1. a monotheistic religion
مذهب یکتا پرست
2. The three monotheistic religions with the most followers are Christianity, Judaism and Islam.
[ترجمه گوگل]سه دین توحیدی با بیشترین پیروان مسیحیت، یهودیت و اسلام هستند
[ترجمه ترگمان]سه دین توحیدی با پیروان بیشتر مسیحیت، یهودیت و اسلام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سه دین توحیدی با پیروان بیشتر مسیحیت، یهودیت و اسلام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The monotheistic order required that the feminine should be barred from the sphere of power, which coincided with the sacred.
[ترجمه گوگل]نظام توحیدی ایجاب می کرد که زنانه باید از حوزه قدرت که مصادف با امر مقدس بود، منع شود
[ترجمه ترگمان]دستور توحیدی اشاره می کند که مادینه از محدوده قدرت که همزمان با مادینه مقدس بوده منع بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دستور توحیدی اشاره می کند که مادینه از محدوده قدرت که همزمان با مادینه مقدس بوده منع بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Partly because it has never been monotheistic, China has rarely had the universalistic ambitions of western states.
[ترجمه گوگل]تا حدی به دلیل اینکه چین هرگز یکتاپرست نبوده است، به ندرت جاه طلبی های جهانی دولت های غربی را داشته است
[ترجمه ترگمان]تا حدی به این دلیل که هیچ وقت یکتاپرستی، چین به ندرت آرزوهای universalistic ایالت های غرب را داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تا حدی به این دلیل که هیچ وقت یکتاپرستی، چین به ندرت آرزوهای universalistic ایالت های غرب را داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It wasn't adopted by monotheistic religions or held up as a central natural truth. Instead, pure Platonic ideals won out, perhaps because they seemed more divine.
[ترجمه گوگل]این توسط ادیان توحیدی پذیرفته نشد و یا به عنوان یک حقیقت طبیعی مرکزی مطرح نشد در عوض، آرمان های ناب افلاطونی پیروز شدند، شاید به این دلیل که الهی تر به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]این دین توسط ادیان توحیدی استفاده نمی شود و یا به عنوان یک واقعیت طبیعی مرکزی شناخته می شود به جای آن، آرمان های خالص افلاطونی محو شدند، شاید به این دلیل که بیشتر الهی به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دین توسط ادیان توحیدی استفاده نمی شود و یا به عنوان یک واقعیت طبیعی مرکزی شناخته می شود به جای آن، آرمان های خالص افلاطونی محو شدند، شاید به این دلیل که بیشتر الهی به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The myth of Osiris included some monotheistic features, such as belief in the hereafter, resurrection of the dead, Day of Judgment, and beginning and ending the prayer with Amen.
[ترجمه گوگل]اسطوره اوزیریس شامل برخی ویژگی های توحیدی از جمله اعتقاد به آخرت، رستاخیز مردگان، روز قیامت و شروع و پایان نماز با آمین بود
[ترجمه ترگمان]افسانه of شامل بعضی از ویژگی های یکتاپرستی، از جمله اعتقاد به آخرت، رستاخیز مردگان، روز داوری، و پایان دادن به دعای با آمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افسانه of شامل بعضی از ویژگی های یکتاپرستی، از جمله اعتقاد به آخرت، رستاخیز مردگان، روز داوری، و پایان دادن به دعای با آمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Will monotheistic religions change their idea of the soul to accommodate data?
[ترجمه گوگل]آیا ادیان توحیدی تصور خود را از روح برای تطبیق داده ها تغییر خواهند داد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ادیان توحیدی ایده خود را از روح برای سازگاری با داده ها تغییر می دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا ادیان توحیدی ایده خود را از روح برای سازگاری با داده ها تغییر می دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Islam is world's great monotheistic religions.
[ترجمه گوگل]اسلام بزرگترین ادیان توحیدی جهان است
[ترجمه ترگمان]اسلام دین توحیدی جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسلام دین توحیدی جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Islam is a monotheistic Abrahamic religion originating with the teachings of the Islamic prophet Muhammad, a seventh century Arab religious and political figure.
[ترجمه گوگل]اسلام یک دین توحیدی ابراهیمی است که از آموزه های پیامبر اسلام محمد، یک شخصیت مذهبی و سیاسی عرب قرن هفتم سرچشمه گرفته است
[ترجمه ترگمان]اسلام دین توحیدی اریتره است که از آموزه های پیامبر اسلام محمد، یک قرن هفتم مذهبی و سیاسی عرب سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسلام دین توحیدی اریتره است که از آموزه های پیامبر اسلام محمد، یک قرن هفتم مذهبی و سیاسی عرب سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Two of the world's great monotheistic religions — Judaism and Islam — prohibit their consumption.
[ترجمه گوگل]دو تا از ادیان توحیدی بزرگ جهان - یهودیت و اسلام - مصرف آنها را ممنوع کرده اند
[ترجمه ترگمان]دو دین توحیدی بزرگ دنیا - یهودیت و اسلام - مصرف خود را ممنوع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو دین توحیدی بزرگ دنیا - یهودیت و اسلام - مصرف خود را ممنوع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But Simon's gnosis remained essentially Jewish and monotheistic, as did that of the Gnostic circles to which later parts of the New Testament allude.
[ترجمه گوگل]اما عرفان سیمون اساساً یهودی و توحیدی باقی ماند، همانطور که در محافل گنوسی که بخشهای بعدی عهد جدید به آن اشاره میکند، باقی ماند
[ترجمه ترگمان]اما gnosis (سیمون)اساسا یهودی و توحیدی، همان طور که از حلقه های Gnostic که بعدها قسمت هایی از عهد جدید به آن اشاره شد، باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما gnosis (سیمون)اساسا یهودی و توحیدی، همان طور که از حلقه های Gnostic که بعدها قسمت هایی از عهد جدید به آن اشاره شد، باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His monotheistic solution resolves the old strict dualism.
[ترجمه گوگل]راه حل توحیدی او ثنویت سخت قدیمی را حل می کند
[ترجمه ترگمان]راه حل توحیدی یک دوگانگی جدی قدیمی را حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راه حل توحیدی یک دوگانگی جدی قدیمی را حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In judeo - christianity and most monotheistic religions, objects can represent a view of the cosmos.
[ترجمه گوگل]در یهودیت - مسیحیت و بیشتر ادیان توحیدی، اشیاء می توانند نمایانگر نمایی از کیهان باشند
[ترجمه ترگمان]در مسیحیت - مسیحیت و بیشتر ادیان توحیدی، اشیا می توانند دیدگاه کیهان را نمایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مسیحیت - مسیحیت و بیشتر ادیان توحیدی، اشیا می توانند دیدگاه کیهان را نمایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The word natural, in the monotheistic sense, means in accordance with Gods design or in accordance with Gods natural law .
[ترجمه گوگل]کلمه طبیعی در معنای توحیدی به معنای مطابق با طرح خداوند یا مطابق با قانون طبیعی خداوند است
[ترجمه ترگمان]کلمه طبیعی به معنای یکتاپرستی، به معنی مطابق با طرح خداوند و یا مطابق با قانون طبیعی خداوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلمه طبیعی به معنای یکتاپرستی، به معنی مطابق با طرح خداوند و یا مطابق با قانون طبیعی خداوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید