monkey business

/ˈməŋkiˈbɪznəs//ˈmʌŋkiˈbɪznəs/

معنی: بامبول
معانی دیگر: شیطنت، مسخره بازی، بازیگوشی، کاسه زیر نیم کاسه، حقه بازی، دوز و کلک، کچلک بازی

جمله های نمونه

1. The teacher suspected that there had been some monkey business going on in the class.
[ترجمه آقای هاشمی] معلم مشکوک بود که در کلاس شیطنت در جریان بوده.
|
[ترجمه گوگل]معلم مشکوک بود که در کلاس تجارت میمونی در جریان بوده است
[ترجمه ترگمان]معلم مظنون بود که در کلاس یک کسب وکار میمون وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Come on boys, let's cut out the monkey business and get down to work.
[ترجمه مهشید] پسرا بیاین شیطنت رو کنار بذاریم و مشغول کارمون شیم
|
[ترجمه sepideh] بجنبین پسرا . بیاین مسخره بازی رو تموم کنیم و بریم سراغ کارمون
|
[ترجمه گوگل]بچه ها بیایید، بیایید تجارت میمون را قطع کنیم و دست به کار شویم
[ترجمه ترگمان]بیاین بچه ها کار میمون رو تموم کنیم و بریم سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's been some monkey business going on here!
[ترجمه گوگل]اینجا یک تجارت میمون در جریان است!
[ترجمه ترگمان]اینجا کار یک میمون بوده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Monkey business A legal case in Los Angeles County may have far-reaching implications for the rights of our closest non-human relatives.
[ترجمه گوگل]تجارت میمون یک پرونده حقوقی در شهرستان لس آنجلس ممکن است پیامدهای گسترده ای برای حقوق نزدیکترین خویشاوندان غیرانسانی ما داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تجارت میمون ها یک مورد قانونی در شهرستان لس آنجلس ممکن است اثرات گسترده ای برای حقوق نزدیک ترین خویشاوند غیر انسانی ما داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The proposal had become the victim of political monkey business and deceit.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد قربانی تجارت و فریب میمون های سیاسی شده بود
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد قربانی تجارت و نیرنگ میمون سیاسی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's monkey business a field trip to the zoo!
[ترجمه sepideh] رفتن به باغ وحش یک کار احمقانه است.
|
[ترجمه گوگل]سفر میدانی به باغ وحش کار میمون است!
[ترجمه ترگمان]! یه سفر کاری میمونه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is too much monkey business going on in the governor's office.
[ترجمه گوگل]در فرمانداری تجارت میمون بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]کار تجاری زیادی در دفتر حاکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Too much monkey business for me to get involved in.
[ترجمه گوگل]تجارت میمون خیلی زیاد است که نمی توانم در آن شرکت کنم
[ترجمه ترگمان]برای من کار زیادی هست که بتونم خودمو قاطی این ماجرا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stop the monkey business. This is serious!
[ترجمه azadeh] دست از ادا بازی و شوخی بردار این موضوع جدیه
|
[ترجمه گوگل]تجارت میمون را متوقف کنید این جدی است!
[ترجمه ترگمان]کار میمون رو متوقف کن این قضیه جدیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His wife could do nothing about his monkey business at the pub.
[ترجمه گوگل]همسرش نمی‌توانست هیچ کاری برای تجارت میمون‌هایش در میخانه انجام دهد
[ترجمه ترگمان]همسرش هیچ کاری در مورد کار monkey در کافه انجام نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are doing monkey business.
[ترجمه کامبیز] اونا دارن حقه بازی میکنند
|
[ترجمه !!!!] اونا دارن شیطنت میکنند
|
[ترجمه گوگل]دارند تجارت میمون می کنند
[ترجمه ترگمان]دارند کار میمون را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After the teacher left, there was a lot of monkey business in the class.
[ترجمه کامبیز] بعد ازینکه معلم رفت شیطنت های زیادی انجام شد
|
[ترجمه گوگل]بعد از رفتن معلم، تجارت میمون های زیادی در کلاس وجود داشت
[ترجمه ترگمان]بعد از رفتن معلم، کاره ای میمون بسیاری در کلاس انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Just remember that on your side we want no monkey business of any kind.
[ترجمه گوگل]فقط به یاد داشته باشید که ما در کنار شما هیچ تجارت میمونی نمی خواهیم
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر داشته باش که ما به هیچ نوع تجارت میمون احتیاج نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بامبول (اسم)
trick, flam, monkey business, monkeyshines

انگلیسی به انگلیسی

• dubious activities, illegal business; fooling around, silly games
monkey business is slightly unacceptable, dishonest, or illegal behaviour; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

This phrase is used to describe silly or mischievous behavior, often with a sense of playfulness or lightheartedness. “Monkey business” can refer to any activity that is seen as silly, nonsensical, or mischievous.
...
[مشاهده متن کامل]

این عبارت برای توصیف رفتار احمقانه یا شیطنت آمیز، اغلب با حس بازیگوشی یا شوخ طبعی استفاده می شود. "monkey business" می تواند به هر فعالیتی اشاره کند که احمقانه، مزخرف یا شیطنت آمیز دیده می شود.
“Stop with the monkey business and focus on your work. ”
A parent might scold their child, “No more monkey business, it’s time for bed. ”
A friend might tease, “I see you’re up to your usual monkey business. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-antics/
There's some monkey business going on
کاسه ای زیر نیم کاسست
1 - شر بپاکن 2 - رفتار شیطانی 3 - ترفند فریبکارانه 4 - رفتار فریب امیز
فعالیت، کار یا حرفه غیر قانونی
رفتار احمقانه یا شیطنت آمیز و فریب کارانه

بپرس