monocle

/ˈmɑːnəkl̩//ˈmɒnəkl̩/

معنی: عینک یک چشمی
معانی دیگر: عینک تک عدسی

جمله های نمونه

1. He wore riding boots and a monocle and his face was made shapeless by duelling scars.
[ترجمه گوگل]چکمه های سوارکاری و مونوکول به تن داشت و صورتش از زخم های دوئل بی شکل شده بود
[ترجمه ترگمان]چکمه سواری به پا داشت و عینک تک چشمی و صورتش توسط زخم duelling شکل مشخصی به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The colonel, monocle in place, once again briefed them from his motionless horse.
[ترجمه گوگل]سرهنگ که در جای خود تک تک بود، یک بار دیگر آنها را از اسب بی حرکت خود آگاه کرد
[ترجمه ترگمان]سرهنگ، عینک یک چشمی به جای خود، بار دیگر از اسب بی حرکت او به آن ها دستور داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Aristocratic with the ridiculous monocle they all affected, and a coldness behind the smile that could chill your heart.
[ترجمه گوگل]اشرافی با مونوکل مسخره ای که همه آنها را تحت تاثیر قرار دادند و سردی پشت لبخندی که می توانست دلت را خنک کند
[ترجمه ترگمان]با آن عینک آفتابی مسخره که همه تحت تاثیر آن قرار گرفته بودند، با لبخندی سرد و سردی که می توانست دل تو را خنک کند، بر او تاثیر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Every morning the monocle is hung round my neck and remains there until bedtime.
[ترجمه گوگل]هر روز صبح مونوکل به گردنم آویزان می شود و تا زمان خواب همان جا می ماند
[ترجمه ترگمان]هر روز صبح عینک آفتابی را دور گردنم آویزان می کنند و تا وقت خواب آنجا می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The monocle caused the moon to shrink in size by blocking out the rooftop on the horizon.
[ترجمه گوگل]مونوکل با مسدود کردن پشت بام در افق باعث کوچک شدن ماه شد
[ترجمه ترگمان]عینک تک چشمی باعث شد که ماه با مسدود کردن پشت بام بر روی افق کوچک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He lit a fresh cigarette, screwed his monocle more firmly into his eye, and took out his pen.
[ترجمه گوگل]سیگار تازه‌ای روشن کرد، مونوکلش را محکم‌تر به چشمش فرو کرد و خودکارش را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]یک سیگار تازه روشن کرد، عینک تک چشمی را در چشمش گذاشت و قلمش را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lois made a monocle and stared through its center.
[ترجمه گوگل]لوئیس یک مونوکل ساخت و از مرکز آن خیره شد
[ترجمه ترگمان]لویس عینک تک چشمی زد و به وسط آن خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "Perhaps he wore a monocle because he had something wrong with one eye"Charles said.
[ترجمه گوگل]چارلز گفت: "شاید او یک مونوکل می پوشید زیرا یک چشمش مشکل داشت "
[ترجمه ترگمان]چارلز گفت: \" شاید او یک عینک تک چشمی به تن داشت، زیرا در یک چشم کار اشتباهی داشت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The final puzzle we played had a blind man that needed something to help him see. "Magnifying glass" was acceptable, as was "monocle. "
[ترجمه گوگل]آخرین پازلی که ما بازی کردیم یک مرد نابینا داشت که به چیزی برای دیدنش نیاز داشت "ذره بین" و "مونوکل" قابل قبول بود
[ترجمه ترگمان]آخرین معمایی که ما بازی کردیم، یک مرد کور بود که به چیزی نیاز داشت تا به او کمک کند ببیند \"شیشه Magnifying\" قابل قبول بود، به طوری که \"عینک تک چشمی\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A device, such as a monocle or spyglass, containing a lens or lenses and used as an aid to vision.
[ترجمه گوگل]وسیله ای مانند یک تک یا شیشه جاسوسی که حاوی عدسی یا عدسی است و به عنوان کمکی برای بینایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه، مانند یک عینک تک چشمی یا دوربین دار، حاوی یک لنز یا لنز است و به عنوان کمک به دید مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A short piece he wrote in the latest edition of Monocle magazine (not freely available online) offers a case in point.
[ترجمه گوگل]مقاله کوتاهی که او در آخرین نسخه مجله Monocle نوشت (به صورت رایگان در اینترنت در دسترس نیست) یک مورد را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]یک قطعه کوتاه نوشته شده در آخرین نسخه مجله monocle (که به صورت رایگان در دسترس نیست)یک مورد را در این مورد ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A cynic is a man who looks at the world with a monocle in mind's eye.
[ترجمه گوگل]بدبین، مردی است که به دنیا با چشمان مونوکل نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]مرد بدبین مردی است که با عینک یک چشمی به دنیا نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The old lady could not read clearly without her monocle.
[ترجمه گوگل]بانوی مسن نمی توانست بدون مونوکلش واضح بخواند
[ترجمه ترگمان]پیرزن بدون عینک یک عینک تک چشمی نمی توانست آن را بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are also scenes where Veronica is feverishly writing in her diary while sporting a monocle!
[ترجمه گوگل]همچنین صحنه هایی وجود دارد که در آن ورونیکا با تب در دفتر خاطرات خود در حالی که یک مونوکل ورزش می کند، می نویسد!
[ترجمه ترگمان]همچنین صحنه هایی وجود دارند که ورونیکا با بی قراری در دفتر خاطراتش می نویسد و یک عینک تک چشمی را تمرین می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عینک یک چشمی (اسم)
monocle

انگلیسی به انگلیسی

• eye-piece, single-lens optical piece (ophthalmology)
a monocle is a glass lens which people used to wear in front of one of their eyes to improve their ability to see with that eye.

پیشنهاد کاربران

A monocle is a single - lens eyeglass that is held in place by the muscles around the eye. It is typically worn by older individuals or as a fashion statement.
عینک تک عدسی که توسط ماهیچه های اطراف چشم ثابت می ماند. معمولاً توسط افراد مسن یا به عنوان مد لباس پوشیده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

*** عینک یک چشمی، یک نوع عینک یا عدسی محسوب می شود که فاقد دسته نگه دارنده روی گوش و پد بینی است و در حفره چشم قرار می گیرد یا با یک دست به طور موقت نگه داشته می شود. عینک های یک چشمی دارای یک زنجیر هستند که به لباس متصل می شود تا در موقع افتادن، به زمین نیفتند.
مثال؛
For instance, in period dramas, you might see a sophisticated character wearing a monocle.
A person attending a costume party might say, “I’m going as a Victorian gentleman, complete with a monocle. ”
Someone who is nearsighted might joke, “Maybe I should start wearing a monocle so I can see clearly with one eye. ”

monocle

بپرس