1. The subject of monody is one of the signs to poems.
[ترجمه گوگل]موضوع مونودی یکی از نشانه های اشعار است
[ترجمه ترگمان]موضوع of یکی از نشانه های اشعار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موضوع of یکی از نشانه های اشعار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Monody shall not wake the mariner.
[ترجمه گوگل]مونودی نباید دریانورد را بیدار کند
[ترجمه ترگمان]monody را بیدار نخواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]monody را بیدار نخواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The cartoon is very elegiac, it's a monody of the holy creature, a rare scene only in the length and breadth of the land of the highest land of the earth.
[ترجمه گوگل]کارتون بسیار مرثیه ای است، مونودی مخلوق مقدس است، صحنه ای نادر فقط در طول و عرض سرزمین مرتفع ترین سرزمین زمین
[ترجمه ترگمان]این کارتون واقعا elegiac است، این a از موجودات مقدس است، صحنه ای نادر که فقط در طول و طول سرزمین بالاترین سرزمین زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کارتون واقعا elegiac است، این a از موجودات مقدس است، صحنه ای نادر که فقط در طول و طول سرزمین بالاترین سرزمین زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The words and characters he had touched are lining up in front of his tombstone, waiting to sing a cheerfully monody for him.
[ترجمه گوگل]کلمات و شخصیت هایی که او لمس کرده بود در مقابل سنگ قبرش صف کشیده اند و منتظرند تا مونودی شادی را برای او بخوانند
[ترجمه ترگمان]کلمات و characters که او لمس کرده بود جلوی سنگ قبر او سیخ شده بود و منتظر بود که با خوش رویی برایش آواز بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلمات و characters که او لمس کرده بود جلوی سنگ قبر او سیخ شده بود و منتظر بود که با خوش رویی برایش آواز بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You don't know fat is your natural enemy and ugly is your monody .
[ترجمه گوگل]نمی دانی چربی دشمن طبیعی توست و زشت موندی توست
[ترجمه ترگمان]تو نمی دانی که این دشمن، دشمن طبیعی و زشت تو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو نمی دانی که این دشمن، دشمن طبیعی و زشت تو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And the ensemble playing style in early Europe, as in China, is a type of monody in which all instruments play versions of the same melody.
[ترجمه گوگل]و سبک نوازندگی گروه در اروپای اولیه، مانند چین، نوعی مونودی است که در آن همه سازها نسخه هایی از یک ملودی را می نوازند
[ترجمه ترگمان]و سبک نوازندگی گروه در اوایل اروپا، مانند چین، نوعی of است که در آن همه ابزارهای موسیقی همان ملودی را بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و سبک نوازندگی گروه در اوایل اروپا، مانند چین، نوعی of است که در آن همه ابزارهای موسیقی همان ملودی را بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید