monocline

/ˈmɑːnoʊˌklaɪn//ˈmɒnəklaɪn/

(لایه ی زمین یا سنگ) تک خوابه، تک شیبه

جمله های نمونه

1. Dexing Basin is generally a monocline downfaulted one with north-dipping rock format ion.
[ترجمه گوگل]حوضه دکسینگ عموماً یک حوضه تک‌کلینی است که دارای یون فرمت سنگی در شمال است
[ترجمه ترگمان]حوضه Dexing معمولا a downfaulted است که در قالب یونی dipping شمالی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Block L35 oil reservoir, which is monocline lithologic deposit, locates in Tiandong depressed area of the eastern of Baise basin.
[ترجمه گوگل]مخزن نفت بلوک L35، که ذخایر سنگی مونوکلاین است، در منطقه افسرده تیاندونگ در شرق حوضه بیس قرار دارد
[ترجمه ترگمان]بلوک نفتی L۳۵، که کانسار monocline lithologic می باشد، در ناحیه Tiandong شرقی حوضه Baise واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because of the structural activities, the monocline setting such as nose-structure can become the oil-gas accumulation place.
[ترجمه گوگل]به دلیل فعالیت های ساختاری، تنظیم مونوکلین مانند ساختار دماغه می تواند به محل تجمع نفت و گاز تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]به دلیل فعالیت های ساختاری، تنظیمات monocline مانند ساختار بینی می تواند به محل انباشت نفت - گاز تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The monocline observed in the field is the forelimb of fault-bend foldings. The second anticline belt inherits the first belt's displacement forming structure wedges.
[ترجمه گوگل]مونوکلاین مشاهده شده در میدان، اندام جلوی چین خوردگی های خم گسل است کمربند تاقدیس دوم وارث گوه‌های ساختاری تشکیل دهنده جابجایی کمربند اول است
[ترجمه ترگمان]The مشاهده شده در این میدان برابر با forelimb of است تسمه دوم باعث می شود که جابجایی اولین بسته، wedges ساختار را تشکیل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Characteristic: Blue green monocline crystallization, dissolve it in water, glycerin, does not allow it in the ethanol, There is corrosive, deliquescence in weathered.
[ترجمه گوگل]مشخصه: تبلور مونوکلین سبز آبی، حل کردن آن در آب، گلیسیرین، اجازه نمی دهد آن را در اتانول، خورنده، رقیق شدن در هوا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مشخصه: crystallization سبز رنگ، تبلور، حل شدن در آب، گلیسیرین، این کار را در اتانول مجاز نمی کند، خورنده وجود دارد، deliquescence در فرسایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Anticline and monocline are major trap types.
[ترجمه گوگل]تاقدیس و مونوکلاین انواع اصلی تله هستند
[ترجمه ترگمان]anticline و monocline انواع اصلی تله هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When housing prices plummeted, the monocline industry quickly a basket case.
[ترجمه گوگل]زمانی که قیمت مسکن به شدت کاهش یافت، صنعت مونوکلین به سرعت تبدیل به یک سبد شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که قیمت مسکن کاهش یافت، صنعت monocline به سرعت یک پرونده سبد خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The effect of electrocast zirconia and monocline zirconia and two types of binders(anhydrous and un-hydroxyl resin and liquid paraffin)on the sintering of fired magnesia-calcia brick are investigated.
[ترجمه گوگل]اثر زیرکونیای الکتروکاستی و زیرکونیای مونوکلاین و دو نوع بایندر (رزین بی آب و غیر هیدروکسیل و پارافین مایع) بر پخت آجر منیزیم-کلسیای پخته شده بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]اثر of electrocast و zirconia monocline و دو نوع of (anhydrous و پارافین - un)در the of fired - calcia مورد بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Monocline dipping ore body mass is the bedrock mineralization, and ore-controlling scale is small.
[ترجمه گوگل]توده بدنه سنگ غوطه ور مونوکلاین کانی سازی سنگ بستر است و مقیاس کنترل کانه کوچک است
[ترجمه ترگمان]سنگ دانه کولا سنگ اصلی سنگ اصلی است و مقیاس کنترل سنگ معدن کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When housing prices plummeted, the monocline industry quickly became a basket case.
[ترجمه گوگل]زمانی که قیمت مسکن به شدت کاهش یافت، صنعت مونوکلین به سرعت تبدیل به یک سبد خرید شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که قیمت مسکن کاهش یافت، صنعت monocline به سرعت تبدیل به یک پرونده سبد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The deeper structure appears to be a gently warped monocline.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که ساختار عمیق تر یک مونوکلین به آرامی تاب خورده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که ساختار عمیق تری وجود دارد که به نرمی monocline منحرف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In addition to these two types of folds, however, we must mention another one, which is not easily classifiable as either anticline or syncline and is referred to as a monocline .
[ترجمه گوگل]علاوه بر این دو نوع چین، اما باید به چین دیگری اشاره کرد که به راحتی نمی توان آن را به عنوان تاقدیس یا ناودیس طبقه بندی کرد و از آن به عنوان یک تاقدیس یاد می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال علاوه بر این دو نوع از چین ها، باید یکی دیگر از آن ها را ذکر کنیم که به راحتی به عنوان anticline یا syncline شناخته نمی شود و به عنوان a شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The eastern part is multi-stages fan delta deposit system witch is controlled by the monocline and step-fault zone and another parts in the area grow alluvial fan system.
[ترجمه گوگل]قسمت شرقی سیستم نهشته دلتای پنکه ای چندمرحله ای است که توسط ناحیه مونوکلین و گسل پلکانی کنترل می شود و قسمت های دیگر در منطقه سیستم مخروط افکنه رشد می کند
[ترجمه ترگمان]قسمت شرقی این سیستم multi system است که توسط منطقه گسل monocline و step کنترل می شود و بخش های دیگر منطقه system alluvial می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Arguably the most significant advance of the GUI menu was this retreat from the hierarchical form into monocline grouping.
[ترجمه گوگل]مسلماً مهم ترین پیشرفت منوی رابط کاربری گرافیکی این عقب نشینی از شکل سلسله مراتبی به گروه بندی مونوکلاین بود
[ترجمه ترگمان]مسلما مهم ترین پیشرفت منوی GUI این عقب نشینی از فرم سلسله مراتبی به گروه بندی monocline بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] تک شیب چینه ای که در امتداد یک خط تاخورده باشد و یا دارای یک پهلو باشد .
[معدن] تکشیب (زمین شناسی ساختمانی)

انگلیسی به انگلیسی

• (geology) rock formation in which the strata slopes in only one direction

پیشنهاد کاربران

monocline ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: چین تک شیب
تعریف: چینی که نسبت به افق تنها در یک جهت شیب دارد و بخشی از طاقدیس یا ناودیس نیست

بپرس