monarchy

/ˈmɑːnarki//ˈmɒnəki/

معنی: سلطنت، رژیم سلطنتی، سلطنت مطلقه، شهریاری
معانی دیگر: شاهی، پادشاهی، کشور پادشاهی، (نادر) حکومت مطلقه، تک سالاری

جمله های نمونه

1. absolute monarchy
سلطنت مطلقه

2. constitutional monarchy
سلطنت مشروطه

3. hereditary monarchy
سلطنت موروثی

4. spain is a monarchy
اسپانیا کشور پادشاهی است.

5. the overthrow of monarchy
فرو افکنی نظام شاهی

6. the return of monarchy in 1660
بازگشت نظام شاهی در سال 1660

7. the crown is emblematic of monarchy
تاج نشانه ی سلطنت است.

8. the limitation of royal power under a constitutional monarchy
محدودیت اختیارات پادشاه در سلطنت مشروطه

9. The monarchy in England plays an important role in British culture.
[ترجمه گوگل]سلطنت در انگلستان نقش مهمی در فرهنگ بریتانیا دارد
[ترجمه ترگمان]سلطنت در انگلستان نقش مهمی در فرهنگ بریتانیا بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The mystique surrounding the monarchy has gone for ever.
[ترجمه گوگل]رمز و راز پیرامون سلطنت برای همیشه از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]The که سلطنت را احاطه کرده است برای همیشه از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some nationalists would like to depict the British monarchy as a purely English institution.
[ترجمه گوگل]برخی از ملی گرایان مایلند سلطنت بریتانیا را به عنوان یک نهاد صرفاً انگلیسی به تصویر بکشند
[ترجمه ترگمان]برخی از ملی گرایان دوست دارند که پادشاهی بریتانیا را به عنوان یک نهاد کاملا انگلیسی به تصویر بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The monarchy was notoriously reluctant to embrace change.
[ترجمه گوگل]نظام سلطنتی به طرز مشهوری تمایلی به پذیرش تغییر نداشت
[ترجمه ترگمان]سلطنت در پذیرفتن این تغییر، آشکارا بی میل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The power of the monarchy in Britain today is more symbolical than real.
[ترجمه دانشجو 🙋] امروزه قدرت سلطنت در بریتانیا بیشتر نمادین است تا واقعی
|
[ترجمه گوگل]قدرت سلطنت در بریتانیا امروز بیشتر نمادین است تا واقعی
[ترجمه ترگمان]قدرت سلطنت در بریتانیا امروزه نمادین بیش از واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Arguably, the monarchy worked well for many centuries.
[ترجمه گوگل]مسلماً، سلطنت برای قرن ها به خوبی کار می کرد
[ترجمه ترگمان]مسلما، سلطنت برای قرن های متمادی به خوبی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The United Kingdom is a constitutional monarchy.
[ترجمه گوگل]بریتانیا یک پادشاهی مشروطه است
[ترجمه ترگمان]پادشاهی متحده پادشاهی مشروطه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There is a growing movement to divest the monarchy of its remaining constitutional power.
[ترجمه گوگل]جنبشی رو به رشد برای سلب قدرت قانون اساسی باقی‌مانده از سلطنت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک جنبش رو به رشد برای محروم کردن سلطنت از قدرت مشروطه باقیمانده آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سلطنت (اسم)
reign, power, raj, domination, kingship, monarchy, sultanate

رژیم سلطنتی (اسم)
monarchy

سلطنت مطلقه (اسم)
monarchy

شهریاری (اسم)
monarchy

انگلیسی به انگلیسی

• kingdom; rule by a hereditary sovereign; form of government with a monarch at its head; monarchical state
a monarchy is a system in which a country has a king or queen.
the monarchy is used to refer to the king and queen of a country, and their immediate family.

پیشنهاد کاربران

مثال:
For instance, in the great French Revolution, which was one of the most significant revolutions in our contemporary history, barely 15 years had passed since the start of that revolution when the previous authoritarian monarchy and dictatorship were reestablished.
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان نمونه در انقلاب کبیر فرانسه که یکی از مهمترین انقلابها در تاریخ معاصر ما هست فقط ۱۵ سال از شروع انقلاب گذشته بود که �رژیم سلطنتی� استبدادی قبلی و دیکتاتوری دوباره برقرار شد.

سلطنت
شاهی
پادشاهی
- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی
Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط
An - پیشوند. به معنای بدون، بی

Monarchy
پادشاهی مطلق ( دیکتاتوری تقریبا ) مادام العمر
Anarchy
...
[مشاهده متن کامل]

بدون دولت. مردمی که دولت و پادشاهی ندارن.
Monarch
خود اون کسی که پادشاه/ملکه هست.
🦋یک معنی دیگه: اسم یک نوع پروانه
Monarchist
سلطنت طلب ( کسی که طرفدار این نوع حکمرانی هست )
Anarchist
دولت ستیز ( کسی که به وجود یک دولت یا پادشاه اعتقادی نداره )
🤴علامت مونارکی معمولا تاج پادشاهی هست. در این علامت بسته به کشور سمبل ها و نماد های متفاوتی استفاده میشه
🅰علامت آنارکی حرف ای انگلیسی در دایره است.

monarchy
monarchy ( n ) ( mɑnərki ) =a system of government by a king or a queen =a country that is ruled by a king or a queen, e. g. There are several constitutional monarchies in EU.
monarchy
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : monarch / monarchy / monarchist
صفت ( adjective ) : monarchical / monarchist
قید ( adverb ) : _
The system in which a country ruled by a king or queen
یکه سالاری
خودکامگی
monarchy ( باستان شناسی )
واژه مصوب: پادشاهی ۲
تعریف: نظامی سیاسی که در آن ریاست کشور، معمولاً به صورت موروثی، در دست یک نفر با عنوان شاه یا ملکه است|||متـ . سلطنت
نظام پادشاهی
Arguably, the monarchy worked well for many centuries
حکومت سلطنتی، مثل انگلستان, اما این سلطه به این معنا نیست که اونا حکمران و فرمانروا باشن.
سلطه ی پادشاهی
And that's how the truth is sweet to us
واین طور هست که حقیقت برای ماشیرین است

کشور ى که پادشاه وملکه آن را اداره
مى کند
پادشاه یا ملکه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس