monotype

/ˈmɑːnəˌtaɪp//ˈmɒnətaɪp/

(زیست شناسی) تک مونه (در برابر: چند مونه polytype)، (هنر - نسخه ی منحصر به فرد کلیشه ی فلزی یا شیشه ای) تک رو گرفت، (چاپ) ماشین حروف ریزی و حروف چینی، مونوتیپ، ماشین حروف ریزو حروف چین، گونه منحصر بفرد

جمله های نمونه

1. A practical on-line adaptive optimization expert system monotype was established for liquefied hydrocarbon separation process.
[ترجمه گوگل]یک سیستم خبره بهینه سازی تطبیقی ​​عملی آنلاین برای فرآیند جداسازی هیدروکربن مایع ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کارشناس بهینه سازی وفقی برای فرآیند جداسازی هیدروکربن مایع ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are 6 monotype genera ( up to 50 % of corresponding taxa in China ) .
[ترجمه گوگل]6 جنس مونوتیپ وجود دارد ( تا 50 % از گونه های مربوطه در چین )
[ترجمه ترگمان]۶ سرده monotype (تا ۵۰ % taxa متناظر در چین)وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nouelia Franchet is a monotype genus of Compositae.
[ترجمه گوگل]Nouelia Franchet یک سرده یکنواخت از Compositae است
[ترجمه ترگمان]Nouelia Franchet یک سرده monotype است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The prototypes of the monotype basins can further be divided into craton basins, extensional basins and compressional basins.
[ترجمه گوگل]نمونه های اولیه حوضه های مونوتایپ را می توان به حوضه های کراتونی، حوضه های کششی و حوضه های فشاری تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]نمونه های اولیه حوضه های monotype را می توان به حوضه های craton، حوضه های extensional و compressional تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Monotype: Proprietary name for Monotype's hot - metal type - casting machine which assembles characters individually rather than line - by - line.
[ترجمه گوگل]Monotype: نام اختصاصی برای ماشین ریخته‌گری داغ - فلزی Monotype که کاراکترها را به‌جای خط به خط جمع‌آوری می‌کند
[ترجمه ترگمان]Monotype: نام اختصاصی برای ماشین نوع فلز داغ Monotype - ماشین قالب گیری - که شخصیت های جداگانه را به جای خط - با خط مونتاژ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was only with the invention of first the Linotype, then the Monotype machines that mechanized competition really threatened hand-setting.
[ترجمه گوگل]تنها با اختراع ماشین‌های لینوتایپ و سپس ماشین‌های مونوتایپ بود که رقابت مکانیزه واقعاً دست‌تنظیمی را تهدید کرد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه تنها با اختراع اولین the و سپس ماشین های Monotype که رقابت را در معرض تهدید قرار داده بودند، بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ambitious show includes paintings in oils and acrylics, and monotypes on paper.
[ترجمه گوگل]این نمایش بلندپروازانه شامل نقاشی هایی با رنگ روغن و اکریلیک و یکنواختی روی کاغذ است
[ترجمه ترگمان]این نمایش بلندپروازانه شامل نقاشی های رنگ روغن و acrylics و monotypes روی کاغذ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The method's research of kinematics kinetic and dynamic educational analysis in virtual prototyping of monotype sugarcane harvester is brought forward.
[ترجمه گوگل]تحقیق روش تحلیل آموزشی جنبشی و دینامیکی در نمونه‌سازی مجازی ماشین برداشت نیشکر مونوتایپ به جلو آورده شده است
[ترجمه ترگمان]تحقیق این روش در مورد سینماتیک معکوس و آنالیز آموزشی پویا در نمونه سازی مجازی of نیشکر به جلو آورده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pavement in the mountains due to its lower strength, the monotype impact breaker is suitable, which can decrease the damage to base and affiliate constructions by major breaker.
[ترجمه گوگل]روسازی در کوهستان به دلیل استحکام کمتر، ضربه شکن مونوتایپی مناسب است که می تواند آسیب های وارده به سازه های پایه و وابسته توسط ماژور شکن را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]سنگ in در کوهستان به دلیل قدرت پایین آن، مناسب است که می تواند خسارت وارده به ساختمان های پایگاه و وابسته را از طریق شکن بزرگ کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mechanical composition: Setting type with machine such as Linotype or Monotype. Synonymous with Machine composition.
[ترجمه گوگل]ترکیب مکانیکی: تنظیم نوع با ماشینی مانند Linotype یا Monotype مترادف با ترکیب ماشین
[ترجمه ترگمان]ترکیب مکانیکی: تعیین نوع با ماشین مانند Linotype یا Monotype Synonymous با ترکیب ماشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. According to basin's evolutional history and structural features, the sedimentary basins in China can be divided into monotype and superimposed type basins.
[ترجمه گوگل]با توجه به تاریخچه تکاملی حوضه و ویژگی‌های ساختاری، حوضه‌های رسوبی در چین را می‌توان به حوضه‌های تک‌تیپ و حوضه روی هم تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به تاریخچه evolutional و ویژگی های ساختاری حوضه، حوضه های رسوبی موجود در چین را می توان به monotype و basins های نوع اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The equipment combines interferometer with amplitude comparing and direction finding technology. Because of its monotype characteristic, it is suitable for flexibility and little load situation.
[ترجمه گوگل]این تجهیزات تداخل سنج را با فناوری مقایسه دامنه و جهت یاب ترکیب می کند به دلیل ویژگی یکنواختی آن، برای انعطاف پذیری و وضعیت بار کم مناسب است
[ترجمه ترگمان]این تجهیزات interferometer را با مقایسه و جهت یافتن فن آوری ترکیب می کند به دلیل مشخصه monotype آن، آن برای انعطاف پذیری و شرایط بار کم مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. First, the characteristic of virtual prototyping technology is introduced, and the necessity of analyze monotype sugarcane harvester in using of virtual prototyping technology is discussed.
[ترجمه گوگل]ابتدا ویژگی فناوری نمونه سازی مجازی معرفی شده و ضرورت آنالیز دستگاه برداشت نیشکر یکنواخت در استفاده از فناوری نمونه سازی مجازی مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]اول، مشخصه فن آوری نمونه سازی مجازی معرفی می شود و ضرورت تجزیه و تحلیل harvester نیشکر در استفاده از فن آوری نمونه سازی مجازی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنایع غذایی] مونوتیپ : سویه اولیه ای که به وسیله کاشف با صراحت مشخص شده

انگلیسی به انگلیسی

• brand name of a typesetting machine used to cast metal type
single print made from a painted glass or metal plate

پیشنهاد کاربران

بپرس