monastic

/məˈnæstɪk//məˈnæstɪk/

معنی: رهبانی
معانی دیگر: وابسته به یا همانند صومعه، دیر مانند، دیرانی، وابسته به یا همانند راهبان، راهب مانند (monastical هم می گویند)

جمله های نمونه

1. He leads a monastic life with very little contact with other people.
[ترجمه گوگل]او زندگی رهبانی را با ارتباط بسیار کمی با افراد دیگر پیش می برد
[ترجمه ترگمان]او یک زندگی رهبانی را با تماس بسیار کمی با افراد دیگر رهبری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was drawn to the monastic life.
[ترجمه گوگل]او به زندگی رهبانی کشیده شد
[ترجمه ترگمان]به سوی زندگی رهبانی کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Monastic worship shaped the religious feeling of early medieval society more than did any other single factor.
[ترجمه گوگل]عبادت رهبانی بیش از هر عامل دیگری احساس مذهبی جامعه اولیه قرون وسطی را شکل داد
[ترجمه ترگمان]عبادتگاه آیینه ای مقدس، حس مذهبی جامعه قرون وسطی را بیش از هر عامل دیگری شکل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He says he's done well to survive the monastic life for so long!
[ترجمه گوگل]او می گوید که به خوبی از پس زندگی رهبانی برای مدت طولانی برآمده است!
[ترجمه ترگمان]او می گوید این کار را خوب انجام داده است تا مدت زیادی از زندگی رهبانی زنده بماند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Monastic abbots, by comparison, found spiritual leadership easy, because the monks were sheltered from contact with the world.
[ترجمه گوگل]در مقایسه، راهبان رهبانی رهبری معنوی را آسان می یافتند، زیرا راهبان از تماس با جهان در امان بودند
[ترجمه ترگمان]ولی از آنجا که راهبان از تماس با جهان مصون بودند، دیرها، رهبری روحانی را آسان یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The great cultural influence came from the monastic settlements, where the Cistercian Order was most active.
[ترجمه گوگل]نفوذ فرهنگی بزرگ از سکونتگاه های صومعه سرچشمه می گیرد، جایی که نظم سیسترسیان بیشتر فعال بود
[ترجمه ترگمان]نفوذ فرهنگی بزرگ از محل سکونت رهبانی، جایی که فرقه سیسترسیان در آن بسیار فعال بود، آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Number was originally the monastic granary, now sporting a new frontage, put up around 1890.
[ترجمه گوگل]شماره در ابتدا انبار غله صومعه بود که اکنون دارای نمای جدیدی است که در حدود سال 1890 ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]شماره در ابتدا انبار انبار شده بود و در سال ۱۸۹۰ یک نمای جدید را تمرین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Earl Robert kept the two monastic dignitaries one on either side of him, with Hugh at Herluin's other side.
[ترجمه گوگل]ارل رابرت این دو بزرگوار صومعه را یکی در دو طرف خود و هیو در طرف دیگر هرلوین نگه داشت
[ترجمه ترگمان]ارل آو Robert دو تن از بزرگان صومعه را در دو طرف او و هیو در طرف دیگر نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The majority of new churches and cathedrals were monastic settlements.
[ترجمه گوگل]اکثر کلیساها و کلیساهای جدید سکونتگاه های صومعه بودند
[ترجمه ترگمان]اکثریت کلیساهای جدید و کلیساهای جامع مسکونی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Virtually every facet of monastic life was regulated either by the hour-glass or sundial; later by the clock.
[ترجمه گوگل]تقریباً تمام جنبه های زندگی رهبانی یا با ساعت شنی یا ساعت آفتابی تنظیم می شد بعد از ساعت
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر جنبه از زندگی رهبانی با ساعت آفتابی یا ساعت آفتابی تنظیم می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The church militant, and indeed all ecclesiastical and monastic institutions, possessed libraries and were repositories of learning.
[ترجمه گوگل]مبارزان کلیسا، و در واقع همه مؤسسات کلیسایی و رهبانی، دارای کتابخانه و مخزن آموزش بودند
[ترجمه ترگمان]شورشیان کلیسا، و در واقع همه موسسات مذهبی و صومعه ها، کتابخانه ها داشتند و مخازن آموزش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fate of the monastic libraries serves in popular imagination as a classic example of mindless iconoclasm.
[ترجمه گوگل]سرنوشت کتابخانه های رهبانی در تخیل عمومی به عنوان نمونه ای کلاسیک از شمایل شکنی بی فکر عمل می کند
[ترجمه ترگمان]سرنوشت کتابخانه های صومعه ها به عنوان نمونه کلاسیک of mindless در اذهان عمومی بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through these channels the contemplative ideals developed in monastic communities found a wider audience.
[ترجمه محمد جواد] از طریق این کانالها . ایده های چالشی تفکری در جامعه راهبان توسعه پیدا کرده و مخاطب زیاد ی را بخود دیده است و
|
[ترجمه گوگل]از طریق این کانال ها آرمان های متفکرانه توسعه یافته در جوامع رهبانی مخاطبان گسترده تری پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]از طریق این کانال ها آرمان های تعمقی که در جوامع صومعه ها ایجاد شد، مخاطبان بیشتری پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For many, partnership remains cloaked in a monastic exclusivity, as accessible as the holy orders.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، مشارکت در ردای انحصاری رهبانی باقی می‌ماند که به اندازه دستورات مقدس قابل دسترسی است
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری، مشارکت در یک انحصار رهبانیت به عنوان دستورها مقدس در دسترس باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رهبانی (صفت)
monastic

انگلیسی به انگلیسی

• that which relates to monks or monasteries
of monks; of monasteries; separated, isolated
monastic means relating to monks or to a monastery.
if you live a monastic life, you live simply, without any luxuries.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Relating to a lifestyle of simplicity and contemplation 🕊️
🔍 مترادف: Ascetic
✅ مثال: He lived a monastic life, dedicating himself to prayer and study
1. ( مربوط به ) راهب یا راهبان 2. ( مربوط به ) صومعه یا دیر 3. پارسایانه. ساده و بی پیرایه
( زندگی ) راهبانه - درویشی - بی پیرایه - ساده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : monastery / monasticism
✅️ صفت ( adjective ) : monastic
✅️ قید ( adverb ) : monastically
روحانی

بپرس