monopoly

/məˈnɑːpəli//məˈnɒpəli/

معنی: انحصار، امتیاز انحصاری، کالای انحصاری
معانی دیگر: دربستگی، دربست بودن، حق انحصاری، تملک انحصاری، هر چیز انحصاری، فرآورده ی انحصاری، خدمات انحصاری

جمله های نمونه

1. the government's monopoly of cigarete production
انحصار دخانیات توسط دولت

2. he thinks he has a monopoly on intelligence
او فکر می کند که فقط خودش باهوش است.

3. a university education should not be a monopoly of any particular social class
آموزش دانشگاهی نباید در انحصار طبقه ی اجتماعی بخصوصی باشد.

4. In the past central government had a monopoly on television broadcasting.
[ترجمه مسعود کی منش] قبلا حکومت مرکزی انحصار پخش تلویزیونی را در اختیار خود داشت
|
[ترجمه گوگل]در گذشته دولت مرکزی انحصار پخش تلویزیونی را داشت
[ترجمه ترگمان]در گذشته، دولت مرکزی انحصار رادیو تلویزیون را به انحصار خود درآورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government is determined to protect its tobacco monopoly.
[ترجمه گوگل]دولت مصمم است از انحصار دخانیات خود محافظت کند
[ترجمه ترگمان]دولت مصمم است که از انحصار دخانیات محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Had he succeeded, he would have acquired a monopoly.
[ترجمه گوگل]اگر موفق می شد، انحصار را به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]اگر موفق شده بود، یک کالای انحصاری به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His monopoly of shipbuilding in that country has been established.
[ترجمه گوگل]انحصار کشتی سازی او در آن کشور برقرار شده است
[ترجمه ترگمان]تاسیس کارخانه کشتی سازی در آن کشور تاسیس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company has a virtual monopoly in this area of trade.
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای انحصار مجازی در این زمینه تجاری است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در این زمینه تجارت انحصاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Women do not have a monopoly on feelings of betrayal.
[ترجمه شیدا] احساس خیانت در انحصار بانوان نیست.
|
[ترجمه جواد کیهان] تنها زنان دچار احساس خیانت نمی شوند ( فقط مردان به زنان خیانت نمی کنند برعکسش هم اتفاق میوفته )
|
[ترجمه گوگل]زنان انحصار احساس خیانت را ندارند
[ترجمه ترگمان]زنان انحصار احساس خیانت را در انحصار خود ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Managers do not have a monopoly on stress.
[ترجمه جواد کیهان] تنها مدیران استرس نمی کشند بلکه کارمندان نیز دچار این قضیه هستند
|
[ترجمه گوگل]مدیران انحصار استرس را ندارند
[ترجمه ترگمان]مدیران دارای انحصار بر استرس نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A university education shouldn't be the monopoly of the minority whose parents are rich.
[ترجمه گوگل]تحصیلات دانشگاهی نباید در انحصار اقلیتی باشد که والدینشان ثروتمند هستند
[ترجمه ترگمان]آموزش دانشگاهی نباید تنها انحصار اقلیتی باشد که والدین آن ها ثروتمند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During each war the monopoly capitalists amassed fabulous wealth.
[ترجمه گوگل]در طول هر جنگ، سرمایه داران انحصاری ثروت افسانه ای جمع می کردند
[ترجمه ترگمان]در طی هر جنگ، سرمایه داران انحصاری ثروت عالی گرد آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You can't have a complete monopoly of the car I need to use it occasionally.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید انحصار کامل ماشینی را داشته باشید که من نیاز دارم گاهی از آن استفاده کنم
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید یک انحصار کامل در اتومبیل داشته باشید که من نیاز دارم گاهی از آن استفاده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This Act of Parliament guaranteed solicitors a monopoly on particular legal services.
[ترجمه گوگل]این قانون پارلمان به وکلا انحصار خدمات حقوقی خاص را تضمین می کرد
[ترجمه ترگمان]این قانون، وکلا را در خصوص خدمات قانونی خاص تضمین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In many countries tobacco is a government monopoly.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورها تنباکو یک انحصار دولتی است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورها تنباکو یک انحصار دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The company lost its monopoly on exporting beer to India.
[ترجمه گوگل]این شرکت انحصار صادرات آبجو به هند را از دست داد
[ترجمه ترگمان]شرکت حق انحصار خود را در صادرات آبجو به هند از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انحصار (اسم)
circumscription, restriction, monopoly

امتیاز انحصاری (اسم)
concession, monopoly

کالای انحصاری (اسم)
monopoly

تخصصی

[حسابداری] انحصار
[حقوق] (حق) انحصار، امتیاز انحصاری
[ریاضیات] امتیاز انحصاری، انحصار، حق انحصار

انگلیسی به انگلیسی

• exclusive control of a commodity or service in a particular market; total access or privilege to the exclusion of competitors
a monopoly is the control or possession of a particular thing by only one person or group.

پیشنهاد کاربران

امتیاز انحصاری
انحصارگری یا انحصارطلبی
noun
1 [count] a : complete control of the entire supply of goods or of a service in a certain area or market
The company has gained/acquired a ( virtual/near ) monopoly of/on/over the logging industry in this area.
...
[مشاهده متن کامل]

b : a large company that has a monopoly
The government passed laws intended to break up monopolies.
2 [singular] : complete ownership or control of something — usually on or ( chiefly Brit ) of
He seems to think he has a monopoly on the truth. [=to think that he is the only person who knows what is true]
Other forms: plural - lies

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : monopolize
✅️ اسم ( noun ) : monopoly / monopolization / monopolist
✅️ صفت ( adjective ) : monopolistic
✅️ قید ( adverb ) : _
سیطره اقتصادی یا سیاسی
انحصار
– creating a monopoly in the export of wool
– The government has a monopoly on rail travel
– a good education should not be the monopoly of the rich
– The government is determined to protect its tobacco monopoly
Complet control
مثال: No one big multinational has a monopoly over the fashion market
از کتاب vocab for ielts
monopoly ( اقتصاد )
واژه مصوب: انحصار
تعریف: وضعیتی که در آن یک بنگاه یا گروهی از بنگاه ها، کم وبیش کل بازار یک محصول را در اختیار دارند|||متـ . انحصار عرضه
to have a monopoly in/on sth = to have a complete control over sth داشتن کنترل و تسلط کامل بر چیزی
انحصارطلبی
In the world that you envision, there will inevitably be a competition between AI powers. "High - tech powers" is a better way to say it. And the propensity of high - tech is towards monopoly
. . . گرایش و میل طبیعی به سمت انحصار ( طلبی ) است
بچه ها monopoly یعنی مالک بودن یا داشتن کنترول از چیزی فقط توسط ( یک شخص یا یک گروه )
مثال: women don't have a monopoly on patient
ترجمه: زنان کنترول کامل در صبوری ندارند ( ( ( یعنی فقط زنان نیستن که در صبوری کنترل کامل دارند ) ) ) در جمله بالا Just یا only نیاورده ( یعنی درستش نیاوردن این تاکید هاست )
...
[مشاهده متن کامل]

این مثاله کتابه FCE هست. . .

Complete control
sole possession
انحصار یکجانبه/انحصار تک قطبی
exclusive
بازی مونوپولی
بازی رومیزی خرید و فروش املاک و دارایی ها
سرقفلی
ویژه شدگی
تک قطبی
انحصار تکی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس