تلف می کند.

مفت خور
Someone that tries to get something free
Because nobody likes mooching others
یعنی هیچکس دوست نداره توپاچش بره. . .
یه جورایی شاید معنی �گدایی کردن� بده
سر کیسه کردن / باج کردن
ول گشتن

mooch off :وبال گردن کسی بودن، تَلَکه کردن

بپرس