1. a monotonous landscape
منظره ی ملالت انگیز
2. the monotonous and tiring voice of that preacher
صدای یکنواخت و کسل کننده ی آن واعظ
3. the monotonous life of prisoners
زندگی یکنواخت و خسته کننده ی زندانیان
4. he tried to keep his voice calm and monotonous as he spoke
در حالی که صحبت می کرد،سعی داشت آرامی و یکنواختی صدای خود را حفظ کند.
5. She has a very monotonous voice; she should have it modulated.
[ترجمه گوگل]او صدای بسیار یکنواختی دارد او باید آن را مدوله کند
[ترجمه ترگمان]صدای یکنواخت و یکنواخت دارد: باید it داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدای یکنواخت و یکنواخت دارد: باید it داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's monotonous work, like most factory jobs.
[ترجمه گوگل]این کار یکنواخت است، مانند بسیاری از مشاغل کارخانه
[ترجمه ترگمان]این کار یکنواخت است، مثل اغلب مشاغل کارخانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کار یکنواخت است، مثل اغلب مشاغل کارخانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The music became monotonous after a while.
[ترجمه گوگل]موسیقی بعد از مدتی یکنواخت شد
[ترجمه ترگمان]پس از مدتی صدای موسیقی یکنواخت و یکنواخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از مدتی صدای موسیقی یکنواخت و یکنواخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Aircraft passed overhead with monotonous regularity .
[ترجمه گوگل]هواپیما با نظم یکنواخت از بالای سر عبور کرد
[ترجمه ترگمان]Aircraft با نظم یکنواختی از بالای سرشان گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Aircraft با نظم یکنواختی از بالای سرشان گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Our team kept losing with monotonous regularity .
[ترجمه گوگل]تیم ما با نظم یکنواخت شکست می خورد
[ترجمه ترگمان]تیم ما با نظم یکنواختی از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تیم ما با نظم یکنواختی از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. New secretaries came and went with monotonous regularity.
[ترجمه گوگل]منشی های جدید با نظم یکنواخت می آمدند و می رفتند
[ترجمه ترگمان]منشی جدید آمدند و با نظم یکنواخت پیش رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]منشی جدید آمدند و با نظم یکنواخت پیش رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Work on the production line is monotonous and lacks variety.
[ترجمه گوگل]کار روی خط تولید یکنواخت و فاقد تنوع است
[ترجمه ترگمان]کار بر روی خط تولید یکنواخت و فاقد تنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کار بر روی خط تولید یکنواخت و فاقد تنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her life is a monotonous routine.
[ترجمه گوگل]زندگی او یک روال یکنواخت است
[ترجمه ترگمان]زندگی او یکنواخت و یکنواخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زندگی او یکنواخت و یکنواخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The teacher's low monotonous voice almost put me to sleep.
[ترجمه گوگل]صدای یکنواخت آهسته معلم نزدیک بود مرا بخواباند
[ترجمه ترگمان]صدای یکنواخت استاد تقریبا مرا به خواب فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدای یکنواخت استاد تقریبا مرا به خواب فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Beyond the stables the monotonous sound of Varro's spade went on and on.
[ترجمه گوگل]آن سوی اصطبل صدای یکنواخت بیل وارو ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]پشت اصطبل صدای یکنواخت بیل Varro ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پشت اصطبل صدای یکنواخت بیل Varro ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Life took up its old monotonous routine.
[ترجمه گوگل]زندگی روال یکنواخت قدیمی خود را در پیش گرفت
[ترجمه ترگمان]زندگی یکنواخت و یکنواخت خود را در برگرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زندگی یکنواخت و یکنواخت خود را در برگرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید