monsoon

/manˈsuːn//mɒnˈsuːn/

معنی: موسم بارندگی، بادموسمی
معانی دیگر: (از عربی: موسم)، (باد موسمی اقیانوس هند و آسیای جنوب خاوری که از آوریل تا اکتبر از جنوب غرب و در بقیه ی سال از شمال شرق می وزد) مانسون، دوران وزش مونسون از جنوب غرب، فصل باران های موسمی، فصل مانسون، دوران بارندگی، بارندگی سنگین

جمله های نمونه

1. the monsoon rains douse the hillsides
باران های موسمی تپه ها را خیس می کند.

2. The monsoon rains were beating down.
[ترجمه گوگل]باران های موسمی در حال فروپاشی بودند
[ترجمه ترگمان]باران موسمی می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The south-west monsoon sets in during April.
[ترجمه گوگل]بادهای موسمی جنوب غربی در ماه آوریل شروع می شود
[ترجمه ترگمان]باران های موسمی جنوب غربی در ماه آوریل برگزار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How long does the dry/hurricane/monsoon/etc. season last?
[ترجمه گوگل]مدت زمان خشک شدن / طوفان / موسمی / و غیره چقدر است؟ آخرین فصل؟
[ترجمه ترگمان]فصل تابستان، موسمی \/ موسمی \/ و غیره چه مدت طول می کشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Travelling is much more difficult during the monsoon.
[ترجمه گوگل]سفر در فصل های موسمی بسیار دشوارتر است
[ترجمه ترگمان]سفر در طی فصل باران های موسمی بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The failure of the monsoon would destroy harvests on which 1000 million people rely.
[ترجمه گوگل]شکست بادهای موسمی محصولی را که 1000 میلیون نفر به آن متکی هستند از بین می برد
[ترجمه ترگمان]شکست موسمی باعث از بین رفتن محصولی خواهد شد که در آن ۱۰۰۰ میلیون نفر بر آن تکیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The monsoon held off for a month, then the rain fell in torrents.
[ترجمه گوگل]باران موسمی به مدت یک ماه ادامه یافت، سپس باران به صورت سیل آسا بارید
[ترجمه ترگمان]باران های موسمی یک ماه به درازا کشید و سپس باران سیل آسا بارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The monsoon rains started early this year.
[ترجمه گوگل]باران های موسمی از اوایل امسال آغاز شد
[ترجمه ترگمان]بارش باران های موسمی در اوایل امسال آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. During the seasonal monsoon, mud limited the passage to oxcarts.
[ترجمه گوگل]در طوفانهای موسمی فصلی، گل و لای عبور و مرور را به گاری های گاو محدود می کرد
[ترجمه ترگمان]در طول فصول موسمی فصلی، گل آلود، عبور گاو را محدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A heavy monsoon shower began, wetting us through, and we both started to laugh.
[ترجمه گوگل]باران شدید موسمی شروع شد و ما را خیس کرد و هر دو شروع کردیم به خندیدن
[ترجمه ترگمان]رگبار شدیدی شروع شد و ما را خیس کرد و هر دو شروع به خندیدن کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also, the monsoon overcast tended to cut down the amount of solar energy available.
[ترجمه گوگل]همچنین، ابرهای موسمی تمایل به کاهش مقدار انرژی خورشیدی در دسترس داشت
[ترجمه ترگمان]همچنین بارش باران موسمی باعث کاهش مقدار انرژی خورشیدی در دسترس خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No moisture is expected until the mid-July monsoon season, if it comes this year.
[ترجمه گوگل]تا فصل باران های موسمی اواسط ژوئیه، اگر امسال باشد، رطوبت انتظار نمی رود
[ترجمه ترگمان]انتظار نمی رود که تا اواسط ماه ژوئیه فصل باران های موسمی در صورتی که امسال فرا برسد، رطوبت وجود نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Avoid the monsoon season between May and August.
[ترجمه گوگل]از فصل باران های موسمی بین ماه می و آگوست اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]از فصل باران های موسمی بین ماه های مه و اوت اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Seattle has enjoyed a sun-splashed monsoon season for the second straight year, and temperatures topped 50 F on Wednesday.
[ترجمه گوگل]سیاتل برای دومین سال متوالی از فصل باران‌های موسمی پرخورشید برخوردار بوده و دمای هوا در روز چهارشنبه به بالای 50 درجه فارنهایت رسید
[ترجمه ترگمان]سیاتل برای دومین سال متوالی از یک فصل بارانی از آفتاب لذت می برد و در روز چهارشنبه دمای هوا به ۵۰ درجه فارنهایت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موسم بارندگی (اسم)
monsoon

بادموسمی (اسم)
monsoon

تخصصی

[زمین شناسی] بادهای موسمی این واژه در اصل از لغت عربی موسم اقتباس گردیده و خاص قسمتهای شمال باختری اقیانوس هند و دریای عمان است
[] موسم، موسمی، بادهای موسمی
[آب و خاک] موسمی

انگلیسی به انگلیسی

• strong wind system from the indian ocean blowing northeast in the summer and southwest in the winter; annual season marked by strong winds and heavy rains
the monsoon is the season of very heavy rain in southern asia.

پیشنهاد کاربران

۱. باد موسمی ۲. موسم بارندگی ۳. بارندگی سنگین
مثال:
Because I want to buy a plastic sheet before the monsoon arrive.
چون من می خواهم قبل از اینکه موسم بارندگی از راه برسد یک ملافه پلاستیکی بخرم.
A monsoon refers to a seasonal wind pattern that brings heavy rain to a specific region. It is commonly used to describe the rainy season in South and Southeast Asia, where monsoons are a significant weather phenomenon.
...
[مشاهده متن کامل]

بادهای موسمی به الگوی باد فصلی اشاره دارد که باران شدید را به یک منطقه خاص می آورد. معمولاً برای توصیف فصل بارانی در آسیای جنوبی و جنوب شرقی استفاده می شود، جایی که باران های موسمی یک پدیده آب و هوایی قابل توجه است.
I love the monsoon season because it brings relief from the heat.
The monsoon rains can be intense, but they also bring lush greenery to the landscape.

monsoon
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-rain/
باران هایی که مخصوص یک فصل خاصی از سال است مثلا در هند در تابستان موسوم و فصل بارش است پس می گویند مونسون هند
باران موسمی ( فقط در مناطق استوایی رخ میدهد )
بارانهای موسمی
بارانهای فصلی
بارندگی موسمی

بپرس