money laundering

جمله های نمونه

1. The country is a major centre for money laundering.
[ترجمه گوگل]این کشور مرکز اصلی پولشویی است
[ترجمه ترگمان]این کشور مرکز اصلی پولشویی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He will now face trial on money laundering charges.
[ترجمه گوگل]او اکنون به اتهام پولشویی محاکمه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]او اکنون با اتهامات پولشویی مواجه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Santacruz was awaiting trial for illicit enrichment, money laundering and drug trafficking.
[ترجمه گوگل]سانتاکروز به دلیل غنی سازی غیرقانونی، پولشویی و قاچاق مواد مخدر منتظر محاکمه بود
[ترجمه ترگمان]Santacruz در انتظار برای غنی سازی نامشروع، پولشویی و قاچاق مواد مخدر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It extends the scope of existing money laundering offences to cover the proceeds of other crimes.
[ترجمه گوگل]دامنه جرایم پولشویی موجود را گسترش می دهد تا عواید حاصل از جرایم دیگر را پوشش دهد
[ترجمه ترگمان]این لایحه محدوده جرائم موجود در پولشویی را گسترش می دهد تا درآمد دیگر جرائم را تحت پوشش قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He faces trial on dozens of charges, including money laundering, drug trafficking and masterminding death squad killings.
[ترجمه گوگل]او به ده ها اتهام از جمله پولشویی، قاچاق مواد مخدر و طراح قتل های جوخه مرگ محاکمه می شود
[ترجمه ترگمان]وی در مورد ده ها اتهام از جمله پولشویی، قاچاق مواد مخدر و طراح اصلی کشتار تیم اعدام مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Bowitz was also charged with money laundering.
[ترجمه گوگل]آقای بوویتز همچنین به پولشویی متهم شد
[ترجمه ترگمان]آقای Bowitz نیز متهم به پولشویی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In an apparent money laundering scheme, impoverished monastics made contributions for which they were reimbursed.
[ترجمه گوگل]در یک طرح ظاهری پولشویی، رهبانان فقیر کمک هایی کردند که بابت آنها بازپرداخت شد
[ترجمه ترگمان]در یک طرح پول شویی آشکار، سرمایه گذاران فقیر سهم خود را پرداخت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And the spectre of money laundering looms.
[ترجمه گوگل]و شبح پولشویی به چشم می خورد
[ترجمه ترگمان]و این توهم پولشویی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Elisa Felix pled guilty in 1993 to a money laundering charge and served a 10-month prison sentence.
[ترجمه گوگل]الیسا فلیکس در سال 1993 به اتهام پولشویی اعتراف کرد و به 10 ماه زندان محکوم شد
[ترجمه ترگمان]الیزا Felix اعتراف کرد که در سال ۱۹۹۳ به اتهام پولشویی مجرم شناخته شد و به ۱۰ ماه زندان محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two appeared in court on money laundering charges.
[ترجمه گوگل]دو نفر به اتهام پولشویی در دادگاه حاضر شدند
[ترجمه ترگمان]دو تن از آن ها به اتهام پولشویی در دادگاه حاضر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thompson began a six-year sentence for money laundering earlier this year.
[ترجمه گوگل]تامپسون اوایل امسال به جرم پولشویی به شش سال حبس محکوم شد
[ترجمه ترگمان]تامسون در اوایل سال جاری شش سال حبس برای پولشویی را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It increased with concerns over money laundering and terrorist finance.
[ترجمه گوگل]با نگرانی در مورد پولشویی و تامین مالی تروریسم افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]این سازمان نگرانی ها در مورد پولشویی و تامین مالی تروریسم را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Money laundering is the process by which money obtained by illegal means is given the appearance of legitimate income and returned into circulation.
[ترجمه گوگل]پول شویی فرآیندی است که طی آن پولی که از راه های غیرقانونی به دست می آید، ظاهر درآمد مشروع پیدا می کند و به گردش باز می گردد
[ترجمه ترگمان]پول شویی فرآیندی است که به وسیله آن پول به دست آمده از وسایل غیر قانونی، ظهور درآمد قانونی و بازگشت به چرخه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• turning money acquired illegally to legal money via illegal methods, legitimizing money that was either acquired illegally or that taxes were never paid on it

پیشنهاد کاربران

پولشویی
مثال:
they uncovered a money - laundering plot
آنها از یک نقشه و توطئه ی پولشویی پرده برداشتند.
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
پول شویی
پولشویی تکنیکی است که برای کسب و کارهای غیرقانونی جهت مخفی کردن پول خود از مقامات استفاده می شود.
پول شویی.
تبدیل سود حاصل از خلافکاری و فساد به دارایی های به ظاهر مشروع ( پول شسته شده ) .
مثال:
In United States law, money laundering is the practice of engaging in financial transactions to conceal the identity, source, or destination of illegally gained money
پول شویی کردن
پولشویی

بپرس