1. monitor room
اتاق کنترل
2. the monitor calls the roll every morning
مبصر هر بامداد حاضر غایب می کند.
3. we monitor the enemy's radio broadcasts for military information
ما برای کسب اطلاعات نظامی برنامه های رادیویی دشمن را خبرنیوشی می کنیم.
4. we monitor the upper air to collect evidence of atomic explosions
ماجو فوقانی را برای گردآوری مدرک انفجار اتمی بررسی (تابش سنجی) می کنیم.
5. a heart monitor
مانیتور (دستگاه کنترل) قلب
6. an electronic monitor
مانیتور الکترونیکی
7. an automatic missile monitor
دستگاه خودکار کنترل موشک
8. The new monitor apparatus is automatically controlled.
[ترجمه گوگل]دستگاه مانیتور جدید به طور خودکار کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]دستگاه نمایشگر جدید به طور خودکار کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دستگاه نمایشگر جدید به طور خودکار کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Instruments constantly monitor temperature and humidity.
[ترجمه گوگل]ابزارها به طور مداوم دما و رطوبت را کنترل می کنند
[ترجمه ترگمان]ابزار به طور مداوم دما و رطوبت را کنترل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ابزار به طور مداوم دما و رطوبت را کنترل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The police use electronic tags to monitor the whereabouts of young offenders on probation.
[ترجمه گوگل]پلیس از برچسب های الکترونیکی برای نظارت بر محل اختفای مجرمان جوان در شرایط آزمایشی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]پلیس از برچسب های الکترونیکی برای نظارت بر محل نگهداری مجرمان جوان در دوره مشروط استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پلیس از برچسب های الکترونیکی برای نظارت بر محل نگهداری مجرمان جوان در دوره مشروط استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You must monitor the old man's illness.
[ترجمه گوگل]شما باید بیماری پیرمرد را زیر نظر داشته باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید بیماری پیرمرد را زیر نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما باید بیماری پیرمرد را زیر نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Doctors watched the old man's heartbeat on a monitor.
[ترجمه گوگل]پزشکان ضربان قلب پیرمرد را روی مانیتور تماشا کردند
[ترجمه ترگمان]پزشکان به ضربان قلب پیرمرد روی مانیتور خیره شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پزشکان به ضربان قلب پیرمرد روی مانیتور خیره شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The classmates wanted to make her the monitor,but she demurred.
[ترجمه گوگل]همکلاسی ها می خواستند برای او مانیتور بسازند، اما او ناامید شد
[ترجمه ترگمان]The می خواستند او را تحت نظارت قرار دهند، اما او درنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The می خواستند او را تحت نظارت قرار دهند، اما او درنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The monitor was assigned to take notes for the meeting.
[ترجمه گوگل]ناظر قرار شد تا برای جلسه یادداشت برداری کند
[ترجمه ترگمان]نظارت بر این نظارت بر عهده گرفتن یادداشت برای جلسه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نظارت بر این نظارت بر عهده گرفتن یادداشت برای جلسه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Your doctor will monitor your blood pressure.
[ترجمه گوگل]پزشک فشار خون شما را کنترل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] دکتر شما فشار خونت رو تحت نظر می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دکتر شما فشار خونت رو تحت نظر می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Officials had not been allowed to monitor the voting.
[ترجمه گوگل]به مقامات اجازه نظارت بر رای گیری داده نشده بود
[ترجمه ترگمان]مقامات اجازه نظارت بر رای گیری را نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مقامات اجازه نظارت بر رای گیری را نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The monitor is a person who seldom asks a boon of others.
[ترجمه گوگل]مانیتور شخصی است که به ندرت از دیگران طلب خیر می کند
[ترجمه ترگمان]این مانیتور شخصی است که به ندرت نعمتی برای دیگران می پرسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مانیتور شخصی است که به ندرت نعمتی برای دیگران می پرسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Independent observers will monitor the elections.
[ترجمه گوگل]ناظران مستقل بر انتخابات نظارت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]ناظران مستقل بر انتخابات نظارت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناظران مستقل بر انتخابات نظارت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. We monitor the enemy's radio broadcasts for the information.
[ترجمه رحیمی] ما پخش رادیویی دشمن را برای اطلاعات رصد می کنیم|
[ترجمه گوگل]ما برنامه های رادیویی دشمن را برای اطلاع رسانی رصد می کنیم[ترجمه ترگمان]ما برنامه های رادیویی دشمن را برای این اطلاعات کنترل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. An independent body has been set up to monitor government spending.
[ترجمه گوگل]یک نهاد مستقل برای نظارت بر هزینه های دولت ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک نهاد مستقل برای نظارت بر هزینه های دولت راه اندازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک نهاد مستقل برای نظارت بر هزینه های دولت راه اندازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید