monocracy

/məˈnɑːkrəsiː//mɒˈnɒkrəsɪ/

(حکومت) تک سالاری، حکومت مستقل، حکومت انفرادی

جمله های نمونه

1. The citizen politics is a kind of monocracy politics, and the law is the body of people's will.
[ترجمه گوگل]سیاست شهروندی نوعی سیاست تک‌سالاری است و قانون بدنه اراده مردم است
[ترجمه ترگمان]سیاست شهروندی نوعی سیاست monocracy است و قانون اراده مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Everywhere US Army goes, it will overthrow monocracy.
[ترجمه گوگل]ارتش ایالات متحده به هر کجا برود، انحصار سالاری را سرنگون خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]همه جا ارتش آمریکا می رود، monocracy را سرنگون خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We should cultivate the monocracy culture along the rational value orientation to further the man' s comprehensive development.
[ترجمه گوگل]ما باید فرهنگ تک‌سالاری را در راستای جهت‌گیری ارزشی عقلانی پرورش دهیم تا توسعه همه جانبه انسان را پیش ببریم
[ترجمه ترگمان]ما باید فرهنگ monocracy را در امتداد جهت منطقی ارزش عقلانی برای توسعه جامع تر این فرد پرورش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The national monocracy is dealing with the national relationship based on the consummate national laws.
[ترجمه گوگل]انحصار ملی با روابط ملی بر اساس قوانین ملی کامل سروکار دارد
[ترجمه ترگمان]The ملی در حال رسیدگی به روابط ملی براساس قوانین بی نظیر ملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Monocracy isn't a disaster, tyranny and corruption are.
[ترجمه گوگل]مونوکراسی فاجعه نیست، استبداد و فساد است
[ترجمه ترگمان]Monocracy یک فاجعه، استبداد و فساد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The procedure and rules of budgeting grounded on monocracy, as the paper, are not the sufficient condition to ensure performance of budgeting process.
[ترجمه گوگل]رویه و قواعد بودجه‌ریزی مبتنی بر انحصار سالاری، به‌عنوان مقاله، شرط کافی برای تضمین اجرای فرآیند بودجه‌ریزی نیست
[ترجمه ترگمان]رویه و مقررات بودجه بر پایه monocracy، به عنوان مقاله، شرایط کافی برای تضمین عملکرد فرآیند بودجه بندی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lack of the Right to judicial remedy of Suspects physical protection is not suitable for China which makes great efforts to construct monocracy country.
[ترجمه گوگل]فقدان حق دفاع قضایی از حمایت فیزیکی مظنونان برای چین که تلاش زیادی برای ساختن کشور تک‌سالاری انجام می‌دهد مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]فقدان حق انتخاب قضایی مظنونان برای محافظت فیزیکی، برای چین مناسب نیست که تلاش های زیادی را برای ساخت کشور monocracy انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From the research, the author thinks that an expansion tendency exists in domestic criminal law, which is adverse to the protection of civil rights and the realization of monocracy.
[ترجمه گوگل]با توجه به تحقیق، نگارنده بر این باور است که در حقوق کیفری داخلی یک گرایش گسترشی وجود دارد که با حفظ حقوق شهروندی و تحقق تک‌سالاری مخالف است
[ترجمه ترگمان]از این تحقیق، نویسنده فکر می کند که گرایش توسعه در قانون جزایی داخلی وجود دارد که مغایر با حمایت از حقوق مدنی و تحقق of می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Party rights are the outcome and symbol of modern democracy and monocracy, which possess the nature of legitimacy and democracy.
[ترجمه گوگل]حقوق حزبی نتیجه و نماد دموکراسی و انحصارگرایی مدرن است که ماهیت مشروعیت و دموکراسی دارد
[ترجمه ترگمان]حقوق حزب نتیجه و نماد دموکراسی و دموکراسی مدرن است که ماهیت مشروعیت و دموکراسی را در اختیار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Along with advance of Chinese law convert, a good many things of Chinese law institutional tradition that exclude modern monocracy unfold increasingly . Right consciousness is one of them.
[ترجمه گوگل]همراه با پیشرفت قانون چین، بسیاری از چیزهای سنت نهادی حقوق چین که انحصارگرایی مدرن را حذف می کند، به طور فزاینده ای آشکار می شود آگاهی درست یکی از آنهاست
[ترجمه ترگمان]همراه با پیشرفت قانون چین، بسیاری از چیزهای سنتی قانون اساسی چین که monocracy مدرن را مستثنی می کنند به طور فزاینده ای آشکار می شوند آگاهی درست یکی از آنهاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The construction of the harmonious society is relay on the boost of the law and it must recur to the practice of monocracy.
[ترجمه گوگل]ساختن جامعه‌ی هماهنگ، رله‌ای بر تقویت قانون است و باید به رویه‌ی تک‌سالاری بازگردد
[ترجمه ترگمان]ساخت این جامعه هماهنگ موجب تقویت قانون می شود و باید به روش of نیز تکرار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is the requirement and the outcome of the development of the monocracy society, which also reflects and accelerates a spirit of times of dialogue, multiple value, and win-win situation.
[ترجمه گوگل]این لازمه و نتیجه توسعه جامعه تک‌سالاری است که روحیه زمان‌های گفتگو، ارزش‌های چندگانه و موقعیت برد-برد را منعکس و تسریع می‌کند
[ترجمه ترگمان]این الزام و نتیجه توسعه جامعه monocracy است که همچنین روح زمانه گفتگو، ارزش چندگانه و موقعیت برد - برد را منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To implement university non-administration reformation, the first thing is to realize its autonomy and monocracy.
[ترجمه گوگل]برای اجرای اصلاحات غیر اداری دانشگاه، اولین چیز این است که خودمختاری و انحصار آن را محقق کنیم
[ترجمه ترگمان]برای اجرای اصلاح غیر مدیریتی دانشگاه، اولین چیزی که باید به رسمیت شناختن استقلال و استقلال آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In order to add brick and tiles to the construction of criminal monocracy in our country, we need to construct character evidence rules in our country.
[ترجمه گوگل]برای افزودن آجر و کاشی به ساخت مونوکراسی جنایتکار در کشورمان، باید قوانین شواهد شخصیتی را در کشور خود بسازیم
[ترجمه ترگمان]به منظور اضافه کردن آجر و کاشی به ساختمان of در کشور ما، ما باید قوانین شواهد اخلاقی در کشورمان بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• autocracy, dictatorship, government by one individual

پیشنهاد کاربران

monocracy ( باستان شناسی )
واژه مصوب: تک سالاری
تعریف: نظامی سیاسی که در آن زمام حکومت در دست یک فرد قرار دارد
مجموعه حکومت هایی که به وسیله یک نفر اداره میشود مونوکراسی یا حکومت تک سالاری میگویند. حکومت های استبدادی و دیکتاتوری

بپرس