monogamy

/məˈnɑːɡəmi//məˈnɒɡəmi/

معنی: یک شوهری، داشتن یک همسر، یک زنی، تک گایی
معانی دیگر: (داشتن فقط یک همسر در آن واحد) تک همسری، (نادر) فقط یک بار زناشویی کردن در تمام عمر

جمله های نمونه

1. Monogamy is rare in most animal groups, but is common among birds.
[ترجمه احمد صولتی] تک همسری در اکثر گونه های حیوانی به ندرت اتفاق میفته، اما در میان پرندگان رایجه
|
[ترجمه گوگل]تک همسری در اکثر گروه های جانوری نادر است، اما در بین پرندگان رایج است
[ترجمه ترگمان]Monogamy در اکثر گروه های حیوانات نادر است اما در میان پرندگان رایج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. People still opt for monogamy and marriage.
[ترجمه گوگل]مردم هنوز تک همسری و ازدواج را انتخاب می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم هنوز هم ازدواج و ازدواج را انتخاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In many non-Western societies, however, monogamy has never dominated.
[ترجمه گوگل]با این حال، در بسیاری از جوامع غیرغربی، تک همسری هرگز غالب نبوده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، در بسیاری از جوامع غیر غربی، تکگانی هرگز تسلط پیدا نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Monogamy is universal but adultery frequent.
[ترجمه گوگل]تک همسری جهانی است، اما زنای متداول است
[ترجمه ترگمان]زناکاری شایع است، اما زنای محصنه مکرر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But under a regime of monogamy there are limits.
[ترجمه گوگل]اما تحت رژیم تک همسری محدودیت هایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما در رژیم تکگانی، محدودیت هایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It has not done so, however, by imposing monogamy on them.
[ترجمه گوگل]اما با تحمیل تک همسری بر آنها این کار را انجام نداده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، این کار با تحمیل تکگانی به روی آن ها صورت نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not that socially imposed monogamy need extend to captive slaves.
[ترجمه گوگل]نه این که نیاز به تک همسری تحمیلی اجتماعی به بردگان اسیر گسترش یابد
[ترجمه ترگمان]نه اینکه وضع اجتماعی تحمیلی از نظر اجتماعی مستلزم گسترش بردگان اسیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Serial multipartnerism, which can also be called serial monogamy, means having partners one at a time.
[ترجمه گوگل]چند شریک‌گرایی سریالی که می‌توان آن را تک‌همسری سریالی نیز نامید، به معنای داشتن یک شریک در یک زمان است
[ترجمه ترگمان]سریال سریال، که می تواند به عنوان تکگانی سریال نیز خوانده شود، به معنی داشتن شریک در یک زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The next commonest is monogamy - one male paired with one female.
[ترجمه گوگل]متداول بعدی تک همسری است - یک مرد با یک زن
[ترجمه ترگمان]عادی ترین کار داشتن یک زن و یک زن با یک زن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But those who dismiss monogamy as a strategy fail to consider the long-term consequences of maintaining a culture of promiscuity.
[ترجمه گوگل]اما کسانی که تک همسری را به عنوان یک استراتژی رد می کنند، عواقب بلندمدت حفظ فرهنگ هرزگی را در نظر نمی گیرند
[ترجمه ترگمان]اما کسانی که تکگانی را به عنوان یک استراتژی نادیده می گرفتند، پیامدهای بلندمدت حفظ فرهنگ بی بندوباری را در نظر می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In monogamy, a single male pairs with a single female.
[ترجمه گوگل]در تک همسری، یک مرد مجرد با یک زن مجرد جفت می شود
[ترجمه ترگمان]در تکگانی، یک جفت مرد مجرد با یک زن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some females are firm in monogamy, but many more go in for manifold males.
[ترجمه گوگل]برخی از زنان در تک همسری محکم هستند، اما بسیاری دیگر به دنبال نرهای چندگانه هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از زنان در تکگانی شرکت دارند، اما بسیاری از آن ها برای نرها به خانه می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It seems unlikely that monogamy is a natural state for the human animal.
[ترجمه گوگل]بعید به نظر می رسد که تک همسری یک حالت طبیعی برای حیوان انسان باشد
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که تکگانی یک حالت طبیعی برای حیوان انسان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Monogamy and sexual morality are extremely important to conservatives in the age of AIDS.
[ترجمه گوگل]تک همسری و اخلاق جنسی برای محافظه کاران در عصر ایدز بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]Monogamy و اخلاق جنسی برای محافظه کاران در عصر ایدز بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Family, monogamy, romance. Everywhere exclusiveness, a narrow channelling of impulse and energy. Aldous Huxley
[ترجمه گوگل]خانواده، تک همسری، عاشقانه انحصار در همه جا، کانالی باریک از انگیزه و انرژی آلدوس هاکسلی
[ترجمه ترگمان]خانواده، تکگانی، عشق و عاشقی همه جا exclusiveness و a از انرژی و انرژی Aldous هاکسلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک شوهری (اسم)
monandry, monogamy

داشتن یک همسر (اسم)
monogamy

یک زنی (اسم)
monogamy, monogyny

تک گایی (اسم)
monogamy

انگلیسی به انگلیسی

• marriage to one person at a time; having only one mate at a time (zoology)
monogamy is the custom of being married to only one person at a time.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : monogamy / monogamist
✅️ صفت ( adjective ) : monogamous
✅️ قید ( adverb ) : monogamously
Monogamy is a relationship with only one partner at a time, rather than multiple partner
تک همسری یا تک زامی یکی از گرایش های جفت گیرانه در انسان و دیگر جانوران است و در تقابل با چندهمسری قرار می گیرد.
البته معنای آن فراتر از ازدواج است و می توان تک شریک ( جنسی یا عاطفی ) هم معنا کرد.
مسعود ، برادر من فک نمیکنم اینجا برای گفتن عقاید شخصی باشه، اینجا یه سایت برای انگلیسیه
در رابطه با Terra تنها در کشورهای اسلامی هست که مردا چندتا زن دارن و این مختص مسلموناست و این رابطه اصلا جزو دسته ی Poly نیستش. در کشور های سکولار اکثریت در یک رابطه تک همسری هستن و اونهایی که نیستن میتونن زن باشن یا مرد.
monogamy ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تک‏کامی
تعریف: الگویی از آمیزش که در آن افراد نر و ماده در طی فصل زادآوری تنها با یک فرد آمیزش دارند|||متـ . تک همسری
تک همسرداری
Monogamy : تک همسری/در واقع یه دایره است که وقتی میفتی توش نباید ازش خارج بشی و فقط باید دونفر توش باشن تو و همسرت. رابطه ای که بر اساس اعتماد بنا میشه
Polygamy : چند همسری/رابطه ای که میتونه یه مرد چندتا زن داشته باشه یا یه زن چندتا شوهر داشته باشه که وجود داره ولی کمتر شایعه بیشتر یه مرد چندتا زن میگیره ولی یسری کشورها آزاد میدوننش
...
[مشاهده متن کامل]

Monogamous relationship : رابطه ی تک همسری - رابطه ای که بر پایه اعتماد بناشده و در ابتدا زوجین به هم قول میدن که فقط باهم باشن و تا آخر عمر با هیچکس دیگه ای رابطه جنسی جز هم نداشته باشن و همه رازهاشون برا هم باشه. توی ایران این رابطه شایع ترینه
Monogamous person : مرد تک زنه - زن تک شوهر
Polygamous person : مردی که چندتا زن داره - زنی که چندتا مرد داره

من به عنوان یک مرد، با تک همسری، تک عشقی موافق هستم. یک انسان نمیتواند همزمان عاشق چند زن یا مرد باشد. اگر کسی چنین ادعایی بکند، صداقت ندارد.
نداشتن تعدد زوجات
یک همسر داشتن
تک همسری
یکپارچگی ، داشتن همسر ( تاج سرم )
Love to mohsen
عشق به محسن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس