1. The children were bored and started monkeying around.
[ترجمه گوگل]بچه ها حوصله شان سر رفته بود و شروع کردند به میمون زدن در اطراف
[ترجمه ترگمان]بچه ها خسته شدند و شروع به پرسه زدن در اطراف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بچه ها خسته شدند و شروع به پرسه زدن در اطراف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I knew a window would soon get broken, with all those children monkeying around in the garden.
[ترجمه گوگل]میدانستم به زودی پنجرهای شکسته میشود و همه آن بچهها در باغ میمون میمانند
[ترجمه ترگمان]می دانستم یک پنجره به زودی خراب می شود، با آن همه بچه ها که در باغ پرسه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می دانستم یک پنجره به زودی خراب می شود، با آن همه بچه ها که در باغ پرسه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Stop monkeying around and listen to me!
[ترجمه مهدیه] مسخره بازی در نیار و به من گوش کن.|
[ترجمه گوگل]دست از میمون زدن دور بردار و به من گوش کن![ترجمه ترگمان]میمون رو نگه دار و به من گوش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Monkeying around Above the rainforest in Kakum, the trees are swaying a little more violently than usual.
[ترجمه گوگل]میمون زدن در بالای جنگل بارانی در کاکوم، درختان کمی شدیدتر از حد معمول تکان میخورند
[ترجمه ترگمان]درختان اطراف جنگل های بارانی در Kakum، درخت ها اندکی بیشتر از معمول تکان می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درختان اطراف جنگل های بارانی در Kakum، درخت ها اندکی بیشتر از معمول تکان می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It's dangerous to monkey around in a workshop.
[ترجمه مهدیه] مسخره بازی درآوردن در کارگاه خطرناک است.|
[ترجمه گوگل]میمون زدن در کارگاه خطرناک است[ترجمه ترگمان]میمونی در یک کارگاه خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You monkey around with something when you do not know what you are doing.
[ترجمه گوگل]وقتی نمیدانی چه کار میکنی، با چیزی دور میزنی
[ترجمه ترگمان] وقتی نمیدونی داری چیکار می کنی، یه چیزی پیدا می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی نمیدونی داری چیکار می کنی، یه چیزی پیدا می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Then they continue to monkey around and have a good time.
[ترجمه گوگل]سپس آنها به میمون زدن در اطراف ادامه می دهند و اوقات خوبی را سپری می کنند
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها به میمون در اطراف خود ادامه می دهند و زمان خوبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها به میمون در اطراف خود ادامه می دهند و زمان خوبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Don't monkey around here. I've got a lot of works to do.
[ترجمه گوگل]این اطراف میمون نکن من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم
[ترجمه ترگمان]این دور و بر نباش کلی کار دارم که باید انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دور و بر نباش کلی کار دارم که باید انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is dangerous to monkey around in the workshop.
[ترجمه گوگل]میمون زدن در کارگاه خطرناک است
[ترجمه ترگمان]میمون توی کارگاه خیلی خطرناکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میمون توی کارگاه خیلی خطرناکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Mother: I just cleaned up the room. Please don't monkey around in here.
[ترجمه گوگل]مادر: من فقط اتاق را تمیز کردم لطفا اینجا میمون نکنید
[ترجمه ترگمان] من تازه اتاق رو تمیز کردم خواهش می کنم اینجا بمون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من تازه اتاق رو تمیز کردم خواهش می کنم اینجا بمون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید