monovalent

/ˌmɑːnəˈveɪlənt//ˌmɑːnəˈveɪlənt/

(شیمی) یک ارزشی، یک والانسی، یک ظرفیتی

جمله های نمونه

1. The power and advantages of monovalent polio vaccines can now be fully used.
[ترجمه گوگل]اکنون می توان از قدرت و مزایای واکسن های فلج اطفال تک ظرفیتی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]قدرت و مزایای واکسن های تک ظرفیتی در حال حاضر می تواند به طور کامل مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We also administered a challenge dose of monovalent type 1 oral poliovirus vaccine at 7 months and collected stool samples before and 7 days after administration of the challenge dose.
[ترجمه گوگل]ما همچنین یک دوز چالشی از واکسن تک ظرفیتی ویروس فلج اطفال نوع 1 را در 7 ماه تجویز کردیم و نمونه‌های مدفوع را قبل و 7 روز پس از تجویز دوز چالش جمع‌آوری کردیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین یک دوز واکسن از نوع ۱ واکسن فلج اطفال را در ۷ ماه تجویز کردیم و نمونه های چهار پایه را قبل و ۷ روز پس از تجویز دز چالش جمع آوری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A monovalent vaccine; a monovalent serum.
[ترجمه گوگل]واکسن تک ظرفیتی؛ یک سرم تک ظرفیتی
[ترجمه ترگمان]یه واکسن monovalent سرم، یه سرم monovalent
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Monovalent vaccine targeted at the type-1 poliovirus circulating in Egypt was used during vaccination campaigns there in May 200
[ترجمه گوگل]واکسن تک ظرفیتی که علیه ویروس فلج اطفال نوع 1 در حال گردش در مصر بود، در طی کمپین های واکسیناسیون در می 200 در مصر مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]واکسن monovalent که در نوع ۱ نوع ویروس فلج اطفال که در مصر در جریان است، در ماه مه ۲۰۰ مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Any of the monovalent metals of group I of the periodic table (lithium or sodium or potassium or rubidium or cesium or francium).
[ترجمه گوگل]هر یک از فلزات تک ظرفیتی گروه I جدول تناوبی (لیتیوم یا سدیم یا پتاسیم یا روبیدیم یا سزیم یا فرانسیم)
[ترجمه ترگمان]هر یک از فلزات تک ظرفیتی گروه اول جدول تناوبی (لیتیوم یا سدیم یا پتاسیم یا سزیم یا francium)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Such monovalent H1N1 influenza vaccines should be used according to guidelines of National Regulatory Authorities.
[ترجمه گوگل]چنین واکسن‌های تک ظرفیتی آنفلوانزای H1N1 باید طبق دستورالعمل‌های مقامات نظارتی ملی استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]این تک ظرفیتی، واکسن های آنفلوآنزای خوکی، باید با توجه به دستورالعمل های مسئولان تنظیم مقررات ملی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This invention relates to monovalent and multivalent, monospecific antibodies and to multivalent, multispecific antibodies.
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به آنتی بادی های تک ظرفیتی و چند ظرفیتی و آنتی بادی های چند وجهی و چند ظرفیتی است
[ترجمه ترگمان]این اختراع به تک ظرفیتی و multivalent، آنتی بادی monospecific و to، آنتی بادی multispecific مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These two new monovalent vaccines provide specific immunity to each of types 1 and as type 2 virus has already been eradicated.
[ترجمه گوگل]این دو واکسن تک ظرفیتی جدید ایمنی خاصی را برای هر یک از انواع 1 ایجاد می کنند و ویروس نوع 2 قبلاً ریشه کن شده است
[ترجمه ترگمان]این دو واکسن تک ظرفیتی، ایمنی ویژه ای را برای هر یک از انواع ۱ فراهم می کنند و همانطور که ۲ ویروس قبلا ریشه کن شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We have improved monovalent vaccines for targeted immunization.
[ترجمه گوگل]ما واکسن های تک ظرفیتی را برای ایمن سازی هدفمند بهبود بخشیده ایم
[ترجمه ترگمان]ما واکسن های تک ظرفیتی برای ایمن سازی هدفمند را بهبود داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Monovalent oral polio vaccines (OPV) – targeted at poliovirus types 1 or 3 – appear to work faster than traditional trivalent OPV to build immunity against these specific polio types.
[ترجمه گوگل]واکسن‌های خوراکی فلج اطفال (OPV) - که برای انواع ویروس فلج اطفال 1 یا 3 هدف قرار می‌گیرند - به نظر می‌رسد سریع‌تر از OPV سه ظرفیتی سنتی برای ایجاد ایمنی در برابر این انواع خاص فلج اطفال عمل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]واکسن خوراکی فلج اطفال واکسینه شده در انواع فلج اطفال ۱ یا ۳ - به نظر می رسد سریع تر از واکسن خوراکی trivalent سنتی برای ایجاد ایمنی در برابر این نوع خاص فلج اطفال کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adu said monovalent vaccines (which protect against only one of the three strains) should be used in the areas where the virus is still circulating.
[ترجمه گوگل]آدو گفت واکسن‌های تک ظرفیتی (که تنها در برابر یکی از این سه سویه محافظت می‌کنند) باید در مناطقی که ویروس هنوز در گردش است استفاده شود
[ترجمه ترگمان]Adu گفت که واکسن های تک ظرفیتی (که در برابر تنها یکی از سه سویه محافظت می کند)باید در مناطقی که ویروس هنوز در جریان است مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But Carol Pandak says the monovalent vaccine is not enough in areas with both.
[ترجمه گوگل]اما کارول پانداک می‌گوید واکسن تک ظرفیتی در مناطقی که هر دو وجود دارد کافی نیست
[ترجمه ترگمان]اما کارول Pandak می گوید که واکسن تک ظرفیتی به اندازه کافی در مناطق با هر دو وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At least three nationwide vaccination campaigns are expected, using monovalent oral polio vaccine and targeting the entire population.
[ترجمه گوگل]حداقل سه کمپین واکسیناسیون در سراسر کشور با استفاده از واکسن خوراکی فلج اطفال تک ظرفیتی و هدف قرار دادن کل جمعیت مورد انتظار است
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که دست کم سه کمپین واکسیناسیون سراسری با استفاده از واکسن خوراکی تک ظرفیتی و هدف قرار دادن کل جمعیت انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To maximise the impact of the campaigns, some of the countries will be using the recently-developed monovalent oral polio vaccine type 1 (mOPV.
[ترجمه گوگل]برای به حداکثر رساندن تأثیر کمپین ها، برخی از کشورها از واکسن فلج اطفال خوراکی تک ظرفیتی نوع 1 (mOPV) که اخیراً ساخته شده است استفاده خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]برای به حداکثر رساندن تاثیر این فعالیت ها، برخی از کشورها از نوع واکسن خوراکی فلج اطفال به تازگی تک ظرفیتی ۱ (mOPV)استفاده خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] یک ظرفیتی - یک ارزشی

انگلیسی به انگلیسی

• of a single value or valence (chemistry)

پیشنهاد کاربران

📋 دوستان در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم mono
📌 این پیشوند، معادل "one" یا "single" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "one" یا "single" مربوط هستند.
📂 مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 monologue: A speech or performance by one person
🔘 monochrome: A single color or shade
🔘 monopoly: A market controlled by a single seller
🔘 monotonous: Lacking variation; repetitive or dull
🔘 monogamy: The practice of having one spouse at a time
🔘 monoxide: A chemical compound containing one oxygen atom
🔘 monolithic: Large, single, and uniform in structure
🔘 monotheism: Belief in a single god
🔘 monorail: A railway system with a single rail
🔘 monosyllable: A word with only one syllable
🔘 monopsony: A market controlled by a single buyer
🔘 monocle: A single lens used to correct vision in one eye
🔘 monarchy: A form of government led by a single ruler, often a king or queen
🔘 monoculture: The practice of growing a single crop in a given area
🔘 monostable: Having only one stable state
🔘 monomer: A molecule that can join together with others to form a polymer
🔘 monopole: A single magnetic pole, either north or south
🔘 monotone: A continuous tone without variation in pitch
🔘 monograph: A detailed written study of a single subject
🔘 monocot: A type of plant with one seed leaf
🔘 monoplane: An aircraft with a single main wing
🔘 monotonic: A sequence that either never increases or never decreases
🔘 monoclonal: Derived from a single clone of cells
🔘 monophonic: Sound with a single audio channel
🔘 monotony: Lack of variety, making things repetitive and dull
🔘 monofocal: Having one focal point
🔘 monopod: A single - legged support, often used for cameras
🔘 monovalent: Having a valence of one
🔘 monomania: An obsession with one idea or subject
🔘 monolithic: Large and uniform, as if made from a single stone
🔘 monochromic: Relating to one color
🔘 monoculture: The practice of growing a single type of crop
🔘 monotask: The act of focusing on one task at a time
🔘 monolayer: A single layer of cells or material
🔘 monosemous: Having only one meaning
🔘 monostructural: Having a single structural pattern or form
🔘 monotropism: A tendency to focus on one aspect of a situation
🔘 monopolar: Having one pole or focus
🔘 monospecific: Pertaining to a single species
🔘 monoglot: A person who speaks only one language

بپرس