monetarist


(اقتصاد) هوادار مکتب پول گرایی

جمله های نمونه

1. She began by supporting monetarist economics, but later underwent quite a conversion when she saw how it increased unemployment.
[ترجمه گوگل]او با حمایت از اقتصاد پول گرایی شروع کرد، اما بعداً وقتی دید که چگونه بیکاری را افزایش می دهد، کاملاً تغییر شکل داد
[ترجمه ترگمان]او با حمایت از اقتصاد monetarist شروع به کار کرد، اما بعدها هنگامی که دید نرخ بیکاری را افزایش داد، کاملا دست خوش تغییر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Financial policy, which deviated increasingly from monetarist orthodoxy, also pursued a more distinct course with Nigel Lawson as Chancellor.
[ترجمه گوگل]سیاست مالی، که به طور فزاینده ای از ارتدوکس پول گرایی منحرف می شد، با نایجل لاوسون به عنوان صدراعظم نیز مسیر مشخص تری را دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]سیاست مالی، که به طور فزاینده ای از آیین monetarist پیروی می کند، همچنین دوره متمایزی را با نی سن به عنوان صدراعظم دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Traditional monetarist theory is also dismissive of the need to control local spending.
[ترجمه گوگل]نظریه پول گرایی سنتی نیز نیاز به کنترل مخارج محلی را رد می کند
[ترجمه ترگمان]نظریه سنتی monetarist نیز نسبت به نیاز به کنترل هزینه های محلی، ناچیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Keynesian and monetarist attitudes towards monetary policy Keynesians and monetarists give very different answers to these questions.
[ترجمه گوگل]نگرش های کینزی و پول گرایی نسبت به سیاست پولی کینزی ها و پول گرایان پاسخ های بسیار متفاوتی به این پرسش ها می دهند
[ترجمه ترگمان]رویکردهای Keynesian و monetarist نسبت به سیاست پولی Keynesians و monetarists پاسخ های بسیار متفاوتی به این پرسش ها می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is where the monetarist assumption of an exogenous money supply plays such a vital role.
[ترجمه گوگل]اینجاست که فرض پول‌گرایانه عرضه پول برون‌زا چنین نقش حیاتی ایفا می‌کند
[ترجمه ترگمان]این همان جایی است که فرض monetarist یک منبع پول خارجی نقش حیاتی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Monetarist ideas had considerable influence among economics ministers.
[ترجمه گوگل]اندیشه های پول گرایی تأثیر قابل توجهی در میان وزرای اقتصاد داشت
[ترجمه ترگمان]نظرات monetarist تاثیر قابل توجهی در میان وزیران اقتصادی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Such monetarist policies meant that employment and interest rates were left to find their own levels in the market place.
[ترجمه گوگل]چنین سیاست‌های پول‌گرایانه به این معناست که نرخ‌های بهره و اشتغال به سطح خود در بازار رها می‌شوند
[ترجمه ترگمان]چنین سیاست های monetarist به این معنا بود که اشتغال و نرخ بهره برای یافتن سطوح خود در بازار باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's a convinced monetarist.
[ترجمه گوگل]او یک پول گرا متقاعد است
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم قانع و متقاعد کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The great monetarist was part of a panel evaluating a PhD presentation on forecasting growth rates for the U. S. economy.
[ترجمه گوگل]این پولدار بزرگ بخشی از پانل ارزیابی ارائه دکترا در مورد پیش بینی نرخ رشد برای اقتصاد ایالات متحده بود
[ترجمه ترگمان]The بزرگ بخشی از یک هیات ارزیابی یک ارائه دکترا در مورد نرخ رشد پیش بینی برای U است اس اقتصاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No, the Keynesian and monetarist wizards in the government and Federal Reserve have unleashed a string of deadly blows to the already weakened economy.
[ترجمه گوگل]نه، جادوگران کینزی و پول گرا در دولت و فدرال رزرو مجموعه ای از ضربات مهلک را به اقتصاد تضعیف شده وارد کرده اند
[ترجمه ترگمان]نه، the و monetarist در دولت و بانک مرکزی فدرال زنجیره ای از ضربه های مرگبار به اقتصاد ضعیف را رها کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Twentieth-century macroeconomic theory — both Keynesian and monetarist — championed the idea that a growing economy needs easy credit.
[ترجمه گوگل]نظریه اقتصاد کلان قرن بیستم - هم کینزی و هم پول گرا - از این ایده حمایت می کرد که اقتصاد در حال رشد نیاز به اعتبار آسان دارد
[ترجمه ترگمان]نظریه اقتصاد کلان قرن بیستم - هم Keynesian و هم monetarist - از این ایده حمایت کردند که اقتصاد رو به رشد به اعتبار ساده ای نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The best-known monetarist, Dr. Milton Friedman, says the Fed should expand the money supply at three to five percent a year, the actual figure being less important than the absence of fluctuations.
[ترجمه گوگل]معروف‌ترین پول‌شناس، دکتر میلتون فریدمن، می‌گوید که فدرال رزرو باید عرضه پول را در سال سه تا پنج درصد افزایش دهد، رقم واقعی کمتر از عدم وجود نوسانات اهمیت دارد
[ترجمه ترگمان]شناخته شده ترین -، دکتر میلتون فریدمن، می گوید که بانک مرکزی فدرال باید میزان تامین مالی را ۳ تا ۵ درصد در سال افزایش دهد، که این رقم واقعی کم تر از عدم وجود نوسانات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Milton Friedman, a monetarist economist, argued that adjustments were easier in a floating-rate system.
[ترجمه گوگل]میلتون فریدمن، اقتصاددان پول‌گرا، استدلال می‌کند که تعدیل در سیستم نرخ شناور آسان‌تر است
[ترجمه ترگمان]میلتون فریدمن، یک اقتصاددان برجسته، استدلال کرد که این تنظیمات در یک سیستم نرخ شناور آسان تر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the monetarist model that he practiced, money growth beyond a pre-set point was inflation.
[ترجمه گوگل]در مدل پول گرایی که او اعمال کرد، رشد پول فراتر از یک نقطه از پیش تعیین شده، تورم بود
[ترجمه ترگمان]در مدل monetarist که او انجام داد، رشد پول فراتر از نقطه پیش تعیین شده، تورم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A summary of the main tenets of monetarism and the monetarist policy recommendations are summarised at the end of the next chapter.
[ترجمه گوگل]خلاصه ای از اصول اصلی پول گرایی و توصیه های سیاست پول گرایی در پایان فصل بعدی خلاصه می شود
[ترجمه ترگمان]خلاصه ای از اصول اصلی of و توصیه های سیاست monetarist در پایان فصل بعد خلاصه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• monetarist means relating to monetarism; a technical term in economics.
a monetarist is someone who believes that their country's economy should be controlled by regulating the total amount of money that is available and in use at any one time; a technical term in economics.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : monetize
✅️ اسم ( noun ) : money / mometarism / monetarist / monetization
✅️ صفت ( adjective ) : monetary / monetarist / moneyed ( monied )
✅️ قید ( adverb ) : monetarily

بپرس