monsieur

/məˈsjɜːr//məˈsjɜː/

معنی: ارباب، آقا، مسیو
معانی دیگر: (فرانسه و بلژیک) آقا، اقا

جمله های نمونه

1. Monsieur Valentin was a formidable political operator.
[ترجمه گوگل]مسیو والنتین یک اپراتور سیاسی قدرتمند بود
[ترجمه ترگمان]آقای Valentin یک operator سیاسی مدهش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It can be argued that Monsieur Guillotin was the true founder of democracy by eliminating class distinction in public executions.
[ترجمه گوگل]می توان استدلال کرد که مسیو گیوتن با حذف تمایز طبقاتی در اعدام های عمومی، بنیانگذار واقعی دموکراسی بود
[ترجمه ترگمان]می توان استدلال کرد که موسیو Guillotin بنیانگذار اصلی دموکراسی از طریق حذف تمایز طبقاتی در اعدام عمومی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But don't forget, Monsieur, it was Easter.
[ترجمه گوگل]اما فراموش نکنید، مسیو، عید پاک بود
[ترجمه ترگمان]اما فراموش نکن، آقا، عید پاک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He found the letter of introduction to Monsieur Messidor and tossed it into the dustbin.
[ترجمه گوگل]او معرفی نامه موسیو مسیدور را پیدا کرد و آن را در سطل زباله انداخت
[ترجمه ترگمان]نامه آشنایی را با آقای Messidor یافت و آن را به سطل آشغال ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We mean you no harm but Monsieur Ralemberg is not the man he appears.
[ترجمه گوگل]منظور ما این است که شما هیچ ضرری ندارید، اما مسیو رالمبرگ آن مردی نیست که ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]ما قصد آزار و اذیت شما را نداریم، اما آقای Ralemberg آدمی نیست که ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Monsieur Armand got angry and shouted, and Monsieur Firmin told him to be quiet.
[ترجمه گوگل]مسیو آرماند عصبانی شد و فریاد زد و موسیو فرمین به او گفت ساکت باش
[ترجمه ترگمان]آقای گرین جر عصبانی شد و فریاد زد و آقای Firmin به او گفت که ساکت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why should anyone suspect your brother of harming Monsieur Gebrec?
[ترجمه گوگل]چرا کسی باید به برادر شما به آسیب رساندن به مسیو گبرک مشکوک باشد؟
[ترجمه ترگمان]چرا کسی به برادر شما مظنون می شه که به آقای \"Gebrec\" آسیب برسونه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Monsieur Colletti made his eyes grow larger in an expression of surprise that was purely formal.
[ترجمه گوگل]مسیو کولتی با ابراز تعجب که کاملاً رسمی بود چشمانش را بزرگتر کرد
[ترجمه ترگمان]آقای Colletti چشمانش را بزرگ تر کرد و با تعجب دید که کاملا رسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its a native temple of sorts, I suppose, Monsieur Joseph.
[ترجمه گوگل]موسیو جوزف، گمان می‌کنم این معبد بومی است
[ترجمه ترگمان]آقای جوزف، فکر می کنم این یک معبد بومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Monsieur Humbrecht must be a sensualist at heart.
[ترجمه گوگل]موسیو هامبرشت باید در قلب خود یک حسگر باشد
[ترجمه ترگمان]مسی و Humbrecht در دل یک محافظه کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. De Smedt et Monsieur supplies to a wide range of customers including shops, hotels, restaurants, offices and airports.
[ترجمه گوگل]De Smedt et Monsieur به طیف گسترده ای از مشتریان از جمله فروشگاه ها، هتل ها، رستوران ها، دفاتر و فرودگاه ها عرضه می کند
[ترجمه ترگمان]De و Monsieur در طیف وسیعی از مشتریان از جمله مغازه ها، هتل ها، رستوران ها، ادارات و فرودگاه ها قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At least she had accorded him the Monsieur.
[ترجمه گوگل]حداقل او را مسیو اعطا کرده بود
[ترجمه ترگمان]دست کم او را به این آقا خطاب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Was it Monsieur de Rochefort who'd tried to persuade Rohan to marry Antoinette? she wondered.
[ترجمه گوگل]آیا این مسیو دو روشفور بود که سعی داشت روهان را متقاعد کند که با آنتوانت ازدواج کند؟ او شگفت زده شد
[ترجمه ترگمان]آیا مسی و de که سعی کرده بود رو هان را راضی کند با آنتوانت ازدواج کند؟ از خود می پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Manager : Ah! The famous Monsieur poirot. I grovel in mortification, I grovel !
[ترجمه گوگل]مدیر: آه! موسیو پوآرو معروف من غرغر می‌کنم، غر می‌زنم!
[ترجمه ترگمان]آه! آقای poirot مشهور من تو خجالت می کشم، خفت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارباب (اسم)
suzerain, squire, master, boss, lord, overlord, monsieur, esquire, seignior, liege, padrone

آقا (اسم)
gaffer, monsieur, don, sir, gentleman, mister, gent, seigneur, esquire, seignior, signor, hidalgo, padrone, sahib

مسیو (اسم)
monsieur, signor

انگلیسی به انگلیسی

• term of respect for a man, mister, sir (french)

پیشنهاد کاربران

noun
a title or form of address used of or to a French - speaking man, corresponding to Mr. or sir.
◀️"Monsieur Hulot"
Monsieur Verdoux که اسم یکی از فیلم های چارلی چاپلین هست

بپرس