monolith

/ˈmɑːnəˌlɪθ//ˈmɒnəlɪθ/

معنی: یکپارچه، تکسنگی، دارای یک سنگ
معانی دیگر: هر چیز که از یک قطعه سنگ درست شده باشد، (معماری یا مجسمه سازی) تک سنگ

جمله های نمونه

1. this column is a monolith
این ستون از یک قطعه سنگ درست شده است.

2. So Moon-Watcher stared at the crystal monolith with unblinking eyes, while his brain lay open to its still uncertain manipulations.
[ترجمه گوگل]بنابراین مون-واچر با چشمانی که پلک نمی زند به یکپارچه کریستالی خیره شد، در حالی که مغزش برای دستکاری های هنوز نامشخصش باز بود
[ترجمه ترگمان]نگهبان به طرف مونولیت قدم بر می دارد، در حالی که مغزش باز هم باز است، در حالی که مغزش باز هم باز است و هنوز نامطمئن به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Impossibly, incredibly, it was no longer a monolith rearing high above a flat plain.
[ترجمه گوگل]به طور غیرممکن، به طرز باورنکردنی، دیگر یک تکه نبود که بر فراز یک دشت هموار رشد می کرد
[ترجمه ترگمان]به طرزی باور نکردنی، دیگر یک مونولیت فاصله نداشت که بر روی یک دشت صاف قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The great monolith of my ambition.
[ترجمه گوگل]یکپارچگی بزرگ جاه طلبی من
[ترجمه ترگمان]The بزرگ جاه طلبی من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Women, of course, are not a monolith, any more than men are.
[ترجمه گوگل]زنان، البته، بیش از مردان یکپارچه نیستند
[ترجمه ترگمان]البته زنان بیش از مردان یک مونولیت نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. MONOLITH - Industrieb? den GmbH Altenburg deals in Floor, Industrial floors, flooring as well as with floors.
[ترجمه گوگل]MONOLITH - Industrieb؟ den GmbH Altenburg در زمینه کف، کف‌های صنعتی، کف‌پوش و همچنین کف‌ها می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]MONOLITH - Industrieb؟ شرکت GmbH Altenburg در کف، کف صنعتی، کفپوش و کف زمین سرو کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. View of the mosaiced ceiling resting on monolith columns.
[ترجمه گوگل]نمای سقف موزاییک شده بر روی ستون های یکپارچه
[ترجمه ترگمان]نمای سقف mosaiced بر روی ستون های مونولیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dynamic studies were also performed for the prepared monolith and the pelletized commercial Norit - B 4 activated carbon.
[ترجمه گوگل]مطالعات دینامیکی نیز برای یکپارچه تهیه شده و کربن فعال تجاری Norit - B4 انجام شد
[ترجمه ترگمان]مطالعات پویا نیز برای the آماده شده و the تجاری pelletized - B فعال شده انجام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This has resulted in the fracturing of the monolith.
[ترجمه گوگل]این منجر به شکستگی یکپارچه شده است
[ترجمه ترگمان]این منجر به شکست مونولیت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The kind of waiting, of a monolith, that wears out time.
[ترجمه گوگل]نوعی انتظار، یکپارچه، که زمان را فرسوده می کند
[ترجمه ترگمان]نوعی انتظار، از یک مونولیت، که زمان می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Smaller length of monolith and larger channel width decrease the regeneration time of the whole monolith .
[ترجمه گوگل]طول کوچکتر یکپارچه و عرض کانال بزرگتر زمان بازسازی کل یکپارچه را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]طول کوچک تر مونولیت و عرض کانال بزرگ تر زمان بازسازی کل مونولیت را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Acidic gas or water can also ruin the monolith.
[ترجمه گوگل]گاز یا آب اسیدی نیز می تواند یکپارچه را خراب کند
[ترجمه ترگمان]گاز یا آب Acidic نیز می تواند مونولیت را خراب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's still a monolith in its own right that deservesba closer look.
[ترجمه گوگل]این هنوز هم در نوع خود یکپارچه است که شایسته نگاه دقیق تر است
[ترجمه ترگمان]هنوز یک مونولیت در سمت راست خودش است که به نظر نزدیک تر می ایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Above: The apes and the monolith: "2001: A Space Odyssey" (Stanley Kubrick, 19
[ترجمه گوگل]بالا: میمون ها و یکپارچه: "2001: یک ادیسه فضایی" (استنلی کوبریک، 19)
[ترجمه ترگمان]بالا: میمون ها و مونولیت: \"۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی\" (استنلی کوبریک، ۱۹ ساله)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یکپارچه (اسم)
monolith

تکسنگی (اسم)
monolith

دارای یک سنگ (اسم)
monolith

تخصصی

[عمران و معماری] مونولیت - یکپارچه
[زمین شناسی] تک سنگ
[] تک سنگ

انگلیسی به انگلیسی

• stone column, great stone, stone monument
a monolith is a very large, upright piece of stone. some monoliths were erected in ancient times.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: A large, upright stone or a unified, powerful entity 🏛️
🔍 مترادف: Monument
✅ مثال: The ancient monolith stood tall in the center of the desert, a symbol of past civilizations.
( به طعنه ) غول سیاسی - غول اقتصادی
سنگواره - سنگ بنا
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: تکسنگ

⚫ نگارش به خط لاتین: Taksang

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی
...
[مشاهده متن کامل]


⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : monolith
✅️ صفت ( adjective ) : monolithic
✅️ قید ( adverb ) : monolithically
monolith ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: تک سنگ
تعریف: نوعی افراشته سنگ غالباً به شکل هِرم سنگ یا میل سنگ یا ستون یا هر سازۀ یادمانی یا کنده کاری شده
تک سنگ قائم
تک سنگ // تکه ای از سنگی بزرگ تر
مجسمه یا لوحه یا ستون یا بنا و غیره در بزرگداشت شخص یا رویداد
a big piece of stone or rock what is usually built as a monument or part of a building

بپرس