mongoloid

/ˈmɑːŋɡəˈlɔɪd//ˈmɑːŋɡəˈlɔɪd/

معنی: وابسته بمرض بلاهت مغولی
معانی دیگر: رجوع شود به: mongolian، وابسته به نژاد مغولی (که ویژگی آنها قد نسبتا کوتاه و موی صاف و سیاه و چشمان نیم بسته و تیره رنگ است و سرخپوستان امریکا و اکثر مردم آسیای خاوری به این نژاد تعلق دارند)، نژاد زرد، زرد پوست، مغول، وابسته بمر­ بلاهت مغولی

جمله های نمونه

1. Conclusion: The results indicates that the ancient Niya inhabitants are closely related to Europeans and also had some Mongoloid characters.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که ساکنان باستان نیا با اروپاییان خویشاوندی نزدیک دارند و همچنین دارای ویژگی های مغولوئیدی بوده اند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که ساکنان Niya باستان ارتباط نزدیکی با اروپاییان دارند و همچنین دارای چند شخصیت Mongoloid هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The genetic data supported Yao ethnic group was close to Mongoloid ethnic groups.
[ترجمه گوگل]داده های ژنتیکی نشان می دهد که قوم یائو به گروه های قومی مغولوئید نزدیک است
[ترجمه ترگمان]داده های ژنتیکی از گروه نژادی یائو حمایت کردند که نزدیک به Mongoloid گروه نژادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This paper estimated the stature of individual represented by this specimen according to the regression equations of Mongoloid group first.
[ترجمه گوگل]این مقاله ابتدا قد و قامت فردی که توسط این نمونه نشان داده شده است را بر اساس معادلات رگرسیون گروه مغولوئید تخمین زده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله از نظر تعداد افراد نشان داده شده توسط این نمونه مطابق با معادلات رگرسیون گروه اول تخمین زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The palmar print of each nationality shows both its own feature and the general character of the Mongoloid.
[ترجمه گوگل]چاپ کف دست هر ملیت هم ویژگی خاص خود و هم ویژگی کلی مغولوئید را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]چاپ palmar هر ملیت هر دو ویژگی خاص خود و ویژگی کلی of را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. LeagueBanner system is the system that was mainly implemented to Mongoloid by the rulers of the Qing Dynasty.
[ترجمه گوگل]سیستم LeagueBanner سیستمی است که عمدتاً توسط حاکمان سلسله چینگ برای Mongoloid پیاده‌سازی شد
[ترجمه ترگمان]سیستم LeagueBanner سیستمی است که به طور عمده توسط حکمرانان دودمان چینگ به اجرا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A great deal of materials indicates that, in the distant past, not only was this a region where Caucasoid peoples moved about, it was also a paradise where Mongoloid peoples dwelled and made a living.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی از مواد نشان می دهد که در گذشته های دور، نه تنها این منطقه ای بود که مردمان قفقازی در آن کوچ می کردند، بلکه بهشتی بود که مردم مغولوئید در آن سکونت داشتند و امرار معاش می کردند
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از مواد نشان می دهد که در گذشته دور، نه تنها منطقه ای بود که مردم Caucasoid در آن حرکت می کردند، بلکه بهشتی بود که مردم Mongoloid زندگی می کردند و زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته بمرض بلاهت مغولی (صفت)
mongoloid

انگلیسی به انگلیسی

• member of a mongoloid race (anthropology)
resembling the mongolian people, of or characteristic of typical mongolian features, with a broad flat yellowish face (anthropology)
one who has down's syndrome (dated and highly offensive)
of down's syndrome (dated and highly offensive)

پیشنهاد کاربران

بپرس