monoclonal

/ˌmɑːnəˈkloʊnəl//ˌmɑːnəˈkləʊnəl/

(زیست شناسی) تک تاگی

جمله های نمونه

1. Stable class I molecules were recovered with the monoclonal antibody W6/3
[ترجمه گوگل]مولکول های کلاس I پایدار با آنتی بادی مونوکلونال W6/3 بازیابی شدند
[ترجمه ترگمان]کلاس پایدار من با آنتی بادی مونوکلونال W۶ \/ ۳ بازیابی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In addition the monoclonal antibody showed weak cross reactivity with epithelium.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این آنتی بادی مونوکلونال واکنش متقاطع ضعیفی با اپیتلیوم نشان داد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آنتی بادی مونوکلونال، واکنش پذیری عرضی ضعیف با بافت پوششی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This monoclonal antibody shows no cross reactivity with transforming growth factor alpha.
[ترجمه گوگل]این آنتی بادی مونوکلونال هیچ واکنش متقابلی با فاکتور رشد تبدیل کننده آلفا نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان]این آنتی بادی مونوکلونال reactivity را با تبدیل عامل رشد آلفا نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. FIG. 1 Binding of anti-cadherin monoclonal antibodies to cadherins expressed by epidermal Langerhans cells and keratinocytes.
[ترجمه گوگل]شکل 1 اتصال آنتی بادی های مونوکلونال ضد کادرین به کادرین های بیان شده توسط سلول های لانگرهانس اپیدرمی و کراتینوسیت ها
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ اتصال آنتی بادی مونوکلونال - به cadherins که توسط سلول های Langerhans و keratinocytes بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A panel of monoclonal antibodies were used to characterise the gastric lymphoma in all 50 patients who had undergone surgery.
[ترجمه گوگل]پانلی از آنتی بادی های مونوکلونال برای مشخص کردن لنفوم معده در تمام 50 بیمار که تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند استفاده شد
[ترجمه ترگمان]یک پانل پادتن در هر ۵۰ سالگی که به عمل جراحی مبتلا شده بود، to و characterise نام داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An irrelevant monoclonal antibody, J to human small intestinal brush border membranes served as a negative control.
[ترجمه گوگل]یک آنتی بادی مونوکلونال بی ربط، J به غشای مرزی برس روده کوچک انسان به عنوان یک کنترل منفی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]آنتی بادی مونوکلونال irrelevant، J به غشا مرزی کوچک روده انسان، به عنوان یک کنترل منفی عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The data have been verified immunohistochemically using the monoclonal antibody Ki-6to show a reduction in the labelling index.
[ترجمه گوگل]داده ها به صورت ایمونوهیستوشیمیایی با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال Ki-6 تأیید شده اند تا کاهش شاخص برچسب گذاری را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]داده ها با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال Ki، تایید شدند تا کاهشی را در شاخص labelling نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He talks a lot these days about monoclonal antibodies.
[ترجمه گوگل]او این روزها در مورد آنتی بادی های مونوکلونال زیاد صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]او این روزها در مورد آنتی بادی مونوکلونال صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Due to the presence of this monoclonal protein, the serum total protein will be elevated.
[ترجمه گوگل]به دلیل وجود این پروتئین مونوکلونال، پروتئین کل سرم افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]به خاطر حضور این پروتئین مونوکلونال، پروتئین کل سرم بالا خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The monoclonal antibody that we used is as sensitive to halofantrine as to its main metabolite, whose half-life exceeds 3 days.
[ترجمه گوگل]آنتی بادی مونوکلونالی که ما استفاده کردیم به اندازه متابولیت اصلی آن که نیمه عمر آن بیش از 3 روز است به هالوفانترین حساس است
[ترجمه ترگمان]آنتی بادی مونوکلونال که ما از آن استفاده کردیم، به اندازه متابولیت های اصلی اش، که نیمی از عمر آن از ۳ روز تجاوز می کند، حساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The monoclonal antibodies work by combating the T-Lymphocytes and other threatening cells.
[ترجمه گوگل]آنتی بادی های مونوکلونال با مبارزه با لنفوسیت های T و سایر سلول های تهدید کننده کار می کنند
[ترجمه ترگمان]آنتی بادی مونوکلونال که با مبارزه با T - Lymphocytes و دیگر سلول های تهدید کننده کار می کند، کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Monoclonal antibodies against pre-S proteins have recently become available for tissue staining.
[ترجمه گوگل]آنتی بادی های مونوکلونال علیه پروتئین های pre-S اخیراً برای رنگ آمیزی بافت در دسترس قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]آنتی بادی monoclonal در برابر پروتیین های قبل از S اخیرا برای رنگ آمیزی بافت در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We have raised five monoclonal antibodies against a synthetic dodecapeptide of A-gliadin.
[ترجمه گوگل]ما پنج آنتی بادی مونوکلونال علیه دودکاپپتید مصنوعی A-گلیادین ایجاد کرده‌ایم
[ترجمه ترگمان]پنج آنتی بادی مونوکلونال against را در برابر a مصنوعی A - gliadin پرورش دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Blots were probed with monoclonal antibody supernatant at a dilution of 1:
[ترجمه گوگل]بلات با مایع رویی آنتی بادی مونوکلونال در رقت 1 بررسی شد:
[ترجمه ترگمان]blots با آنتی بادی مونوکلونال antibody در رقیق شدگی ۱: بررسی شدند:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Murine monoclonal antibodies conjugated with plasminogen activators may be valuable for targeting the therapeutic agent to thrombus.
[ترجمه گوگل]آنتی بادی های مونوکلونال موش کونژوگه با فعال کننده های پلاسمینوژن ممکن است برای هدف قرار دادن عامل درمانی به ترومبوز ارزشمند باشد
[ترجمه ترگمان]murine آنتی بادی مونوکلونال conjugated با plasminogen activators ممکن است برای هدف قرار دادن عامل درمانی به thrombus، ارزشمند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having or being derived from a single clone

پیشنهاد کاربران

📋 دوستان در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم mono
📌 این پیشوند، معادل "one" یا "single" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "one" یا "single" مربوط هستند.
📂 مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 monologue: A speech or performance by one person
🔘 monochrome: A single color or shade
🔘 monopoly: A market controlled by a single seller
🔘 monotonous: Lacking variation; repetitive or dull
🔘 monogamy: The practice of having one spouse at a time
🔘 monoxide: A chemical compound containing one oxygen atom
🔘 monolithic: Large, single, and uniform in structure
🔘 monotheism: Belief in a single god
🔘 monorail: A railway system with a single rail
🔘 monosyllable: A word with only one syllable
🔘 monopsony: A market controlled by a single buyer
🔘 monocle: A single lens used to correct vision in one eye
🔘 monarchy: A form of government led by a single ruler, often a king or queen
🔘 monoculture: The practice of growing a single crop in a given area
🔘 monostable: Having only one stable state
🔘 monomer: A molecule that can join together with others to form a polymer
🔘 monopole: A single magnetic pole, either north or south
🔘 monotone: A continuous tone without variation in pitch
🔘 monograph: A detailed written study of a single subject
🔘 monocot: A type of plant with one seed leaf
🔘 monoplane: An aircraft with a single main wing
🔘 monotonic: A sequence that either never increases or never decreases
🔘 monoclonal: Derived from a single clone of cells
🔘 monophonic: Sound with a single audio channel
🔘 monotony: Lack of variety, making things repetitive and dull
🔘 monofocal: Having one focal point
🔘 monopod: A single - legged support, often used for cameras
🔘 monovalent: Having a valence of one
🔘 monomania: An obsession with one idea or subject
🔘 monolithic: Large and uniform, as if made from a single stone
🔘 monochromic: Relating to one color
🔘 monoculture: The practice of growing a single type of crop
🔘 monotask: The act of focusing on one task at a time
🔘 monolayer: A single layer of cells or material
🔘 monosemous: Having only one meaning
🔘 monostructural: Having a single structural pattern or form
🔘 monotropism: A tendency to focus on one aspect of a situation
🔘 monopolar: Having one pole or focus
🔘 monospecific: Pertaining to a single species
🔘 monoglot: A person who speaks only one language

تک همسانه ای ( صفت ) : مربوط به سلول ها یا محصولات سلول هایی که از یک همسانه تشکیل یا مشتق شده اند.

بپرس