montgomery

/mantˈɡəmri//mantˈɡəmri/

ژنرال مونتگمری (سردار انگلیسی در جنگ دوم جهانی)، شهر مونتگمری (مرکز ایالت آلاباما - امریکا)

جمله های نمونه

1. montgomery outfoxed marshal rommel
(ژنرال) مونتگمری بر مارشال رومل پیشدستی کرد.

2. Mrs Montgomery was delivered into Mr Hinchcliffe's care.
[ترجمه گوگل]خانم مونتگومری تحت مراقبت آقای هینچکلیف قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]خانم مونتگومری به بخش مراقبت های بهداشتی آقای Hinchcliffe تحویل داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Montgomery drew level with Greene in the 100 metres final, but never passed him.
[ترجمه گوگل]مونتگومری در فینال 100 متر با گرین مساوی کرد، اما هرگز از او عبور نکرد
[ترجمه ترگمان]مونتگمری در فاصله ۱۰۰ متری با گرین جر و بحث کرد، اما هرگز از کنارش رد نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Coach Montgomery seemed more amused than irritated at Shane's attempt to catch the ball.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید مربی مونتگومری از تلاش شین برای گرفتن توپ بیشتر از اینکه عصبانی باشد، سرگرم شده باشد
[ترجمه ترگمان]مربی مونتگومری به نظر بیشتر از اینکه از تلاش شین برای گرفتن توپ خوشحال بود خوشحال به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had outlived both James Dean and Montgomery Clift but his film career was floundering.
[ترجمه گوگل]او هم از جیمز دین و هم مونتگومری کلیفت بیشتر زندگی کرده بود، اما حرفه سینمایی اش در حال شکست بود
[ترجمه ترگمان]او پس از مرگ جیمز دین و مونتگومری ۲۹ به دنیا آمده بود، اما حرفه بازیگری او به تته پته افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A Montgomery County jury ruled in their favor, and Aron was ordered to pay $ 17 000.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه شهرستان مونتگومری به نفع آنها رای داد و آرون به پرداخت 17000 دلار محکوم شد
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه بخش مونتگومری به نفع آنان حکم راند، و آرون به آرون دستور داده شد تا ۱۷ هزار دلار بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The underwriter for the issue is Montgomery Securities.
[ترجمه گوگل]پذیره نویس این انتشار اوراق بهادار مونتگومری است
[ترجمه ترگمان]The برای این موضوع، Montgomery Securities است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. McDonnell and Montgomery found that higher overflow percentages than 10-25 percent led to increased retrieval times for all block sizes.
[ترجمه گوگل]مک دانل و مونتگومری دریافتند که درصد سرریز بالاتر از 10 تا 25 درصد منجر به افزایش زمان بازیابی برای همه اندازه‌های بلوک می‌شود
[ترجمه ترگمان]مک دانل و Montgomery نشان دادند که درصد بالای سرریز در مقایسه با ۱۰ تا ۲۵ درصد منجر به افزایش زمان بازیابی برای همه اندازه های بلوک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Also captured his first Montgomery County Public Schools diving title the previous week after posting a 3-1 regular season mark.
[ترجمه گوگل]همچنین اولین عنوان غواصی خود در مدارس دولتی شهرستان مونتگومری را هفته قبل پس از ثبت امتیاز فصل عادی 3-1 به دست آورد
[ترجمه ترگمان]همچنین اولین بار در هفته گذشته، پس از ارسال یک مارک ۳ - ۱ به طور منظم، عنوان غواصی در مدارس عمومی شهرستان مونتگومری را نیز به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Montgomery wasn't fooled at all. Behind the mask of her dark blue eyes lurked horror and shock, perhaps even guilt.
[ترجمه گوگل]مونتگومری اصلا گول نخورد پشت نقاب چشمان آبی تیره‌اش، وحشت و شوک، شاید حتی احساس گناه نهفته بود
[ترجمه ترگمان]مونتگومری به هیچ وجه گول نخورد پشت نقاب چشمان آبی تیره او وحشت و وحشت نهفته بود، شاید حتی احساس گناه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Montgomery is a stickler for defense, and Moseley caught on quickly.
[ترجمه گوگل]مونتگومری برای دفاع سخت‌گیر است و موزلی به سرعت به بازی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]مونتگومری یک stickler برای دفاع است، و Moseley به سرعت دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. James F. . Montgomery, the 61-year-old former chief executive, remains chairman.
[ترجمه گوگل]جیمز اف مونتگومری، مدیر اجرایی سابق 61 ساله، همچنان رئیس هیئت مدیره است
[ترجمه ترگمان]جیمز اف مونتگومری، مدیر اجرایی سابق این کشور، همچنان رئیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Montgomery was appointed to command the Eighth Army.
[ترجمه گوگل]مونتگومری به فرماندهی ارتش هشتم منصوب شد
[ترجمه ترگمان]مونتگومری به عنوان فرماندهی ارتش هشتم منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One such sceptic, a certain Montgomery, is likened to a prickly housemaid.
[ترجمه گوگل]یکی از این افراد بدبین، مونتگومری خاص، به یک خدمتکار خانه خاردار تشبیه شده است
[ترجمه ترگمان]یکی از این سوفسطایی، موسوم به مونتگومری، به خدمتکار prickly شباهت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• capital city of alabama (usa); bernard law montgomery (1887-1976), 1st viscount montgomery of alamein, renowned british field marshall of world war ii; male first name; family name

پیشنهاد کاربران

بپرس