montage

/manˈtɑːʒ//ˈmɒntɑːʒ/

(بریدن عکس های مختلف و به هم چسباندن آنها به طوری که تصویر آمیخته ای به دست آید) آمیزه ی فرتور، عکس وصله ای، پیوندگری، (فیلم - ویرایش و به هم چسباندن یا روی هم سوار کردن فیلم به منظور ایجاد تصویرهای عجیب و غریب و غیره) مونتاژ، تدوین، فراهمش، (موسیقی و ادبیات و غیره - پهلوی هم گذاری قطعات آثار مختلف) فراهمش ادبی، پهلوی هم گذاری، عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد، قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون، تهیه عکس های بهم پیوسته

جمله های نمونه

1. The ads feature a montage of images - people surfing, playing football and basketball.
[ترجمه گوگل]این تبلیغات مونتاژی از تصاویر را نشان می دهد - افرادی که در حال موج سواری، بازی فوتبال و بسکتبال هستند
[ترجمه ترگمان]این تبلیغات، مونتاژ عکس از مردم، موج سواری، بازی فوتبال و بسکتبال می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This montage involved a combination of movement which progressed from a short solo performance to interweaving by the sextet.
[ترجمه گوگل]این مونتاژ شامل ترکیبی از حرکت بود که از یک اجرای کوتاه انفرادی به درهم آمیختگی توسط گروه جنسیت تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این مونتاژ ترکیبی از جنبش را شامل می شد که از یک عملکرد انفرادی کوتاه برای درهم سازی از ساختار شش گانه رشد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Montage is hardly a new idea.
[ترجمه گوگل]مونتاژ به سختی یک ایده جدید است
[ترجمه ترگمان]montage یک ایده جدید نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Montage creates a composite image by combining several separate images.
[ترجمه گوگل]مونتاژ با ترکیب چندین تصویر مجزا یک تصویر ترکیبی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]montage تصویر ترکیبی را با ترکیب چند تصویر جداگانه ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Back on Earth, in a wordless montage, Batman goes to see Vixen.
[ترجمه گوگل]بر روی زمین، در یک مونتاژ بی کلام، بتمن به دیدن ویکسن می رود
[ترجمه ترگمان]بازگشت به زمین، در یک مونتاژ خاموش، بتمن به دیدن Vixen می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. New interpretations of frame and montage become apparent, as you play cards with the body parts that are shots of a horror scene, and see this scene itself pulled apart from its temporal order.
[ترجمه گوگل]تفاسیر جدیدی از قاب و مونتاژ آشکار می شود، زیرا با اعضای بدن که نماهایی از یک صحنه ترسناک هستند ورق بازی می کنید و خود این صحنه را جدا از نظم زمانی اش می بینید
[ترجمه ترگمان]تفسیرهای جدید از کادر و مونتاژ آشکار می شوند، چرا که شما با بخش های بدن که از یک صحنه وحشت عکس می گیرید، بازی می کنید و این صحنه خود را از نظم موقتی خود جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For example, Bazin montage undermine the film is the wrong view of reality.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مونتاژ بازین تضعیف فیلم، نگاه نادرست به واقعیت است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، بازین برای تخریب فیلم دیدگاه اشتباهی از واقعیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Technology follows Hollywood dreams; here's hoping thellos montage is a portent of what's coming soon.
[ترجمه گوگل]فناوری رویاهای هالیوود را دنبال می کند در اینجا امیدواریم که مونتاژ thellos نشانه ای از آنچه به زودی در راه است باشد
[ترجمه ترگمان]فن آوری، رویاهای هالیوودی را دنبال می کند؛ در اینجا امید، مونتاژ thellos، نشانه این است که چه چیزی به زودی فرا می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A key element in montage, sound plays a vital role in motif reinforcement and characterization.
[ترجمه گوگل]یک عنصر کلیدی در مونتاژ، صدا نقش حیاتی در تقویت موتیف و شخصیت پردازی دارد
[ترجمه ترگمان]یک عنصر کلیدی در مونتاژ، اصوات یک نقش حیاتی در تقویت و توصیف نقش ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Comrade Chen Zufen speaks the raw material montage below the collection extemporarily into mayor of a book, can serve as art of leader cadre speech to undertake deliberate for the reader.
[ترجمه گوگل]رفیق چن زوفن مونتاژ مواد خام زیر مجموعه را به طور موقت به عنوان شهردار یک کتاب بیان می کند، می تواند به عنوان هنر سخنرانی کادر رهبر برای انجام عمدی برای خواننده عمل کند
[ترجمه ترگمان]رفیق چن Zufen با مونتاژ مواد خام زیر مجموعه extemporarily به عنوان شهردار یک کتاب صحبت می کند و می تواند به عنوان هنر سخنرانی رهبر بکار گرفته شود تا بتواند خواننده را متقاعد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Baroque recitative and montage technique account for each other to predominate the entire poem, projecting a bizarre vista of postmodernism.
[ترجمه گوگل]تكنيك ريتيتيتيو و مونتاژ باروک بر تمام شعر مسلط هستند و منظره‌اي عجيب از پست مدرنيسم را نشان مي‌دهند
[ترجمه ترگمان]recitative و تکنیک مونتاژ برای هر یک از آن ها به وفور کل شعر را به وفور در بر می گرفت و منظره ای غریب از فرامدرن گرایی را تجسم می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For a few seconds his mind held in montage all the wrecked towns.
[ترجمه گوگل]برای چند ثانیه ذهنش تمام شهرهای ویران شده را مونتاژ کرد
[ترجمه ترگمان]برای چند ثانیه ذهن او در montage همه شهرهای متلاشی شده تکان خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These are the montage Bazin on Criticism of the brief introduction.
[ترجمه گوگل]اینها مونتاژ بازن در نقد مقدمه مختصر است
[ترجمه ترگمان]این montage Bazin در انتقاد از مقدمه کوتاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let's now go to today's scenery montage.
[ترجمه گوگل]حالا بریم سراغ مونتاژ مناظر امروز
[ترجمه ترگمان]حالا بیایید این سکانس رو ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The montage shears the plait table that the cutting is like music.
[ترجمه گوگل]مونتاژ میز بافتنی را قیچی می کند که برش آن مانند موسیقی است
[ترجمه ترگمان]The montage را قیچی می کند که برش مثل موسیقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] مدل تک گوشی - پیوند (واژه فرانسوی ) - تدوین (واژه فرانسوی ) - تدوین و تنظیم کردن (واژه فرانسوی ) - مونتاژ (واژه فرانسوی )

انگلیسی به انگلیسی

• technique of creating a composite picture; juxtaposition of separate parts to create a whole (picture, film, music, etc.)
a montage is a picture, film, or piece of music, which consists of several different items that are put together, often in an unusual combination or sequence; a technical term.

پیشنهاد کاربران

1 - بریدن و وصل کردن عکس ویا فیلم
تلفیق و ترکیب هم معنی میده
training montage= آموزش ترکیبی
مونتاژ

بپرس