monomial

/moʊˈnoʊmiːəl//mɒˈnəʊmɪəl/

(زیست شناسی - رده بندی و نام گذاری - نامی که مرکب از تنها یک واژه است) تک نام، تک حرفی، دارای فقط یک جمله، یک زمانی، یک اصطلاحی

جمله های نمونه

1. The successful application of monomial technology must rely on the whole assembly process of effective supply chain control system and the environment.
[ترجمه گوگل]کاربرد موفقیت آمیز فناوری مونومیال باید بر کل فرآیند مونتاژ سیستم کنترل زنجیره تامین موثر و محیط متکی باشد
[ترجمه ترگمان]کاربرد موفق تکنولوژی monomial باید بر کل فرآیند مونتاژ سیستم کنترل زنجیره تامین موثر و محیط تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The function diagram construction form are monomial series, select series, paralleling series, mixed series etc, it is decided on actual system control requirement. . .
[ترجمه گوگل]شکل ساخت نمودار تابع عبارت است از سری های یکنواخت، سری های انتخابی، سری های موازی، سری های مخلوط و غیره، بر اساس نیاز کنترل واقعی سیستم تصمیم گیری می شود
[ترجمه ترگمان]شکل ساختمان نمودار تابع سری، سری انتخاب، سری paralleling و غیره هستند، و در مورد نیاز کنترل سیستم واقعی تصمیم گیری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The function diagram construction form are monomial series, select series, paralleling series, mixed series etc, it is decided on actual system control requirement and characteristic.
[ترجمه گوگل]شکل ساخت نمودار تابع عبارت است از سری های یکنواخت، سری های انتخابی، سری های موازی، سری های مختلط و غیره، در مورد نیاز و مشخصه کنترل واقعی سیستم تصمیم گیری می شود
[ترجمه ترگمان]شکل ساختمان نمودار تابع سری، سری انتخاب، سری paralleling، سری mixed و غیره هستند، که در مورد نیاز کنترل سیستم واقعی و مشخصه تصمیم گیری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Students in control group applied traditional monomial nursing experiment teaching method.
[ترجمه گوگل]دانشجويان گروه كنترل از روش تدريس آزمايش پرستاري مونوميال سنتي استفاده كردند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در گروه کنترل از روش تدریس experiment سنتی استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The system adopted method of monomial charging and adapt to invite public bidding and tender for engineering and final accounting of item.
[ترجمه گوگل]این سیستم روش شارژ یکنواخت و انطباق برای دعوت از مناقصه عمومی و مناقصه برای مهندسی و حسابداری نهایی اقلام را اتخاذ کرد
[ترجمه ترگمان]این سیستم روشی برای شارژ مجدد و انطباق با دعوت و مناقصه عمومی برای مهندسی و حسابداری نهایی مورد را اتخاذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The algorithm uses primary decomposition of monomial ideals as the principal tool.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم از تجزیه اولیه ایده آل های یکپارچه به عنوان ابزار اصلی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم از تجزیه اولیه of monomial به عنوان ابزار اصلی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper presents the construction of the shape functions using the monomial basic function and describes the properties of the shape functions.
[ترجمه گوگل]این مقاله ساخت توابع شکل را با استفاده از تابع پایه یکپارچه ارائه می‌کند و ویژگی‌های توابع شکل را توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله ساختار توابع شکل با استفاده از تابع پایه monomial را نشان می دهد و ویژگی های توابع شکل را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The algorithm utilizes the common nullspace of a set of fourth-order cumulant matrices of the output signals to identify an unknown MIMO channel impulse response up to a constant monomial matrix.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم از فضای تهی مشترک مجموعه ای از ماتریس های تجمعی مرتبه چهارم سیگنال های خروجی برای شناسایی پاسخ ضربه ای کانال MIMO ناشناخته تا یک ماتریس مونومی ثابت استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم از nullspace مشترک مجموعه ای از ماتریس های cumulant مرتبه چهارم از سیگنال های خروجی برای شناسایی یک واکنش تکانه ای کانال MIMO ی ناشناخته به یک ماتریس monomial ثابت بهره می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At last, we analyze the risk assessment result from a monomial and a whole perspective, respectively, giving detailed risk process suggestions subsequently.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما نتیجه ارزیابی ریسک را به ترتیب از یک چشم انداز یکپارچه و کلی تجزیه و تحلیل می کنیم و متعاقباً پیشنهادات فرآیند ریسک را ارائه می دهیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما نتایج ارزیابی ریسک را به ترتیب از یک monomial و یک دیدگاه کامل مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم، و متعاقبا پیشنهادها فرآیند ریسک را ارایه می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This algorithm utilizes the common nullspace of a set of fourth-order cumulant matrices to identify an unknown MIMO channel impulse response up to a constant monomial matrix.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم از فضای خالی مشترک مجموعه‌ای از ماتریس‌های تجمعی مرتبه چهارم برای شناسایی یک پاسخ ضربه کانال MIMO ناشناخته تا یک ماتریس تک‌جمعی ثابت استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم از nullspace مشترک یک مجموعه از ماتریس های cumulant مرتبه چهارم استفاده می کند تا یک واکنش تکانه ای کانال MIMO ی ناشناخته را به یک ماتریس monomial ثابت شناسایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Recent study results show that combined forecast model approach enjoys more precise forecast than monomial forecast approach.
[ترجمه گوگل]نتایج مطالعه اخیر نشان می‌دهد که رویکرد مدل پیش‌بینی ترکیبی از پیش‌بینی دقیق‌تری نسبت به رویکرد پیش‌بینی تک‌جمعی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]نتایج مطالعه اخیر نشان می دهد که رویکرد مدل پیش بینی ترکیبی پیش بینی دقیق تر تری نسبت به رویکرد پیش بینی monomial دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The drying dynamic model of vacuum drying was tally with the model of monomial spread.
[ترجمه گوگل]مدل دینامیکی خشک کردن خشک کردن خلاء با مدل گسترش یکپارچه مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]مدل دینامیک خشک کردن of با مدل انتشار monomial محاسبه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the view of teaching, skills can be divided into special ability, subject ability, category ability, and monomial technical ability.
[ترجمه گوگل]از نظر تدریس، مهارت ها را می توان به توانایی ویژه، توانایی موضوعی، توانایی طبقه بندی و توانایی فنی یکپارچه تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه تدریس، مهارت ها را می توان به توانایی خاص، توانایی طبقه بندی، توانایی گروه و توانایی فنی monomial تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These high precision instruments are more than 20 kinds and widely used for oil industry to measure the monomial parameters of taper, pitch and height screw for oil pipe, canola and drill shank.
[ترجمه گوگل]این ابزار دقیق بیش از 20 نوع هستند و به طور گسترده برای صنعت نفت برای اندازه گیری پارامترهای یکنواختی پیچ مخروطی، گام و ارتفاع برای لوله روغن، کانولا و ساقه مته استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]این ابزار دقت بالا بیش از ۲۰ نوع و به طور گسترده برای صنعت نفت برای اندازه گیری پارامترهای monomial شمع، گام و پیچ ارتفاع برای لوله نفت، کلزا و shank مته استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] یک جمله ای، تک جمله ای، چندجمله ای، چندجمله ای تکین

انگلیسی به انگلیسی

• one term or letter (algebra)
made of one term; of a monomial (algebra)

پیشنهاد کاربران

Mono به معنی یک ( one ) و Nomial به معنی عدد ( number ) که معنی تک جمله ای میدهد.
monomial ( ریاضی )
واژه مصوب: تک جمله ای
تعریف: عبارتی جبری که فقط شامل یک جمله به صورت حاصل ضرب عدد و توانی از متغیر است

بپرس