monistic

جمله های نمونه

1. A monistic starting point for the cosmos requires an explanation to account for the variety and multiplicity in the cosmos.
[ترجمه گوگل]یک نقطه شروع مونیستیک برای کیهان نیاز به توضیحی برای توضیح تنوع و کثرت در کیهان دارد
[ترجمه ترگمان]یک نقطه شروع واحد برای کیهان، نیاز به توضیح در مورد تنوع و کثرت در کیهان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The new monistic vision demands a different aesthetic expression from that appropriate to the dualistic vision.
[ترجمه گوگل]بینش مونیستیک جدید، بیان زیبایی‌شناختی متفاوتی را نسبت به دیدگاه دوگانه می‌طلبد
[ترجمه ترگمان]تصویر واحد جدید به بیان زیبایی متفاوت از دیدگاه دوگانه نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Whether logic is monistic or pluralistic is considered as a vital problem of philosophy of logic.
[ترجمه گوگل]مونیستی یا کثرت گرایانه بودن منطق از مسائل حیاتی فلسفه منطق به شمار می رود
[ترجمه ترگمان]این که منطق واحد است یا pluralistic، به عنوان یک مساله حیاتی در فلسفه منطق در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although monistic philosophies date from ancient Greece, the term monism is comparatively recent.
[ترجمه گوگل]اگرچه فلسفه‌های مونیستیک از یونان باستان برمی‌آیند، اصطلاح مونیسم نسبتاً جدید است
[ترجمه ترگمان]با این که واحد فلسفه واحد از یونان باستان فاصله دارد، واژه monism نسبتا جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Neo-conservatism strongly attacks liberalism, advocates the monistic ethic, and raises the politics among countries onto the moral level, claims that America will take action primarily.
[ترجمه گوگل]نومحافظه‌کاری به شدت به لیبرالیسم حمله می‌کند، از اخلاق مونیستی دفاع می‌کند، و سیاست را در میان کشورها به سطح اخلاقی ارتقا می‌دهد، مدعی است که آمریکا در درجه اول اقدام خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]محافظه کاری به شدت به لیبرالیسم حمله می کند و طرفدار اصول اخلاق واحد است و سیاست را در میان کشورها بر سطح اخلاقی بالا می برد و ادعا می کند که آمریکا در درجه اول اقدام خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All of this monistic philosophy, I think, is implicit in the image of divinity's impregnation of the vast abyss.
[ترجمه گوگل]به نظر من، تمام این فلسفه مونیستی در تصویری از آغشته شدن الوهیت به ورطه وسیع نهفته است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تمام این فلسفه واحد در تصویر آغشته سازی الوهیت به پرتگاه گسترده به صورت ضمنی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That is the thesis of a monistic materialism physicalism of consciousness and mind and second mental states and processes cannot be reduced to a physio-physical states and processes.
[ترجمه گوگل]این تز ماتریالیسم مونیستیک فیزیکالیسم آگاهی و ذهن است و حالات و فرآیندهای ذهنی ثانویه را نمی توان به حالات و فرآیندهای فیزیکی-فیزیکی تقلیل داد
[ترجمه ترگمان]این رساله یک رساله واحد مادی گرایی است که بیانگر آگاهی و ذهن و حالت های ذهنی دوم است و فرآیندها را نمی توان به حالت های جسمی و فرآیندهای فیزیکی تقلیل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The traditional monistic thinking which seeks for discrepancy and avoids similarity is the methodological crux of the queries about global ethics.
[ترجمه گوگل]تفکر سنتی مونیستی که به دنبال اختلاف است و از شباهت اجتناب می کند، محور روش شناختی پرسش های مربوط به اخلاق جهانی است
[ترجمه ترگمان]واحد سنتی که به دنبال اختلاف است و از شباهت اجتناب می کند معمای روش شناختی برای پرس و جو در مورد اخلاق جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The monistic school would regard national law and international law as an integrated whole.
[ترجمه گوگل]مکتب مونیستی قوانین ملی و حقوق بین الملل را به عنوان یک کل یکپارچه در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان]واحد واحد به قوانین ملی و حقوق بین الملل به عنوان یک کل یکپارچه نگاه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pattern of thinking of cultural monistic was a deep cause.
[ترجمه گوگل]الگوی تفکر مونیسم فرهنگی یک علت عمیق بود
[ترجمه ترگمان]الگوی تفکر واحد فرهنگی یک دلیل عمیق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So are the monistic doctrines of positivism and neopositivism.
[ترجمه گوگل]آموزه های مونیستیک پوزیتیویسم و ​​نئوپوزیتیویسم نیز همینطور هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین حقیقت واحد of و neopositivism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, we shall have to begin, first, by considering certain monistic objections.
[ترجمه گوگل]با این حال، ابتدا باید با بررسی برخی ایرادات مونیستیک شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، ابتدا باید با در نظر گرفتن objections واحد ویژه شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Aestheticism that appeared in the West in modern and contemporary time is the monistic aesthetic thought regarding the outlook on life, the world and art.
[ترجمه گوگل]زیبایی‌شناسی که در عصر مدرن و معاصر در غرب پدیدار شد، تفکر زیبایی‌شناختی مونیستیک در نگرش به زندگی، جهان و هنر است
[ترجمه ترگمان]aestheticism که در غرب در زمان مدرن و معاصر پدیدار شد، اندیشه زیبایی شناسی واحد در مورد چشم انداز زندگی، جهان و هنر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Developing civilian-run enterprise helps to promote the reform and reorganization of state-owned economy and shift from binary economic structure to monistic structure.
[ترجمه گوگل]توسعه شرکت های غیرنظامی به ترویج اصلاحات و سازماندهی مجدد اقتصاد دولتی و تغییر ساختار اقتصادی دوتایی به ساختار مونیستیک کمک می کند
[ترجمه ترگمان]توسعه سازمان غیر نظامی به ترویج اصلاحات و سازماندهی مجدد اقتصاد دولتی و تغییر ساختار اقتصادی دوگانه به ساختار واحد کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of the doctrine of the oneness of reality

پیشنهاد کاربران

بپرس