monopolist

/məˈnɑːpələst//məˈnɒpəlɪst/

معنی: صاحب انحصار، انحصارگرای
معانی دیگر: انحصار طلب، دربست گر، وابسته بصاحب انحصار، سیاست انحصاری

جمله های نمونه

1. Smith said that Coleman was a dictator and monopolist, ruling with an iron hand in military and civil life.
[ترجمه گوگل]اسمیت گفت که کلمن یک دیکتاتور و انحصارگر بود و با دستی آهنین در زندگی نظامی و مدنی حکومت می کرد
[ترجمه ترگمان]اسمیت گفت که کلمن یک دیکتاتور و انحصارطلب است که با یک دست آهنین در زندگی نظامی و مدنی حکومت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The monopolist is normally considered to exploit consumers by charging a high price and thereby destroying some consumer surplus.
[ترجمه گوگل]معمولاً در نظر گرفته می شود که انحصارگر از طریق اعمال قیمت بالا از مصرف کنندگان استثمار می کند و در نتیجه مقداری مازاد مصرف کننده را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]انحصارطلب طبق معمول برای بهره برداری از مصرف کنندگان با شارژ یک قیمت بالا و در نتیجه از بین بردن برخی مازاد مصرف کننده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The monopolist produces an output Q M at a price P M thus equating marginal cost and marginal revenue.
[ترجمه گوگل]انحصارگر خروجی Q M را با قیمت P M تولید می کند، بنابراین هزینه نهایی و درآمد نهایی را برابر می کند
[ترجمه ترگمان]انحصارطلب یک خروجی Q M با قیمت P M تولید می کند، بنابراین هزینه حاشیه ای و درآمد حاشیه ای را برابر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Remember, too, that he is hardly ever a monopolist: he works in fierce competition with fellow scalpers.
[ترجمه گوگل]همچنین به یاد داشته باشید که او به ندرت یک انحصارگر نیست: او در رقابت شدید با اسکالپرهای دیگر کار می کند
[ترجمه ترگمان]این نکته را هم به خاطر داشته باشید که او به ندرت صاحب یک monopolist است؛ او در رقابت شدید با دوستان scalpers کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So, call Gu Ge natural monopolist please.
[ترجمه گوگل]بنابراین، لطفا با انحصار طبیعی Gu Ge تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، Gu را یک انحصارطلب طبیعی می نامند، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The model in this paper uses one multi-product monopolist and a continuum of consumers, and there is asymmetric information.
[ترجمه گوگل]مدل در این مقاله از یک انحصار چند محصولی و زنجیره ای از مصرف کنندگان استفاده می کند و اطلاعات نامتقارن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مدل در این مقاله از یک انحصارطلب چند محصول و یک زنجیره از مصرف کنندگان استفاده می کند، و اطلاعات نامتقارن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The government should valorize the natural monopolist products.
[ترجمه گوگل]دولت باید محصولات انحصاری طبیعی را ارزش گذاری کند
[ترجمه ترگمان]دولت باید محصولات انحصارطلب طبیعی را تحت فشار قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A monopolist does not gain by bundling its valuable good with an undesirable one.
[ترجمه گوگل]یک انحصارگر از بسته کردن کالای ارزشمند خود با کالای نامطلوب سودی نمی برد
[ترجمه ترگمان]انحصارطلب با بسته بندی خوب ارزشمند خود با یک فرد نامطلوب به دست نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They argue that a monopolist could deter potential competitors by bundling disparate products.
[ترجمه گوگل]آنها استدلال می کنند که یک انحصارگر می تواند رقبای بالقوه را با بسته بندی محصولات متفاوت منصرف کند
[ترجمه ترگمان]آن ها استدلال می کنند که یک انحصارطلب می تواند رقبای بالقوه را با بسته بندی محصولات نامتجانس بترساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He also came under attack in his capacity as a revenue farmer and would-be monopolist.
[ترجمه گوگل]او همچنین به عنوان یک کشاورز درآمد و انحصار طلب مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او همچنین تحت حمله به ظرفیت خود به عنوان یک کشاورز درآمد و یک انحصارطلب مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Social efficiency requires that prices be close to marginal cost but this will imply losses for the natural monopolist.
[ترجمه گوگل]کارایی اجتماعی مستلزم آن است که قیمت ها نزدیک به هزینه نهایی باشد، اما این امر متضمن ضرر برای انحصارطبیعی است
[ترجمه ترگمان]کارایی اجتماعی مستلزم آن است که قیمت ها نزدیک به هزینه نهایی باشند اما این به معنی ضرر در انحصارطلب طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Suppose you sat on the Monopolies and Mergers Commission and were investigating this monopolist.
[ترجمه گوگل]فرض کنید شما در کمیسیون انحصارات و ادغام ها نشسته اید و در حال تحقیق درباره این انحصارگر بودید
[ترجمه ترگمان]فرض کن که تو در کمیسیون انحصار و ادغام نشسته بودی و در حال بررسی این انحصارطلب بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dewey lived in an epoch when the American liberal capitalism was going toward the monopolist capitalism.
[ترجمه گوگل]دیویی در دوره ای زندگی می کرد که سرمایه داری لیبرال آمریکایی به سمت سرمایه داری انحصاری پیش می رفت
[ترجمه ترگمان]دیویی در عصری زندگی می کرد که سرمایه داری لیبرال آمریکا به سوی نظام کاپیتالیسم می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If it is a government bureaucracy or a powerful monopolist[Sentence dictionary], thats a loathsome but sustainable choice.
[ترجمه گوگل]اگر یک بوروکراسی دولتی یا یک انحصارگر قدرتمند [فرهنگ جملات] باشد، این یک انتخاب نفرت انگیز اما پایدار است
[ترجمه ترگمان]اگر یک پست بروکراسی دولتی یا یک انحصارطلب قدرتمند باشد، یک انتخاب ساده اما پایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Take Italy's colorful prime minister, Silvio Berlusconi (No. who is a politician, a media monopolist and owner of soccer powerhouse A. C. Milan.
[ترجمه گوگل]سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر رنگارنگ ایتالیا را در نظر بگیرید (شماره ای که یک سیاستمدار، انحصارطلب رسانه ای و مالک قدرت فوتبال A C Milan است
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر رنگین ایتالیا، سیلویو برلوسکونی (شماره who)که یک سیاست مدار است، یک انحصارطلب رسانه و مالک تیم ملی فوتبال A ج میلان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صاحب انحصار (اسم)
monopolist

انحصارگرای (اسم)
monopolist

انگلیسی به انگلیسی

• advocate of monopolism; one who has a monopoly, exclusive controller of a commodity or service in a particular market

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : monopolize
✅️ اسم ( noun ) : monopoly / monopolization / monopolist
✅️ صفت ( adjective ) : monopolistic
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس