Monkey about or around with – meaning: tamper with; play with; mess with; fiddle withدستکاری کردن؛ بازی کردن با چیزی؛ ور رفتن با چیزی
Example 1: 👇They shouldn't start monkeying around with the Constitution.
... [مشاهده متن کامل]
آنها نباید شروع به دستکاری در قانون اساسی می کردند.
Example 2: 👇
Politicians still haven't learned not to monkey around with all - too - fragile recoveries.
سیاستمداران هنوز یاد نگرفته اند که با تجدید قوایِ بسیار شکننده بازی نکنند.
Example 3: 👇
He enjoys monkeying about with his car's engine.
او از ور رفتن با موتور ماشینش لذت می برد.
Example 4: 👇
LOU: How's it look, Marge?
MARGE: Well, he's got his gun on his hip there, and he looks like a nice enough guy. It's a real shame.
LOU: Yah.
MARGE: You haven't monkeyed with his car there, have ya?
LOU: No way.
* Fargo - Screenplay: Ethan Coen and Joel Coen
لو: در چه وضعیتیه، مارج؟
مارج: خوب، اسلحه اش رو روی لگنش گذاشته و به اندازه کافی مرد خوبی به نظر می رسه. واقعاً مایه شرمساریه.
لو: همینطوره.
مارج: با ماشینش که ور نرفتی؟ ( ماشینش رو که دستکاری نکردی؟ ) ، نه؟
لو: به هیچ وجه.
* گفتگوی انتخابی: از فیلنامه ی فیلمِ #فارگو#
فیلنامه: ایتان کوئن و جوئل کوئن